مرسده قائدی: سالی که گذشت سال مقاومت همهی مردم ایران و جنبشدادخواهی در مقابل حکومت اسلامی بود
مرسده قائدی: سالی که گذشت سال مقاومت همهی مردم ایران و جنبشدادخواهی در مقابل حکومت اسلامی بود
سمیرا صلواتی
مرکز خبر – در سالی که گذشت علیرغم ظلم، سرکوب، دستگیری، زندان و تهدیدها، جنبش دادخواهی در ایران به مقاومت و اعتراضات خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران و جنایتهایش ادامه دادند و از پا نایستادند. همچنین دادگاهی حمید نوری بعد از گذشت ۸ ماه و شرکت بیش از ۸۵ شاکی و شاهد وارد مرحلهی جدیدی شده و با نزدیک شدن به پایان این دادگاه این امید وجود دارد که در نتیجهی مقاومت جنبش دادخواهی و خلقّهای ایران، دادگاهی حمید نوری و دادگاهی آبان ۹۸ حکمی که در خور نظام جمهوری اسلامی ایران است، داده شود و جوامع در سطح بینالمللی بر جنایات و کشتارهایی که این نظام انجام داده، واقف و آگاه باشند. بدون شک فراگیر کردن جنبش دادخواهی در سرتاسر ایران میتواند در راستای رسیدن به نتایج موردنظر که همانا اجرای عدالت است، تاثیرگذار باشد.
در این رابطه ما به عنوان خبرگزاری زن با مرسده قائدی، از زندانیان سیاسی دههی ۶۰ گفتوگویی انجام داده و فعالیتهای جنبش دادخواهی و همچنین نتایج دادگاههایی که انجام شده را مورد بررسی قرار دادیم.
- فعالیتهای دادخواهی هم در دادگاه حمید نوری و هم جنبش دادخواهی را در طول یکسالی که گذشت، چگونه ارزیابی میکنید؟
مرسده قائدی: اگر بخواهیم یک جمعبندی در مورد دادخواهی در سال گذشته داشته باشیم، جنبش دادخواهی قدمهای بسیار بزرگی برداشته است. خانوادهها همچنان اعتراضات و جنبش دادخواهی آنها ادامه دارد. در همهی عرصهها مادران بدنبال دادخواهی و اجرای عدالت هستند. باید بدانیم با وجود حکومت اسلامی ایران، به قول مادران ما باز هم قاب عکسهای ما زیاد خواهند شد و شاهدیم که خانوادهی بزرگ دادخواهی متاسفانه بزرگ و بزرگتر شده است.
اولین اتفاقی که در سال قبل افتاد، دستگیری حمید نوری، معاون دادیاری سابق زندان گوهردشت بود، که در کشتار سال ۶۷ یکی از کشتارهای زندانیان سیاسی آن دوره نقش داشته است و البته در ابتدای نوجوانیاش در دستگاههای سرکوب کار میکرده است. خودش در دادگاه مطرح کرد که ۱۰ سال زندانبان بوده و در ابتدا در سرکوب کوردستان حضور داشته است. به همین دلیل هر چهار هفته یکبار تمدید بازداشت داشتیم. بعد از نزدیک به ۱۹ ماه تشکیل دادگاه شد که در حال حاضر به مدت ۸ ماه است که دادگاه حمید نوری شروع شده است. حدود ۸۵ شاهد و شاکی و تعداد زیادی کارشناس دارد که در ماه می پایان دادگاه اعلام میشود.
ما که آنموقع در زندان بودیم، هنوز متوجه نشدیم چه فاجعهایی در آن دوران اتفاق افتاده است. وقتی بچهها از کشتار آن دوران صحبت میکردند، شاهد اجساد بچهها به مدت ۲ روز در حیاط زندان بودند. بعد از اینکه اجساد بچهها را بردند، مجبور به سمپاشی حیاط شدند. تعداد زیادی دمپایی دیدند. صدای شلاق بچهها به گوش میرسید. هر کسی که گفت من مسلمان نیستم، را اعدام کردند. شاید موضوع دختران در دادگاه مطرح نشده، اما باید بگوییم که فقط در زندان گوهردشت بود کە بسیاری از دختران مجاهد را اعدام کردند. دختران چپی که نماز نمیخواندند، ۵ وعده به آنها شلاق میزدند تا مجبورشان کنند که با بچهها نماز بخوانند. زنان و مردان دورهی بسیار سختی داشتند، اما دادگاه بیشتر بر موضوع مردان متمرکز شد.
- حضور شاکیان و شاهدان در دادگاه تا چه حد بر دادگاهی حمید نوری تاثیرگذار بوده و حمید نوری تا چه اندازه به جنایات انجام شده اعتراف کرد؟ و دادگاه در این مورد چه برخوردی داشت؟
در چند روزی که حمید نوری باید از خودش دفاع میکرد در دادگاه حضور داشتم و تمام جنایاتی هولناکی که مرتکب شده را قبول نکرد و گفت که داستان درست کردند و با هم یکسر حرف میزنند و حتی تا حدی وقیحی میگوید آنجا زندان گوهردشت وجود ندارد، زندان رجایی شهر است. بچههایی که بدون چشمبند حمید نوری را دیده و در هیات مرگ هم مشاهده شده است، در مورد اینها چه توضیحاتی خواهد داشت؟ چون در واقع بعضی از شاهدان یعنی خانوادهها به اینجا آمده بودند. بعد از دفاعیاتی که حمید نوری در مدت ۶ روز انجام داد، برخی دیگر از شاهدان در دادگاه حضور یافتند.
- با نزدیک شدن به پایان دادگاه حمید نوری جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی در طول مدت دادگاه داشته و آیا از حمید نوری و جنایات او جانبداری کرده است؟
در اوایل اصلا به وجود حمید نوری هیچ اعترافی نمیکردند، ولی بعد از تشکیل دادگاه در واقع مجبور شد که موضعگیری بکند. در مورد کشتار دههی ۶۰ نیز تا زمانی که دادگاه مردمی ایران تریبونال تشکیل نشده بود رژیم نفی میکرد، اما بعد از تشکیل دادگاه مجبور شد بپذیرد که این کشتار را انجام داده است. در مورد حمید نوری نیز به همین منوال است و دروغهایی را سر هم میبافند که "نوری عینک نداشته، نوری هیچ گونه تماسی نداشته، نوری را شکنجه کردند و از این قبیل حرفها". جهت اطلاع بییندگان شما، حمید نوری با آیپد به دادگاه میآید. او همانجا عینک به چشم میزند و خودش اعتراف کرد که تمام کتابهای زندان را خوانده است. اینجا دوباره دروغهای جمهوری اسلامی آشکار میشود. عوامل جمهوری اسلامی و سفارتیها و خانوادهی وی در همان اتاقی که ما نشستیم، حضور دارند و به حرفهایش گوش میکنند.
- بعد از خاتمه یافتن دادگاه حمید نوری و مراحلی که طی شد، آیا میتوان امیدوار بود که او به جزای اعمال و جنایتهایی که انجام داده برسد؟
باید صبر کرد، ولی وکلایی که روی این پرونده کار میکنند، بسیار امیدوارند. به این امید دارند که محکومیت سنگینی برای حمید نوری بگیرند. پرونده بسیار قویتر، روشنتر نشان میدهد که ما به عنوان زندانیان آنزمان در زندان بودیم و هیچ نقشی در اتفاقاتی که بیرون افتاده، نداشتیم. چون آنها این را بهانه کردهاند که چون مجاهدین حمله کردهاند برای همین آن کشتار را به راه انداختهاند، اما در واقع هیچ ربطی به قضیه ندارد. همهی زندانیان چه چپها و چه مجاهدین همگی حکم داشتند و بخش اعظمی از آنها آزادی داشتند و اکثرا دستگیری دههی ۶۰ بودند. ما منتظر خبرهای خوب هستیم که بتوانیم این خبر مهم را به همهی دنیا اعلام کنیم.
- در ادامهی دادگاهی حمید نوری، دادگاه آبان ۹۸ هم به مدت ۵ روز برگزار شد، نتیجه و روند دادگاه را چگونه بررسی میکنید؟
دادگاه آبان نیز در لندن به مدت ۵ روز برگزار شد. آنها تعدادی قضات بینالمللی بودند، دادستان دادگاه حمید سبعی بود و من به مدت ۲ روز حضور داشتم. آنجا مادران دادخواه از داخل آمدند و خیلی شجاعانه درخواستشان را علیه رژیم مطرح کردند. شاهدانی آمدند از گروههای نیروی انتظامی و با صورت بسته حضور داشتند و اعتراف کردند که رژیم به ما دستور تیراندازی داد. خانوادههایی که جلوی چشم آنها فرزندانشان را به قتل رساندند. ناهید شیرپیشه یکی از همان مادرانی بود که برای چند لحظه فرزندش از وی دور میشود، بعد کفش خونینش را میبیند و فرزندش را که روی دست مردم برده میشد. ناهید شیرپیشه و خیلی از مادران دیگر نیز در روز اول دادگاه با مقاومت و شجاعت عظیم شرکت کردند.
به نظر من این دادگاهها برای جنبش دادخواهی بسیار مهم است، از این زاویه که تا زمان سرکاربودن حکومت اسلامی در قدرت، این نوع دادگاهها و دادگاههای مردمی را نمیتوانیم در ایران برگزار کنیم، ولی میتوانیم در خارج از ایران برگزار کنیم. هر چند حکمی که صادر میکنند با حکم حمید نوری متفاوت است. ما در دادگاه حمید نوری یک متهم داریم، اما در اینجا همچون دادگاه مردمی ایران تریبونال به تمام عواملی که در کشتار دست داشتند، گفتند که بیایید در دادگاه از خودتان دفاع کنید. ولی جمهوری اسلامی هیچ گاه جواب نداد و نمیدهد. آنجا هم چند کارشناس داشت و به احتمال زیاد در ماه می قضات حکمشان را صادر کنند و احتمالا حکومت جمهوری اسلامی ایران را به جرم جنایت علیه بشریت محکوم میکنند.
- برگزاری دادگاه آبان ۹۸ تا چه حد میتواند بر رای عموم و بینالمللی تاثیرگذار باشد؟
این دادگاهها اگر چه قدرت اجرایی نداشته باشند، اما بر جمهوری اسلامی فشار وارد میکند. مثلا رئیسی در سال ۶۷ جزء هیات مرگ بوده، در سال ۹۸ رئیس قوهی قضاییه بود و اینهم در دادگاه مطرح شد. میخواهیم در سطح بینالمللی بگوییم که چه اتفاقی افتاده است. همچنین مانع از خروج جنایتکاران به خارج از کشور میشویم. همانطور که شاهدیم اولین برخوردی که بعد از دادگاه شد، جلسهای در گلاسکوی اسکاتلند برای محیط زیست انجام داد، اما اجازه ندادند رئیسی و هیاتی از جمهوری اسلامی ایران وارد این جلسه شوند. بنابراین مجموعه دادگاههای ایران تریبونال، دادگاه حمید نوری و دادگاه آبان (اگر چه دادگاه حمید نوری متفاوت است) وضعیت جمهوری اسلامی ایران را بشدت وخیم کرده و اینها خودشان نیز اعتراف میکنند و نامهای از آنها آمده بود که این دادگاهها را برای خودشان همچون خطری جدی احساس میکنند.
- در سال گذشته فعالیت خانوادهها و جنبش دادخواهی را چگونه ارزیابی میکنید؟ با وجود سرکوب و فشارهایی که بر خانوادهها وارد میشود اما شاهد بودیم که در سال جدید مادران دادخواه با پخش گل و شیرینی در جادهها به مقاومت خود ادامه دادند، شما این مقاومت را چگونه میبینید؟
سال گذشته، سال مقاومت همهی مردم ایران در مقابل حکومت اسلامی بوده است. از همهی جنبشها مقاومت صورت گرفته و یکی از این جنبشهای قوی، جنبش دادخواهی بود که از ابتدا جنبشی سرنگونطلب بود. واقعا شعار سرنگونطلبی را بدست گرفته و حتی در انتخابات فرمایشی که ایران برگزار کردند، خانوادههای دادخواهان پرچم سرنگونی رژیم را بلند کردند و گفتند که ما به هیچ کس رای نخواهیم داد.
در سال گذشته اینها تصمیم داشتند که خاوران را خراب کنند، با رودر رو قرار دادن خانوادههای خاوران با جامعهی بهاییان عزیز درصدد تخریب خاوران بودند که مقاومت هم خانوادهی خاوران و هم جامعهی بهاییان و هم مقاومت کسانی که در خارج بودند، رژیم را مجبور به عقبنشینی کردند. خانوادهها در شرایط بسیار سختی قرار دارند. بخصوص آنهایی که فرزند جوان دارند تهدید به دستگیری و قتل پسر و دخترانشان میشوند.
مورد جالب توجه دیگر نیز که در سال ۶۰ اتفاق افتاد و امروز هم تکرار میشود، تمام خانوادههای دادخواهان در اقصی نقاط ایران در کنار هم هستند. آنها برای اینکه اتحاد خود را حفظ کنند، به کوردستان میروند، مادران کورد به تهران و یا به شمال ایران میروند. وقتی یک همصدایی مشترک وجود دارد (اگر چه ایران اجازهی تشکیل سازمان به خانوادهی دادخواهان را نمیدهد) پس جنبش دادخواهی سازمان بوده و متشکل است ولی این تشکل عزیزان و فرزندان نازنینشان را از دست دادهاند و پرچم از دست دادن عزیزانشان اینها را درکنار هم قرار میدهد.
- همانطور که شاهدیم بسیاری از هنرمندان، روشنفکران و فعالان امروزه به نشانهی حمایت در کنار خانوادهی دادخواهان قرار گرفتهاند، آیا وقت آن نرسیده که جنبش دادخواهی تبدیل به یک جنبش سرتاسری برای رسیدن به عدالت در ایران شود؟
هم برای زندانیان سیاسی و هم خانوادههای دادخواهان واقعا مهم است که همهی مردم در کنارشان باشند. وقتی بر سر مزار میروند مردم با آنها باشند. جلوی در منزل آنها رفته و به آنها سر بزنند. هر چه این جمعیت بیشتر شود، سرکوب آنها هم کمتر خواهد شد. مردم ایران بایستی در کنار این خانوادهها بایستند. اگر میخواهیم که تعداد این خانوادهها بیشتر نشود و حکومت اسلامی ایران را سرنگون کنیم، باید از این خانوادهها دفاع کنیم. چون عزیزان این خانوادهها کسانی بودند که جلوی حکومت ایران سر تعظیم فرود نیاوردند و استوار ایستادند و "نه" بزرگی به حکومت اسلامی گفتند. اگر امروزه هم شاهدیم که صدای اعتراض مردم ایران بلندتر میشود و اتفاقات بزرگی در ایران افتاده و معلمان را احضار میکنند، پس باید در کنار این جنبش که هر روزه سرکوب میشود، قرار بگیریم، ارتباط برقرار کنیم و یادبودهای بزرگ در سراسر ایران برای این عزیزان بگیریم.