خشونت علیه زنان در محیط کار

آزار جنسی زنان در محل کار بخشی از سرکوب اجتماعی، اقتصادی و جنسی زنان است. قوانين مردسالارانه‌ی حاکم بر ایران همواره قربانی آزار جنسی را تبدیل به مقصر می‌کند که منجر به تداوم سکوت قربانی می‌شود.

 

سروشا آمین

مرکز خبر- خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است و طبق تعریف مجمع عمومی سازمان ملل «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت است که بتـواند منجر بـه آسیب بدنی، جنسی، عاطفی یا روانی زنان شود».

خشونت علیه زنان پدیده‌ای جهانی است كه بنا بر ویژگی‌های، خشونت علیه زنان در محل کار یکی از انواع  نابرابری‌هایی است که زنان به‌طور روزمره تجربه می‌کنند. مشکلات اقتصادی‌، نابرابری در فرصت‌های شغلی، ممانعت در پیشرفت و خشونت‌های جنسی و جنسیتی، از انواع خشونت در محل کار زنان است. بعلاوه آنکه خشونت‌های انفعالی نظیر بدگویی، تهمت زدن، تحقیر و زیرآب زدن‌ها نیز از مصادیق خشونت است که هم شامل مردان و هم زنان کارگر می‌شود. نابرابری‌های جنسیتی، دستمزد نابرابر و تبعیض مدیریتی، ممانعت از پیشرفت در محل کار و خشونت‌های عاطفی علیه زنان که باعث ایجاد روابط عاطفی و جنسی بدون تعهد می‌شود، با اختلاف بسیار بالایی از سوی همکاران مرد علیه زنان اعمال می‌شود.

محیط‌ های کاری بر حسب دولتی یا خصوصی بودن و میزان گستردگی و اعتبار آن‌ها تفاوت دارند. معمولا هرچه کارگاه‌ها دارای ساختار کوچک‌ترباشند، از اعتبار کمتری برخوردار بوده یا کمتر تحت نظارت از بیرون قرار می‌گیرند، در نتیجه میزان خشونت در آنها علنی‌تر، شدیدتر و گسترده‌تر است. کارگاه‌های تولیدی که نه تنها نظارت کمی بر آنها می‌شود بلکه بیشتر در فضاهای زیرزمینی و محصور و نه چندان مناسب قرار گرفته‌اند، به این دلیل که بیشتر دور از چشم هستند، احتمال آزار و خشونت‌های جنسی برای زنان را دوچندان می‌کنند.

 سوء استفاده و آزار جنسی علیه زنان بخشی از مقوله فساد در محل کار و محیط‌های اجتماعی است. تحقیقات نشان داده است که در محیط کار حقوق زنان آسان­تر تضعیف می‌شود و آزارهای پنهان تعداد زیادی از کارکنان زن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

تبعیض جنسیتی در محیط کار در همه‌ی دنیا وجود دارد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد  فقط ٢/٧ درصد مردان و زنان دنیا اعلام کرده‌اند که احساس می‌کنند در محیط کارشان نابرابری جنسیتی وجود ندارد. در مقابل حدود ۶١ درصد زن‌ها در محیط کار انواع تبعیض جنسیتی و آزار جنسی را تجربه کرده­اند و به خاطر زن بودن بسیاری از فرصت‌های پیشرفت و ارتقا را از دست داده‌اند.

 

ایران و آزار جنسی در محیط کار

در ایران دستورالعمل مشخصی درباره‌ی آزار جنسی در محیط کار وجود ندارد و بسیاری از قربانیان حتی نمی‌دانند که قربانی آزار جنسی شده‌اند. جلوگیری از آزار جنسی در محیط کار وظیفه کارفرما است، اما در ایران کارفرمایان عمدتا یا چنین وظیفه‌ای را برای خود قائل نیستند یا قربانی را تبدیل به مقصر می‌کنند. نهادهای انتظامی و قضایی هم زنان قربانی را مسئول اثبات جرم می‌دانند و از آنها مدرک می‌خواهند؛ به عبارت دیگر نیروی انتظامی و دستگاه قضایی وظیفه خود را به دوش قربانیان می‌اندازند در حالی که حتی قانون مشخصی برای استناد به آن وجود ندارد.

براساس برخی تحقیقات که در ایران به صورت محدود درباره­ی آزار جنسی در محل کار انجام شده، هر چه زنان جوان­تر باشند بیشتر قربانی آزار جنسی می‌شوند و با افزایش سن، احتمال آزار جنسی زنان در محل کار کمتر می‌شود. در واقع، هرگونه تمایزی می‌تواند احتمال این­ که زنان در محل کار قربانی آزار جنسی شوند را بالا ببرد. ظاهر، نحوه لباس پوشیدن، توانایی یا مهارت‌های خاص، موقعیت شغلی یا اجتماعی می‌تواند احتمال آزار جنسی را افزایش دهد. در حالی که هیچ یک از این موارد توجیهی برای آزار جنسی مقصر دانستن قربانی نیست، اما در ایران این دلایل به عنوان توجیهی برای عمل غیر انسانی فرد متجاوز کافی است. می­توان گفت اکثر کسانی که آزار جنسی را این گونه توجیه می کنند یا آزاردهندگان جنسی هستند یا طرفداران سرکوب اجتماعی و جنسی زنان که ایران در این مورد در رده­ی بالایی قرار دارد.

مردانی که در محل کار آزاردهنده جنسی هستند معمولا متأهل و به نحو محسوسی مسن‌تر از قربانیان خود هستند و موقعیت اجتماعی یا مالی یا کاری بالاتری دارند، بنابراین می‌توانند اعمال خود را پنهان کنند یا از عواقب آن در امان بمانند و مدت طولانی‌تری قربانیان را آزار دهند.

بجز ثروت و قدرت، موجه بودن آزاردهنده جنسی از نظر اجتماعی برایش مصونیت به همراه می‌آورد و احتمال اینکه کسی باور کند آنها آزاردهنده جنسی هستند را کم می‌کند. مثل کسانی که در ظاهر پایبندی خود را به اصول اخلاقی و اعتقادی نشان می‌دهند.

مثل همیشه فقر و عدم حمایت اجتماعی و قانونی در ایران، پرورشگاه سوء استفاده و آزار زنان است. زنان در ایران به دلیل نبود حمایت­های اجتماعی و محدودیت­هایی که قوانین بر آنان اعمال داشته همیشه مجبور به سکوت و قبول شرایط ناهنجار محیط کار هستند. زنان کارگر، بخصوص آنها که در کارگاه‌های کوچک زیر ١٠ نفر کار می‌کنند، بیشتر در معرض آزار جنسی هستند. آزار جنسی در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی است چون نظارت کمتری بر آن وجود دارد و دست کارفرما بازتر است. ناامنی شغلی در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی است و زنان را در موقعیت آسیب‌پذیرتری قرار می‌دهد. همچنین در بخش خصوصی که تعداد کارمندان و مراجعان کم است شرایط برای آزار جنسی فراهم‌تر است.

از دیگر مشکلاتی که زنان شاغل بیان کرده‌اند «دست‌کم گرفته شدن» و «جدی گرفته نشدن»، به خصوص در محیط‌های کاری است که تعداد همکاران مرد بیشتر است. در این محیط‌ها بیان جملات آزار دهنده از زبان مردان به یک فرهنگ تبدیل شده است بطوری که به راحتی جملاتی مانند «مگر من از یک زن کمترم»، «مگر یک مرد اینجا نبود که این زن یا آن زن کاری را بر عهده گرفته است»، «شما برو ظرف­ها را بشور»، «تو را چه به اینکار» و جملات آزار دهنده فراوانی که هر زنی در روز ممکن است چندین بار شنیدن آنرا تجربه کند، بر روح و روانش زخمی ماندگار بزند و اعتماد بنفسش دچار خدشه شود. گفتن یک جوک ساده جنسیت‌زدە، آزار و اذیت فیزیکی یا آزار و اذیت روانی، همه و همه انواع خشونتی هستند که میلیون‌ها زن در ایران به‌طور مداوم در محل کار خود با آن روبه‌رو هستند.

یکی از مهمترین دلایل تن دادن یا سکوت زنان قربانی آزار جنسی در محل کار این است که به محض اعتراض شغل خود را از دست می‌دهند یا به شکلی دیگر مجازات می‌شوند. در نتیجه بسیاری از زنان از ترس از دست دادن شغل یا از ترس انتقام، آزار و اذیتی که در محل کار خود می‌بینند را گزارش نمی‌کنند. بر اساس آمار، ٧۵ درصد زنان حداقل یک نوع از انواع خشونت فیزیکی یا جنسی را در خانه، در جامعه و یا در محل کار خود تجربه کرده‌اند. اگرچه مردان هم می‌توانند در محل کار مورد آزار و اذیت قرار بگیرند، اما نظام مردسالاری و کلیشه‌های نابرابری جنسیتی در روابط مبتنی بر قدرت که در ایران رایج است، زنان را بیشتر در معرض این‌گونه خشونت‌ها قرار می‌دهد.

واکنش زنان به آزار جنسی در محل کار شامل انکار، سکوت و انفعال، اعتراض، پرهیز از شرایط خاص یا افراد خاص یا رها کردن شغل می‌شود.

با این حال؛ خجالت، سرخوردگی، ترس از تهدید، ایجاد مشکلات خانوادگی و از همه مهمتر، برچسب مقصر، مهمترین عامل سکوت زنان است. از طرفی، در ایران زنان به دستگاه‌های قانونی اعتماد چندانی ندارند، زیرا بر این باورند که اگر جرایم علیه خود را گزارش کنند اتفاق خاصی نمی‌افتد و در بهترین حالت، سرزنش، تحقیر و بی‌آبرو می‌شوند.