تبلیغات سیاسی مدرن؛ تبلیغات سیاسی نمی‌تواند موفق باشد مگر اینکه باور شود

اما تبلیغات سیاسی فقط ابزاری برای گمراه کردن مردم نیست. یک عنصر کلیدی تبلیغات این است که بی اعتمادی می‌کارد و مردم را در مورد اینکه چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را باور نکنند سردرگم می‌کند.

مژدە کرماشانی

مرکز خبر- تبلیغات سیاسی هرگز به اندازه امروز مورد استفاده قرار نگرفته است اگر به برخی از بزرگ‌ترین مسائل و کمپین‌های سال‌های اخیر از جملە؛ انتخابات در سطح ملی، رأی برگزیت، بحث در مورد محدودیت‌های ویروس کرونا، حملەی اسرائیل و آمریکا بە ایران و .. نگاە کنیم می‌بینینم یک عنصر ثابت با نام پروپاگاندای سیاسی در همەی آنها مشترک است. حضور تبلیغات سیاسی با تغییر چشم‌انداز رسانه‌ای و ظهور رسانه‌های اجتماعی.

حضور تبلیغات سیاسی با تغییر چشم‌انداز رسانه‌ای و ظهور رسانه‌های اجتماعی هرگز به این اندازه مورد استفاده قرار نگرفته است و این خبر بسیار بدی برای دموکراسی است زیرا تبلیغات سیاسی فقط لفاظی‌های تحریک‌آمیز با هدف تضعیف یک دشمن سیاسی نیست بلکە یک نیروی بسیار بزرگتر است که قصد دارد ترس و اضطراب را افزایش دادە و جامعه را  تقسیم کند.

 

تبلیغات سیاسی چیست؟

تبلیغات سیاسی اطلاعات نادرستی است که برای آسیب رساندن و پیشبرد یک هدف سیاسی توزیع می‌شود یعنی اطلاعات نادرست یا گمراه ‌کننده‌ای است که عمداً به اشتراک گذاشته می‌شود تا درک مردم از یک موضوع را منحرف کند و در این مورد یک علت سیاسی را پیش ببرد.

اطلاعات نادرست، که اطلاعات نادرستی است که بدون تلاش عمدی برای گمراه کردن به اشتراک گذاشته می‌شود یعنی شخصی که اطلاعات را به اشتراک می‌گذارد نمی‌داند نادرست است در واقع آزادی بیان محافظت می‌شود اما اطلاعات نادرست، که می‌تواند اثرات منفی شدیدی بر فرآیندهای دموکراتیک داشته باشد، ممکن است آزادی بیان نباشد. بنابراین تبلیغات به عنوان نوعی از اطلاعات نادرست، گفتار محافظت شده نیست.

 

تبلیغات سیاسی امروز چیست؟ چگونه تغییر کرد؟

تبلیغات سیاسی پدیدەی جدیدی نیست. دولت‌ها از گذشتە برای پیشبرد یک هدف سیاسی تبلیغ می‌کردند. بیش از ٢٠٠٠ سال پیش، اکتاویان یک کمپین تبلیغاتی سخت را برای نابودی رقیب خود مارک آنتونی و تبدیل شدن به امپراتور رم انجام داد.

بزرگترین تفاوت در تبلیغات سیاسی امروز لزوما در خود مطالب نیست بلکه در دامنەی آن است. عمدتاً به لطف اینترنت و رسانه‌های اجتماعی همچنین به بخش رسانه‌ای که با گزارش‌های هیجان‌انگیز هدایت می‌شود (فقط به این دلیل که سودآور است)، تبلیغات سیاسی می‌تواند سریع‌تر و آسان‌تر از همیشه به افراد بیشتری دسترسی پیدا کند.

برخی از دولت‌هایی که به طور مرتب از تبلیغات استفاده می‌کنند، مانند رژیم اوربان در مجارستان، کنترل رسانه‌های دولتی و خصوصی را به دست گرفته‌اند، بنابراین می‌توانند تبلیغات سیاسی خود را از طریق این رسانه‌ها پمپاژ کنند و به آن مشروعیت کاذبی ببخشند.

همچنین حکومت ایران نیز یکی از کشورهایی است کە رسانەهای آزاد و مستقل بر ای آن تهدید امنیتی تلقی شدە و از این جهت در مقابلە با آنها و در واقع خنثی‌سازی گزارشات آنان رادیو و تلویزیون را بە انحصار خود درآوردە است و تبلیغات آنان در راستای تملق و مداحی مقامات و نمایش فروپاشی غرب بودە و برای رخدادهای کنونی جامعە جایی وجود ندارد.

سیاست اعلام ناشده‌ی رسانه‌های دولتی در انعکاس اخبار خارجی بزرگنمایی اخبار منفی مثل آتشسوزی، جنایت، فجایع طبیعی و مشکلات اجتماعی و عدم ذکر پیشرفت‌های این جوامع است. در مقابل اخبار منفی داخلی تحت پوشش قرار نمی‌گیرند یا پوشش آنها به یک شبکه یا یک بخش خبری محدود می‌شود اما افتتاح چند باره طرح‌های عمرانی بارها و بارها از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی پخش می‌شود. هدف از این نوع پوشش خبری عبارت است از زدودن این تصور در میان مردم ایران که مردم در دیگر جوامع وضعیت بهتری دارند، نمایش ورشکستگی و زوال غرب و سرمایه‌داری جهانی در آینده‌ای نزدیک و القای این موضوع به مردم ایران که در بهترین و آزادترین شرایط زندگی می‌کنند.

اما تبلیغات سیاسی فقط ابزاری برای گمراه کردن مردم نیست. یک عنصر کلیدی تبلیغات این است که بی اعتمادی می‌کارد و مردم را در مورد اینکه چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را باور نکنند سردرگم می‌کند. در میان مدت و بلندمدت، این باعث می‌شود که بسیاری از مردم به کلی از بحث‌های سیاسی خارج شوند، زیرا تشخیص اینکه به چه اطلاعاتی باید باور کرد و به چه کسی باید اعتماد کرد بسیار سخت می‌شود.

امروزە تبلیغات به معنای تحت تأثیر قرار دادن نگرش‌ها و اعمال دیگران برای تحقق یک هدف خاص است. هدف از تبلیغ هر چه باشد کوششی است منظم و برنامه‌ریزی‌شده برای دست‌کاری ادراک و همگرا ساختن افراد و هدایت رفتار افکار عمومی به‌ سوی هدف صاحبان تبلیغ.

هنگامی که این امر با وضعیت رو به زوال رسانه‌های مستقل در بسیاری از کشورها همراه شود، به این معنی است که مردم برای دریافت گزارش خوب و دقیق زمان بسیار دشوارتری دارند. گردآورندگان اخبار مانند گوگل و فیس‌بوک جریان‌های درآمدی رسانه‌های مستقل را تحت فشار قرار داده‌اند، بنابراین آنها باید از گزارش‌های سایر رسانه‌ها غافل شوند. در مجموع، چیزی که از این امر به جا می‌گذارد، شهروندانی است که نمی‌دانند به چه کسی اعتماد کنند و رسانه‌های تبلیغاتی که بیشتر شبیه رسانه‌های با کیفیت خوب در اینترنت هستند.

 

تکنیک‌های تبلیغات سیاسی

تبلیغات سیاسی مبتنی بر ترس است و باعث ایجاد عدم اطمینان و ناراحتی در مخاطبان خود می‌شود. دولت‌های کنونی لهستان و مجارستان از تبلیغات سیاسی استفاده می‌کنند تا به مردم این کشور بگویند از چه کسی بترسند و روایت «ما در برابر آنها» را ایجاد کنند. مهاجران، حقوق بشر و گروه‌های محیطی، حتی خود اتحادیه اروپا، همگی به عنوان افراد خارجی شرور به تصویر کشیده می‌شوند که می‌خواهند به کشور آسیب برسانند، و دولت به عنوان محافظ مردم معرفی می شود. این شبیه به نحوه استفاده از تبلیغات در طول قرن گذشته است، از آلمان نازی تا اتحاد جماهیر شوروی تا امروز.

تبلیغات سیاسی ترس و اضطرابی را هدف قرار می‌دهد که اکثر مردم آن را اساسی می‌دانند. هنگامی که مردم در ترس از مذهب، امنیت شخصی، سنت‌ها یا امنیت اقتصادی خود هستند، تمایل زیادی به رای دادن به کسانی دارند که تصور می‌کنند از شیوه زندگی خود محافظت می‌کنند. با گذشت زمان، این امر مردم را به سمت حمایت از تمایلات استبدادی سوق خواهد داد، زیرا آنها فریب این تهدیدها را باور می‌کنند و سپس مایلند برخی از حقوق و آزادی‌های خود را مبادله کنند تا به دولت کمک کنند تا از کشور در برابر این تهدیدات ساختگی دفاع کند.

یکی دیگر از عناصر کلیدی تبلیغات اگر مرتبط باشد، این است که اغلب احساساتی است، تهدیدات خارجی‌ها که مبلغان تولید می‌کنند، برای برانگیختن اضطراب، عمداً افراطی هستند.

چند تکنیک آزموده شده و واقعی وجود دارد که مبلغان سیاسی برای باورپذیرتر کردن و پشتیبانی بهتر تبلیغات خود از آنها استفاده می‌کنند این است: تکنیک باند واگن: تبلیغات سیاسی نمی‌تواند موفق باشد مگر اینکه باور شود و بنابراین بسیار مهم است که مطالب تبلیغ‌کنندگان به‌عنوان تئوری توطئه عجیب و غریب و تحت کنترل اقلیت تلقی نشود، مبلغان پیشنهاد می‌کنند که موضع آنها توسط اکثریت حمایت می‌شود و بنابراین خواننده نیز باید از آن حمایت کند.

تکنیک ترس: همچنین به عنوان توسل به ترس شناخته می‌شود، تکنیک ترس شاید رایج ترین شکل تبلیغات و همان چیزی است که در بالا توضیح داده شد. با ترساندن مردم به طور طبیعی تمایل دارند از موقعیت شما حمایت کنند کە در واقع یک اشتباه منطقی است. استدلالی که مبلغان مطرح می‌کنند این است: «الف یا ب درست است. ب ترسناک است. بنابراین، الف درست است.»

تکنیک دروغ بزرگ: با تکرار مکرر یک روایت خاص، باور آن آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود. اگر مبلغان بتوانند مردم را متقاعد کنند که یک دروغ بزرگ خاص را باور کنند، می‌توانند از این حمایت برای توجیه اقدامات بعدی استفاده کنند. روایت خنجر از پشت که پس از جنگ جهانی اول در آلمان گسترش یافت، به حزب نازی کمک کرد تا قدرت را در دست بگیرد. همچنین حامیان ترامپ دروغ بزرگ خود را درباره دزدیده شدن انتخابات ٢٠٢٠ مطرح کردند و سپس از آن برای توجیه قیام ۶ ژانویه استفاده شد.

 

تبلیغات سیاسی چگونه از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کند؟

ظهور رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغات سیاسی مفید بوده است. آنها از این پلتفرم‌ها به عنوان یک خروجی جایگزین برای رسانه‌های خبری سنتی استفاده می‌کنند، زیرا رایگان و آسان است و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا به بخش‌های خاصی از مردم دسترسی پیدا کنند که مبلغان معتقدند مستعد حمایت از تبلیغاتشان هستند. همچنین تکنیک‌هایی در رسانه‌های اجتماعی وجود دارد که کمک می‌کند، مانند استفاده از حساب‌های جعلی یا مزارع ترول‌ها برای کمک به انتشار پیام یا اعتبار بخشیدن به آن.

دلیل دیگری که تبلیغات سیاسی در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی بسیار رایج است، به مدل کسب‌وکار این رسانه‌ها مربوط می‌شود. هر چه یک پست هیجان انگیزتر باشد، احتمال خواندن و اشتراک گذاری آن توسط دیگران بیشتر است. این امر در همان زمان که به گسترش تبلیغات کمک می‌کند، درآمد را به پلتفرم هدایت می‌کند. بنابراین منصفانه است که بگوییم شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی در رشد و گسترش تبلیغات سیاسی شریک بوده‌اند.

 

شناسایی تبلیغات سیاسی و مقاومت در برابر آنها

افزایش سواد رسانه‌ای مردم، آگاهی بیشتر آنها از روندی که منجر به اخبار مصرفی آنها می‌شود و آگاه کردن آنها از منابع آن، راه خوبی برای کمک به مردم برای شناسایی تبلیغات سیاسی است. راستی‌آزمایی و پرچم‌گذاری مقالات یا پست‌های رسانه‌های اجتماعی که ممکن است معتبر نباشند نیز همین‌طور است. اما این کارها فقط می‌توانند کارهای زیادی انجام دهند. مردم تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی باشند که با نظرات خودشان مطابقت داشته باشد و در نتیجه اعتبار آنها را تایید کند. این بدان معناست که آنها به احتمال زیاد کمتر قابل اعتماد به  بازبینان حقایق و دیگر صداهایی هستند که تبلیغات سیاسی را مورد تردید قرار می‌دهند. موارد ذکر شده نیز زمان‌بر است و استفاده از الگوریتم‌ها برای شناسایی و پرچم‌گذاری تبلیغات سیاسی منجر به ممنوعیت بسیاری از آزادی بیان نیز می‌شود.

بنابراین بهترین کاری که می‌توان انجام داد این است که عوامل محیطی را تغییر دهیم که اجازه می‌دهد تبلیغات شکوفا شود و به افرادی که ممکن است مستعد آن هستند دسترسی پیدا کند. همچنین اجرای درست قوانین حفاظت از داده‌ها کمک خواهد کرد از ارائەی تبلیغات خرد هدفمند متناسب با روشی که یک فرد می‌اندیشد بە شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی جلوگیری ‌کند. تغییر روشی که الگوریتم‌ها محتوا را تبلیغ می‌کنند نیز کمک خواهد کرد شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی به ‌جای سوق دادن مردم به سمت داستان‌های محبوب اما هیجان‌انگیز، فقط می‌توانند محتوایی را تبلیغ کنند که مطابق با علایقی باشد که کاربران به‌ طور داوطلبانه برایشان فاش کرده‌اند.

در نهایت، یک رسانه قوی به معنای یک دموکراسی قوی است، و این چیزی است که باید از حمایت عمومی گسترده برخوردار باشد. اما برای ایجاد آن، باید با تبلیغات سیاسی به گونه‌ای مقابله کرد که بتواند به مردم برسد و آن افراد بتوانند آن را درک کنند و با آن همذات پنداری کنند.