خودروایتگری مبارزه است؛ «زنان باید حق تصمیمگیری دربارەی باور و بدن خود را داشتە باشند»
س.ھ زنی از بوکان است و معتقد است: زنان باید به جایگاه اجتماعی یکسان با مردان، مشارکت سیاسی، قضایی و حقوقی همچون حق تعیین سرنوشت، ارث، حضانت، طلاق و... برسند. زنان باید حق تصمیمگیری دربارەی باور و تفکر خود، بدن خود و خواستهایشان را داشتە باشند.
ژوان کرمی
بوکان - اگر بپذیریم که به قول پولن دولابار: «هرچه مردان درباره زنان نوشتهاند باید نامطمئن باشد، زیرا مردان در آنِ واحد هم داورند و هم طرف دعوا»، باید بر روایت زنان از زبان خودشان اصرار کنیم. زنان نە تنها خود را بلکه جهان را و همچنین تاریخ جهان و روابط را باید روایت کنند. بیشتر آنچه که میخوانیم، میشنویم و میدانیم یا به عبارت دیگر بیشتر شناخت ما از جهان، صدای مردان است. شناخت ما، دانشی مردانه است. اگر باور داشتە باشیم که همواره قدرت برتر روایتگر تاریخ بوده است، پس فرودستان برای برابری و توازن قدرت باید خود را و جهان را از نو روایت کنند. مردان همواره هم به سهم خود و هم به جای زنان سخن گفتەاند. دیگر زمان آن فرا رسیده است که زنان تریبونها و منبرها را از مردان بگیرند و خود صدای خود باشند.
البتە اگر تنها به روایت جهان زنان از نگاه روشنفکران و اندیشمندان زن اکتفا کنیم، باز به مقصود خود نرسیدەایم. چه در آن صورت نیز تنها به روایت طبقەای از زنان دست یافتەایم. در این پروژه برآنیم که مستقیم و بیواسطه با زنانی از همەی طبقات اجتماعی به گفتوگو بپردازیم. در این دیدارها میکوشیم که پرسشهای ما تنها در حد تلنگری باشد برای گشودن مباحث و تا حد امکان از هدایت و جهتدهی به روایت زنان حذر شود و به ایدەی خودروایتگری زنانه وفادار بمانیم.
گفتوگوی امروز ما در پروژەی "خودروایتگری مبارزه است" با "س.ھ" زنی از بوکان است. او که در دهەی شصت و در خانوادەای از طبقەی متوسط به دنیا آمدە است و به همراه خواهرانش همیشه بخش بزرگی از بار اقتصادی خانواده بر دوششان بوده است، به دلیل تبعیض جنسی از کمترین حقوق در خانوادە برخوردار بودەاند. وی اکنون به شغل آزاد مشغول و دانشجوی مقطع کارشناسی است. به پای سخنان "س.ھ" مینشینیم:
میتوانید به یاد بیاورید که در کودکی کی با جنسیت خودتان مواجه شدید و درک کردید که با پسرها فرق دارید؟ این تفاوت آن زمان چه بار ارزشی برای شما داشت؟ تبعیضی احساس میکردید؟
از زمانی که بە یاد دارم این تفاوت را احساس کردەایم و بە دلیل فرهنگ مردسالاری در خانوادە و جامعە خیلی زود با تبعیض جنسیتی حتی در بازیهای کودکانه هم کە بە وضوح احساس میشد آشنا شدیم و جنس دوم بودن از همان کودکی به دختران تحمیل میشد. دختران تابع خواستهای خانواده بودند و هیچگاه با واژەهایی مثل فرصت، انتخاب، شخصیت فردی و حتی بهداشت فردی آشنا نشدند. دختران از همان کودکی بار شرف، ناموس و آبروی مردان خانواده را بە دوش میکشند و تنها چیزهایی کە در دختران پرورش دادە میشد حس ترس، ضعیف بودن، خانەداری، اطاعت از مردان و حس رقابتی ناسالم با همجنسان خود بر سر بە دست آوردن مردان مورد مقبول جامعە بود.
در دوره نوجوانی و آغاز جوانی دوره احساس و مواجهە با مفهومی همچون عشق است. در این دوره چە تبعیضها و محدودیتهایی بر شما و دختران دیگر اعمال میشد؟
دورەی نوجوانی و جوانی برای من دورەای بود کە دختران با محدودیتهای زیادی مواجه بودند، محدودیتهای فکری، جسمی، روحی و... کە عملا در بند تفکرات مردسالارانە بود. عشق برای دختران بخشی از ممنوعەها بود، عشقی کە برای پسرها امری طبیعی تلقی میشد، همیشە وحشتی از رابطه با جنس مخالف درست میکردند. این دوره، دورەی رابطەهای پنهانی بود، کوچکترین ارتباط فیزیکی با یک پسر گناهی نابخشودنی بود و چە تاوان سنگینی برای دختر داشت. همین رابطەهای پنهانی و بی اعتمادی بە خانوادە منجر بە سوءاستفادەهای زیادی برای دختران میشد. گاها هم عشقها و رابطەهای این دورە منجر بە رسواییهای بزرگ میشد و تبعات سنگینی برای زندگی دختران بە همراه داشت. اگر بە هر دلیلی مشکلاتی برای یک رابطە ایجاد میشد، برای دختران کە همیشە گناهکار اصلی داستان بودند تبعاتی داشت. سرزنش، آزار و اذیت فیزیکی و حتی طرد شدن و در مواردی هم قتل ناموسی از طرف خانوادە و برای پسران حمایت از طرف خانوادە و حتی جامعە را به همراە داشت.
در شرایطی که خیلی از زنان در جامعه ما تحت فشار ازدواج میکنند یا ازدواجشان انتخابی است بین بد و بدتر، یعنی ترجیح دادن سرپرستی همسر به سرپرستی پدر و خانە همسر به خانە پدری است؛ آیا میشود ازدواج را یک انتخاب آزادانه تعریف کرد؟
در جامعەهای سنتی و مردسالار هیچوقت ازدواج انتخابی آزادانه نبودە و هنور هم برای خیلی از دختران همین است. هنوز هم درصد زیادی از دخترها بە دلیل ناآگاهی از حقوق انسانی خود و بە خاطر فرار از فضای ناعادلانە خانەی پدری، ریسک انتخاب خانەی همسر به امید فضایی عادلانە و آزادتر را میپذیرند و تن بە ازدواج می دهند. یعنی همان انتخاب بین بد و بدتر یا همان اصطلاح از چاله بە چاه افتادن و در این چالش سرنوشت تحمیلی زندگی پرتنش و آسیبزا را تجربه میکنند کە نە راه پسی دارند نە راه پیش، چون هیچگاه حمایت نمیشوند. خیلی از زنها نیز برای در کنار فرزندشان ماندن متحمل هر حقارتی هستند و در همەی طلاقها هم این زنان هستند که بار روانی و حقارت جامعە را بە دوش میکشند. ازدواج در جامعەهایی کە دختران را برای خانەی همسر پرورش میدهند، نمیتواند انتخابی و عادلانە باشد.
استقلال مالی و اقتصادی زن از همسر یا پدر تا چە اندازه میتواند بر زندگی شما و دیگر زنان اثر بگذارد؟ به عبارتی دیگر محدودیتها و انقیاد زنان را تا چە اندازه معلول وابستگی اقتصادی میدانید؟
بیشک استقلال مالی برای زنان در هویت شخصیتی و جایگاه اجتماعیشان موثر بودە و بە واسطەی شغل و حضورشان در اجتماع تا اندازەای از محدودیتهای خانوادە و جامعە کاستە خواهد شد و هرچە زنانی کە استقلال مالی دارند در جامعە بیشتر باشند، میتوانند بر محدودیتها و انقیاد زنان اثرگذار باشند. همین امر میتواند انگیزە در زنان دیگر جامعە ایجاد کند تا دنبال هویت و جایگاه واقعی خودشان باشند. اما خب متٲسفانە بە دلیل جامعە و سیستم مردسالار استقلال مالی نمیتواند زیاد بر محدودیتهای زنان اثر گذار باشد. هستند زنانی کە استقلال مالی دارند اما بە دلیل نبود استقلال شخصیتی و فکری و جدایی از بار سنگین شغلی با محدودیتهای زیادی هم دست و پنجە نرم میکنند.
و متٲسفانه در چنین جامعەهای زنستیزی جنگیدن برای از بین بردن محدودیتها و نابرابریها طاقتفرساست و تبعات زیادی برای زنان بە همراه دارد.
انقلاب ژن ژیان ئازادی نقطه عطفی تاریخی از لحاظ حضور زنان به عنوان سوژه در تاریخ کوردستان و ایران است. صدای این انقلاب را تا چه اندازه صدای خود میدانید؟ آیا این انقلاب خواستهای شما را نمایندگی میکند؟
در واقع اساس انقلاب ژن ژیان ئازادی خواستهای زنان کوردستان و ایران است، اما متٲسفانه زنان و مردانی کە بە خیابان آمدند بیشترشان زنستیز و جزئی از سیستم مردسالار بودند و ژن ژیان ئازادی برایشان صرفا یک شعار بود و درکی از ماهیت و مفهوم این شعار نداشتند. بە نظر من این انقلاب تا امروز فقط در حد حجاب صدای زنان بودە، بە دلیل سیستم مردسالار و ناآگاهی خیلی از مردم در مورد مطالبات زنان بە نظرم نمایندەی خواستهای زنان نیست. در مبارزات این انقلاب مردان فقط برای منافع خود با حکومت دیکتاتوری میجنگند، نە مطالبات زنان. این در حالی است کە این دیکتاتوری سیستمی کاملا انسانستیز دارد.
اگر این انقلاب منجر به تغییرات سیاسی بنیادین شود، انتظار دارید جامعه فردا چگونە باشد و چە تغییراتی در زندگی زنان از جنبه حقوق، برابری، آزادیهای فردی، مشارکت سیاسی و اقتصادی باید اتفاق بیفتد؟
جامعەی کوردستان و ایران سیستمی بر پایەی سنت، مذهب و مردسالاری دارد و تغییر در این سیستم باید کاملا رادیکال باشد. باید بە خصوص در سیستمهای آموزشی و فرهنگی تا بتوان در مورد برابری و آزادیهای زنان بحث کرد. باید برابریهای شغلی بر اساس شایستگیهای افراد باشد، نە حذف عدەای بە دلیل جنسیتشان. زنان باید به جایگاه اجتماعی یکسان با مردان، مشارکت سیاسی، قضایی و حقوقی همچون حق تعیین سرنوشت، ارث، حضانت، طلاق و... برسند. زنان باید حق تصمیمگیری دربارەی باور و تفکر خود، بدن خود و خواستهایشان را داشتە باشند.