سوسیالیسم: ضامن اصلی حقوق و هویت زن
با وجود تخریب چهرهی نظام سوسیالیستی در آفریقا و خاورمیانه، این نظام بهترین راهکار برای تضمین حقوق زنان و محافظت از آنان در برابر انواع استثمار، بهویژه استثمار نظام سرمایهداری است.

زهور المشرقی
تونس- رفیقه الرقیق، از رهبران حزب کارگران، فعال زنان و فعال کارگری، تأکید کرد سوسیالیسم بهعنوان نظامی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که قدرت را به مردم میسپارد، میتواند حقوق زنان را تضمین کند. او افزود سوسیالیسم با ایجاد تحولات بنیادین، مسیر رهایی زنان را هموار کرده، آموزش عمومی را برای همهی کودکان اجباری ساخته، از لزوم مرخصی زایمان با حقوق برای مادران دفاع کرده و در تحقق بسیاری از دستاوردهای انقلابی مؤثر بوده است.
رفیقه الرقیق در گفتوگو با خبرگزاری ما، نظام سوسیالیستی را چنین توصیف کرد: «سوسیالیسم، که در تضاد با برنامهها و منافع طبقهی بورژوازی قرار دارد، به سود کارگران مولد عمل میکند و توانایی ایجاد تغییری بنیادین را داراست.»
سوسیالیسم چگونه حقوق زنان را تضمین میکند؟
نظام سوسیالیستی با الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و رهایی طبقهی کارگر (زنان و مردان) از سلطهی سرمایه، استثمار و ستم، زیربنای اقتصادی لازم را فراهم آورده و شرایط رهایی جامعه و زنان را مهیا میسازد. در بُعد اجتماعی نیز، دولت سوسیالیستی با اقداماتی مؤثر در حمایت از خانواده، کودکان و مادران، مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکند. این اقدامات شامل تدابیر عملی مانند مرخصی زایمان، تأسیس مهدکودکها، کودکستانها، مدارس، مراکز بهداشتی و بیمارستانهای عمومی است. در چنین شرایطی، زنان و مردان میتوانند برابرانه در کار، تولید و حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشارکت کنند.
سوسیالیسم آزادی زنان را معیار و پیششرط دستیابی به آزادی و دموکراسی واقعی در جامعه میداند. این رهایی از طریق فرایندی چندبعدی تحقق مییابد. در بعد سیاسی و قانونی، تضمین برابری کامل جنسیتی ضروری است. اقتصاد و جامعه نیز باید با ایجاد فرصتهای شغلی مناسب و تأمین خدمات عمومی کارآمد به این هدف کمک کنند. همچنین در حوزه فرهنگی و آموزشی، مبارزه مستمر علیه خشونت، تبعیض و کلیشههای جنسیتی یک ضرورت اساسی برای تحقق این آرمان است.
انقلاب سوسیالیستی در جهان چه دستاوردهایی برای زنان داشته است؟
سوسیالیسم به وعدههای خود مبنی بر ایجاد تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی-تربیتی عمل کرده و زمینهی رهایی زنان را بهطور گسترده فراهم نموده است. نمونهی بارز این اقدامات انقلابی، برنامههایی بود که دولت سوسیالیستی در سال ۱۹۱۷ در روسیهی وقت اجرا کرد و بعدها کشورهای دارای دموکراسی مردمی در اروپای شرقی نیز از آن پیروی کردند.
این اقدامات شامل آموزش عمومی برای همهی کودکان، تأمین غذای رایگان و کمک به نیازمندان، ایجاد مراکز مشاورهی بارداری و بیمارستانهای زایمان با مراقبت رایگان مادر و کودک، و تأسیس شیرخوارگاهها، کودکستانها، رختشویخانهها، رستورانها و کارگاههای خیاطی عمومی بود.
همچنین، قوانین حمایتی خاصی برای مادران شاغل وضع شد که کار طولانیمدت و شبکاری را ممنوع میکرد. مرخصی زایمان با حقوق، قانونی شدن سقط جنین، رسمیت یافتن ازدواج مدنی، تسهیل طلاق و الغای مفهوم «فرزند نامشروع» از دیگر دستاوردها بود. بهعلاوه، حقوق و دستمزد برابر برای زنان و مردان تضمین و مراکز فرهنگی، ورزشی و تئاترها تأسیس و عمومیسازی شدند.
چگونه میتوان سوسیالیسم را در جوامع آفریقایی و منطقهای که با این اندیشه و پیروانش مخالفت میکنند و آنها را تکفیر مینمایند، پیادهسازی و بومیسازی کرد؟
اولاً، سوسیالیسم یک دین نیست که پذیرش آن کفر تلقی شود؛ بلکه نظامی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که قدرت را به مردم میسپارد، برخلاف نظام سرمایهداری بورژوایی که قدرت در انحصار طبقهی مالک سرمایه است. سوسیالیسم مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را لغو میکند؛ مالکیتی که در دست اقلیت بورژواست و از طریق آن، اکثریت طبقهی کارگر (زنان و مردان مولد) را با دستمزدی نابرابر با ارزش کارشان، استثمار میکند. نتیجهی این استثمار، انباشت سود و افزایش ثروت بورژوازی است، حال آنکه دستمزد کارگران بهزحمت کفاف نیازهای اولیهی آنان مانند مسکن، غذا، بهداشت، حملونقل و هزینههای فرزندانشان را میدهد.
نظام سرمایهداری کارگر را صرفاً در حد بخور و نمیر زنده نگه میدارد. از آنجا که طبقهی بورژوازی داوطلبانه از منافع خود به نفع کارگران مولد چشمپوشی نخواهد کرد، سرنگونی این طبقه و نظام سرمایهداریاش، به ضرورتی انکارناپذیر و مسئولیتی بر دوش تمام گروههای به حاشیه راندهشده و ستمدیده بدل میشود.
چرا حزب کارگران تونس و شاخهی زنان آن، با وجود داشتن دیدگاهی سوسیالیستی و مترقی برای بهبود وضعیت زنان، با مخالفت و تبلیغات منفی مواجهاند؟
این وضعیت دو دلیل عمده دارد: نخست، ضعف خود حزب و سازمانهایش در تبلیغ و تشریح برنامهی سوسیالیستیمان است که به سوءتفاهم و ابهام نزد افکار عمومی میانجامد. این امر ایجاب میکند که فعالیت خود را در میان لایههای اجتماعیِ هدف گسترش داده و شیوههای کار و ارتباطیمان را بهبود بخشیم.
دوم، برداشت نادرستی است که در نتیجهی تبلیغات منفی بورژوازی سرمایهداری جهانی و داخلی علیه سوسیالیسم و کمونیسم، در میان عموم شکل گرفته است. هدف از این تبلیغات، ناآگاه نگه داشتن طبقهی کارگر (زنان و مردان) و سایر گروههای ستمدیده نسبت به قدرت و حق مسلمشان برای برخورداری از یک زندگی شایسته و انسانی است.