فعال حقوق زنان مراکشی: تجربه کوردها نمونهای از قدرت همبستگی زنانه است
خدیجه الزغنینی، فعال حقوق بشر، به تجربه زنان کورد اشاره کرد و آن را نمونهای از مبارزات زنان در منطقه دانست و گفت که این تجربه، الگویی الهامبخش از همبستگی زنان در مواجهه با چالشهای مشترک بهشمار میآید.

حنان حارت
مراکش- انجمن «شمل للمرأة والأسرة» در طول بیش از ۲۷ سال فعالیت خود، تجربهای غنی در همراهی با قربانیان خشونت و طرد اجتماعی به دست آورده است. این همراهی از طریق رویکردی جامع شامل شنیدن، راهنمایی، حمایت حقوقی و روانی، و همچنین توانمندسازی اقتصادی از طریق آموزش حرفهای صورت گرفته است.
با افزایش چالشهای اجتماعی و اقتصادی پیش روی زنان مراکشی، بهویژه در شهرهای متوسط و مناطق پیرامونی، صداهای حقوقی زنانهای برخاستهاند که تمام تلاش خود را وقف دفاع از حقوق زنان آسیبپذیر کردهاند و آنها را در مسیر توانمندسازی و استقلال همراهی میکنند.
خدیجه الزغنینی، رئیس انجمن «شمل للمرأة والأسرة» در شهر قنیطره در شمال پایتخت و فعال حقوق بشر و شاعر، در گفتوگویی با خبرگزاری ما، تجربه بیش از یکچهارم قرن فعالیت میدانی خود با زنان قربانی خشونت را به اشتراک گذاشت. او در این مصاحبه، شکافهایی را که هنوز مانع اجرای قانون شماره ۱۰۳.۱۳ در مورد مبارزه با خشونت علیه زنان است، مورد انتقاد قرار داد و همچنین همبستگی عمیق خود را با زنان در مناطق جنگی مانند سوریه و فلسطین اعلام کرد و از ایستادگی و مبارزات مستمر آنها تمجید نمود.
با توجه به تجربه میدانی شما، برجستهترین جلوههای آسیبپذیری که زنان در شهر قنیطره و حومه آن با آن مواجهاند چیست؟ و آیا گروههایی هستند که بیشتر از دیگران آسیب میبینند؟
در مورد شهر قنیطره، چه بهعنوان یک شهر و چه بهعنوان یک منطقه، زنان اینجا با جلوههای گوناگون و درهمتنیدهای از آسیبپذیری مواجهاند که تفاوت چندانی با آنچه در دیگر شهرهای مراکش مشاهده میشود ندارد، اما هر منطقه ویژگیهای خاص خود را دارد. ما در انجمن «شمل للمرأة والأسرة» و از طریق مرکز پذیرش زنان در شرایط دشوار، با مواردی از گروههای سنی و پسزمینههای جغرافیایی و اجتماعی مختلف روبهرو هستیم، چرا که فعالیت ما در سطح ملی گسترش دارد.
زنانی که با آنها کار میکنیم، از طرد اجتماعی، بهحاشیهراندهشدن، فقر، بیکاری، ترک تحصیل و انواع خشونت مبتنی بر جنسیت؛ از خشونت فیزیکی گرفته تا روانی، اقتصادی و جنسی رنج میبرند. آنچه وضعیت زنان در قنیطره را پیچیدهتر میکند این است که این شهر با تعداد زیادی از مناطق روستایی احاطه شده که زنان مهاجر در شرایط بسیار دشواری در آن زندگی میکنند. این زنان حامل فرهنگ سنتی محافظهکارانهای هستند که بازتابهای منفیای درباره زن را تقویت میکند، که این مسئله بهطور مستقیم بر حقوقشان اثر گذاشته و آسیبپذیری آنها را افزایش میدهد.
همچنین، گروههایی وجود دارند که بیش از دیگران آسیب میبینند، از جمله زنان بیسواد، زنان سرپرست خانوار و یا خودسرپرست، دختران نوجوان و زنانی که در روستاهای اطراف به کار کشاورزی یا کارگری مشغولاند. این افراد از نبود حمایت اجتماعی، نبود گزینههای اقتصادی، و گرفتار بودن در چرخه خشونت و بهرهکشی رنج میبرند، بدون آنکه ابزار لازم برای رهایی از این وضعیت را در اختیار داشته باشند.
انجمن «شمل للمرأة والأسرة» چگونه از قربانیان خشونت یا زنانی در شرایط آسیبپذیر حمایت میکند؟ و چه نوع پشتیبانیای به آنها ارائه میدهد؟
انجمن «شمل للمرأة والأسرة» از زمان تأسیس خود در ژوئن ۱۹۹۸، تجربهای غنی در همراهی با قربانیان خشونت و طرد شدههای اجتماعی به دست آورده است، تجربهای که اکنون بیش از ۲۷ سال سابقه دارد. این همراهی از طریق رویکردی جامع انجام میشود که شامل گوش دادن، راهنمایی، حمایت حقوقی و روانی، و همچنین توانمندسازی اقتصادی از راه آموزش حرفهای است. انجمن با استقبال از این زنان، شنیدن مشکلاتشان، و ارائه حمایتهای متناسب با نیازهایشان، به آنها یاری میرساند. در این راستا، کارگاههای آموزشی متنوعی، از جمله در زمینههای فناوری اطلاعات، دکوراسیون منزل، طراحی و خیاطی، آشپزی و شیرینیپزی، که همگی با هدف توانمندسازی اقتصادی زنان و کمک به ساخت استقلال فردی آنها برگزار میشوند، ارائه میدهد.
یکی از مهمترین ابتکارات این انجمن، پروژهی «میانجیگری خانوادگی» بود که بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ اجرا شد. این پروژه تجربهای منحصربهفرد در سطح مراکش بهشمار میرفت. هدف آن مداخله برای حل و فصل اختلافات خانوادگی پیش از مراجعه به دادگاه، از طریق میانجیگریای که ثبات روانی و اجتماعی زنان را تضمین میکرد، بود. این تجربه با برگزاری نشستهای بینالمللی در رباط و مشارکت نمایندگانی از سفارتهایی مانند نروژ و سوئد، بعدی جهانی یافت. تلاشهای انجمن تنها به زنان شهرنشین محدود نمانده، بلکه شامل زنان شاغل در مناطق روستایی نیز شده است، بهویژه زنانی که در مزارع میوههای قرمز در منطقه قنیطره غرب کار میکنند؛ زنانی که با شرایط کاری دشواری از جمله حملونقل نامناسب، آزار و اذیت، و نبود برابری دستمزد با مردان با وجود ساعات کاری برابر یا حتی طولانیتر مواجه هستند.
انجمن بازدیدهای میدانی را با همراهی جوانان زنان و مردان جوان راهاندازی کرد تا واقعیت زندگی کشاورزان زن را بررسی کرده و به درد و مشکلات آنها گوش دهد. سپس، این کارگران زن برای شرکت در کارگاههایی به مرکز انجمن دعوت شدند تا مهارتهای ابراز وجود و شناسایی نیازهای خود را بیاموزند. در نهایت، فرصتی برایشان فراهم شد تا در صحنه «مجمع جهانی حقوق بشر» در مراکش سخنرانی کنند و صدای خود را به گوش هیئتهای بینالمللی برسانند؛ لحظهای که نقطهعطفی در مسیر مبارزه آنان بهشمار آمد.
انجمن علاوه بر آموزشهای حرفهای، تیمی حقوقی متشکل از دو وکیل زن تشکیل داده است که بهصورت رایگان به زنانی که در شرایط دشوار قرار دارند مشاوره میدهند. همچنین در صورت لزوم، حمایت روانی نیز برای زنانی که از خشونت فیزیکی یا روانی، حبس یا حتی تجاوز رنج بردهاند و نیز برای فرزندانشان، ارائه میشود.
انجمن توجه ویژهای به هدایت زنان بهسوی فرصتهای آموزشی و ادغام شغلی متناسب با تواناییهایشان دارد، و تاکنون موفق شده بسیاری از زنان بهرهمند را به بازار کار؛ چه در داخل انجمن و چه در نهادها و شرکتهای دیگر وارد کند.
برای اعضای انجمن، هر موردی که از دایره رنج به مرحله توانمندسازی میرسد، یک پیروزی معنوی بزرگ به شمار میآید. زنانی که در وضعیت آسیبپذیر قرار دارند، اغلب مسئولیت تأمین کامل خانواده را بر عهده میگیرند، بهویژه در صورت غیبت یا بیماری همسر، که این مسئله نیازمند تلاش مضاعف نهادها و جامعه برای حمایت از آنان است.
آنچه انجمن ارائه میدهد، میتوان آن را «قطرهای در دریا» دانست، چراکه زنان در مراکش همچنان بهشدت به همراهی نیاز دارند؛ همراهیای که به تواناییهایشان در عبور از بحرانها و دستیابی به توانمندی باور داشته باشد.
ارزیابی شما از چارچوب قانونی مراکش در زمینه حمایت از زنان، بهویژه قانون ١٠٣.١٣ مربوط به مبارزه با خشونت چیست؟ مهمترین خلأهایی که در میدان عمل مشاهده میکنید کداماند؟
قانون ١٠٣.١٣ درباره مبارزه با خشونت علیه زنان، گامی مهم و پیشرفته در زمینه قوانین عربی به شمار میرود، بهویژه آنکه بسیاری از کشورها هنوز اقدام به تصویب قوانینی مشابه نکردهاند؛ بهجز تونس.
این قانون نتیجه سالها دادخواهی و مبارزه است. انجمن ما نیز از جمله کنشگران مدنی بوده که در قالب شبکهها و ائتلافهایی، از جمله ائتلاف «ربیع الکرامه»، پیشنهاداتی برای تدوین و توسعه محتوای این قانون ارائه کردهاند. با این حال، همچنان شکافها و نواقصی در اجرای آن وجود دارد که نیازمند بازنگری در برخی از بندهای آن است و در رأس آن، تعریف خشونت قرار دارد؛ زیرا این مفهوم همچنان دقیق نیست و همه اشکال خشونت علیه زنان را در بر نمیگیرد.
در این زمینه، مثالی دردناک وجود دارد: دختر بچهای که در ۱۰ سالگی مورد تجاوز قرار گرفت و در ۱۲ سالگی باردار شد! آیا دختری در این سن قادر به پرورش یک کودک است؟ آیا عادلانه است که در نبود حمایت واقعی قانونی، چنین مسئولیتی بر دوش او گذاشته شود؟
حکم قضایی سبکتری که در ابتدا برای متجاوز صادر شد، خشم عمومی را برانگیخت تا جایی که ائتلاف «ربیع الکرامه» و جمعیتهای زنانه با تجمعی اعتراضی مقابل دادگاه رباط توانستند حکم را به حکمی شدیدتر تبدیل کنند. ما در کنار دیگران در رفع این بیعدالتی نقش داشتیم و نمیپذیریم که چنین جنایاتی بدون مجازات عادلانه باقی بمانند.
نمونههای تازه دیگری نیز وجود دارد، از جمله پرونده زنی جوان که با ضربه تبر به سرش به شکل وحشیانهای کشته شد و پس از مدتی در بیمارستان درگذشت. یا زنی دیگر که در شهر قنیطره مورد حمله با سلاح سرد قرار گرفت. این جنایات نشان میدهند که با وجود وجود قانون، خشونت علیه زنان همچنان ادامه دارد.
علاوه بر این، بازنگری در قانون خانواده (مدونة الأسرة) نیز ضروری است. انجمن ما از جمله نهادهایی بوده که یادداشتهایی در این زمینه به کمیته ویژه اصلاح این قانون ارائه داده است؛ کمیتهای که متشکل از وزیر دادگستری، وزیر همبستگی و سایر مسئولان است. با وجود شنیدن پیشبینیهایی درباره این پروژه، هنوز متن قانونی نهایی نشده و به تصویب نرسیده است.
زن، عنصر کلیدی در توسعه است و بدون تضمین کرامت و حفاظت از او، نمیتوان به پیشرفت جامعه امیدوار بود. اگر در قبال مسائل زنان کوتاهی کنیم، نه میتوانیم جامعهای متعادل بسازیم و نه آیندهای شکوفا داشته باشیم.
دیدگاه شما نسبت به وضعیت زنان در مناطق درگیری مانند فلسطین و سوریه چیست؟ و نقش آنان را در مواجهه با جنگ، اشغال و شرایط شکننده چگونه ارزیابی میکنید؟
صحبت درباره وضعیت زنان نمیتواند جدا از بافت کلی منطقه باشد؛ رنجها یکساناند، حتی اگر زمینهها متفاوت باشند.
کار دانشگاهی من بر تصویر زن مغاربی تمرکز داشت، شامل کشورهای مغرب، تونس، الجزایر، لیبی و موریتانی، از طریق تحلیل رمانهای مغاربی. این امر به من امکان داد تا از رنجهایی که زنان در این منطقه تجربه میکنند، آگاهی یابم. اگرچه تمرکزم بر ادبیات مغاربی بود، اما این موضوع مانع از آن نشد که به زنان سایر کشورهای منطقه نیز توجه نکنم، چراکه زنان در سراسر شمال آفریقا و خاورمیانه همچنان در رنجاند.
وضعیت در فلسطین و سوریه فاجعهبار است. رنج زنان آنجا قابل توصیف نیست. نمیتوانم زنی باشم و از زن فلسطینی و زن سوری یاد نکنم؛ زنانی که با نقض حقوق، ظلم، سرکوب و کشتار مواجهاند. این زنان شاهد کشته شدن فرزندانشان در برابر چشمانشان هستند، خانههایشان ویران میشود، اما با این حال، ایستادگی میکنند، در بیمارستانها کار میکنند و هر کمکی که بتوانند ارائه میدهند.
زنان سوریه که با بمباران، آوارگی و ویرانی ناشی از جنگ مواجه بودهاند، همچنان استوار ایستادهاند. نمیتوان از زن سوری صحبت کرد بدون اینکه به مبارزه زنان کورد در منطقه شمال و شرق سوریه دموکراتیک اشاره کرد؛ زنانی که خود را در قلب درگیریهای مسلحانه یافتهاند و برای دفاع از سرزمین و کرامتشان، سلاح به دست گرفتهاند. در عین حال، الگویی بینظیر از مقاومت زنانه و کنشگری سیاسی پایهریزی کردهاند.
زنان کورد نقشهای رهبری در دفاع از شهرهایشان ایفا کردهاند، با داعش و اشکال مختلف خشونت و افراطگرایی مقابله کردهاند، و با وجود شرایط دشوار، ساختارهای مدنیای بنا نهادهاند که صدای زنان را بلند میکند و به آنان جایگاهی مؤثر در تصمیمگیری محلی میدهد؛ تا آنجا که به نمادی از ایستادگی و آزادی در یکی از پیچیدهترین جنگهای منطقه تبدیل شدهاند.
در اینجا از خود میپرسم: چرا اینهمه خشونت علیه زن فلسطینی؟ بیش از پنجاه سال است که ایستاده، با همه اشکال ظلم و سرکوب روبهروست، اما کسی صدای او را نمیشنود. همچنین نمیتوانم زنان سودانی، یمنی و عراقی را فراموش کنم که با دوچندان شدن سختیها مواجهاند. جهان باید واکنش نشان دهد، باید درد و رنج زنان فلسطین، سوریه و تمام سرزمینهای ستمدیده را درک کند و برای رفع ظلم از آنها تلاش کند. سازمان ملل کجاست؟ دادگاه بینالمللی عدالت کجاست؟
وقتی زنی در غرب مورد ظلم یا خشونت قرار میگیرد، جهان به سرعت واکنش نشان میدهد، در حالی که زنان شمال آفریقا و خاورمیانه قربانی قتل و ستم میشوند، آن هم در سکوت، بدون آنکه جامعه جهانی اقدامی کند.
زنان به شکل دستهجمعی کشته میشوند، کودکانی در دو یا سه ماهگی بیدلیل از بین میروند، اما هیچ واکنش جهانی جدیای نمیبینیم. وجدان جهانی باید بیدار شود و از مرزهای ملاحظات سیاسی عبور کند.
بهعنوان یک شاعر، آیا نوشتههای ادبی شما بازتابدهنده مسائل زنان هستند، چه در مراکش و چه در مناطق بحرانی؟ و نقش ادبیات را در حمایت از حقوق زنان چگونه میبینید؟
هرچه رنج عمیقتر باشد، شعر صادقتر و گویاتر از واقعیت خواهد بود. من بهعنوان یک زن عرب و مراکشی، طبیعی است که رنجهایم در شعرم بازتاب یابد؛ خواه این رنج ناشی از بردهسازیای باشد که برخی مردان در قبال زنان اعمال میکنند، یا ستم و ظلمی که زنان بهصورت روزمره با آن مواجهاند، یا حتی دردهای روحیای که بسیاری از زنان قادر به بیان آن نیستند.
زنانی هستند که سختترین اشکال ظلم را تجربه میکنند اما هرگز لب به شکایت نمیگشایند. اما من تصمیم گرفتم این رنجها را از طریق شعرم بازگو کنم. در آخرین مجموعه شعرم با عنوان «امرأة من زمن الشقاق» که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، تلاش کردم تجربهها و دیدگاههایم را از طریق متنها منعکس کنم؛ نه فقط از منظر احساسی بهعنوان یک زن، بلکه از دل مسیرهای سیاسی، سندیکایی و دانشجوییای که طی کردهام. من آموزش سیاسی دیدهام، عضو شورای ملی حزب اتحاد سوسیالیستی بودم، و در شورای ملی سندیکای ملی آموزش وابسته به فدراسیون دموکراتیک کار عضویت داشتم. همچنین در فعالیتهای مدنی و دانشجویی نیز مشارکت داشتم. تمام این تجربهها تأثیر مستقیمی بر نوشتار شعریام گذاشتند، چراکه شاعر نمیتواند از واقعیت خود جدا باشد.
در حال حاضر، روی دومین مجموعه شعرم کار میکنم که بخش بزرگی از آن به مسائل زنان در جهان عرب اختصاص خواهد داشت، بهویژه در سوریه و فلسطین. طبیعی است که شعرم بازتابدهنده احساس من نسبت به زنان باشد، و خود را در جایگاه آنها قرار دهم، چه در غم و چه در شادی؛ چراکه احساس شادی یک زن نیز عمقی دارد که در قالب شعر قابل ترجمه است.
اهمیت همبستگی زنانه و کار شبکهای بین انجمنها را در دفاع از حقوق زنان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در این زمینه تجربهای دارید؟
همبستگی زنان بدون شک واقعیتی مهم و حیاتی است. وقتی تلاشها همسو و هماهنگ میشوند، نتیجهاش همیشه غنیتر و تأثیرگذارتر خواهد بود. همانطور که گفته میشود، یک دست صدا ندارد، اما وقتی زنان با هم کار کنند، جبههای زنانه و پرتحرک شکل میگیرد که میتواند در کاهش ظلم و رنجی که زنان با آن مواجهاند، مؤثر باشد.
ما بهعنوان انجمنی فعال در حوزه خانواده و زن، در چندین ائتلاف و جنبش فمینیستی، از جمله شبکه «أنا روز» که اخیراً بین ۴۱ تا ۴۴ انجمن را در بر میگرفت، همچنین در کمیته حمایت از ائتلاف «ربیع الکرامة» که بهطور جدی در حوزه حقوقی و دفاع از حقوق زنان، مانند مقابله با خشونت، موضوع سقط جنین و مسائل دیگر فعالیت دارد، عضویت داریم.
علاوه بر این، ما عضو «ائتلاف ملی و بینالمللی در زمینه اقلیم، زنان و محیط زیست» نیز هستیم و اخیراً در اردن در نشستی درباره گزارش پکن در مورد وضعیت زنان شرکت کردیم. این مشارکتها به ما کمک میکند تا درک عمیقتری از چگونگی پرداختن به مسائل زنان بهدست آوریم و تأثیر تلاشهایمان را تقویت کنیم. هرچه این تلاشها هماهنگتر و متحدتر باشد، نتایج قویتر و مؤثرتری حاصل خواهد شد.
ما همچنین از تجربه دیگران، چه در سطح ملی و چه بینالمللی، بهرهمند میشویم و در عوض، آنچه از تجربه و دانش در اختیار داریم، ارائه میدهیم. اگرچه این دستاوردها هنوز نهایی یا جامع نیستند، اما گامی مهم و رو به جلو به شمار میآیند و با گذر زمان نتایج بهتری حاصل خواهد شد. ما همیشه به دنبال دستیابی به وضعیت بهتر هستیم.
پیام شما به زنانی که در شرایط شکننده بهسر میبرند و با خشونت یا حاشیهنشینی مواجهاند، چیست؟
من از زنان میخواهم که دیوار سکوت را بشکنند و دردها و رنجهایی را که روزانه تجربه میکنند، بازگو کنند؛ بهویژه در سایه شیوع خشونت، آزار جنسی و تبعیض. حق گرفتنی است، نه دادنی، و سکوت نه تنها به زنان کمکی نمیکند، بلکه رنج آنها را عمیقتر میکند. سکوت در برابر ظلم گاهی ممکن است به فجایعی منجر شود، مانند داستان زینب ابو الوفا که در دوران بارداری خودکشی کرد و دختر کوچکش را تنها گذاشت.
لازم است هرگونه خشونتی، خواه از سوی همسر، خانواده، محل کار یا حتی در فضاهای عمومی، گزارش شود. باید تأکید کرد که انجمنها و مراکز تخصصیای وجود دارند که شکایات را بهصورت محرمانه بررسی میکنند و حمایت روانی و حقوقی رایگان برای زنان در شرایط شکننده فراهم میسازند.
همچنین تأکید میکنم بر نقش نهادهای رسمی مانند ابتکار ملی برای توسعه انسانی، همکاری ملی، و وزارت همبستگی، که باید از انجمنهایی که در میدان فعالیت میکنند حمایت کرده و منابع لازم را برای ارتقای سطح خدمات و پاسخگویی به نیازهای زنان قربانی خشونت فراهم آورند.