«خانوادهها باید بدانند فرزند آنها تنها شهید یک خانوداه نه، شهید یک ملت است»
این حکومت اگرچە توانست با سالها تهدید و خشونت ملیتها را بە جان هم بیاندازد و یا سیاستهای غلط و سرکوب علم نخبگان را از وطنشان دور کند اما با اغاز انقلاب ژینایی شرایط کاملا متفاوت شد اکنون همەی افراد جامعە همانند عضو یک پیکر برای بقای انقلاب تلاش میکند.
هیما راد
سنه- ایرانیان و کوردستانیان خارج از کشور اگرچه دور هستند اما با تجمعهای چند هزار نفری و با پیگیریهای شبانه روزی توانستند چهره کریح جمهوری اسلامی را به دنیا نشان دهند، حکومت بچه کشی که در تاریخ با همین نام میماند.
با پیگری کمکهای نقدی برای خانوادههای شهدا و زخمیها متوجه شدیم که این کمکها از طرف دانشجویان خارج از کشوری است که برای هموطنانشان نگرانند، چرا که میدانند در جمهوری اسلامی هیچ ارزشی برای مقام یک انسان وجود ندارد.
آنها در کشورهای اروپایی زندگی میکنند اما دلشان با مردمانی است کە برای نابودی دیکتاتور ایستادگی و مقاومت میکنند.
ص.ب از افرادی است که کمکهای نقدی را از این دانشجویان میگیرد و پخش میکند، وی به خبرگزاری زن میگوید: دانشجویان در مقابل دانشگاه تجمعهایی برگزار میکنند که در آنجا عکسهای شهدا و اعمال خشونت جمهوری اسلامی را به دنیا نشان میدهد و با این تجمعها کمکها را جمعآوری میکنند. همچنین در بین خودشان صد یورو صد یورو جمع میکنند با این علم که این پولها برای کمک به مجروحانِ انقلابِ ژن، ژیان، ئازادی است.
ص.ب میگوید که آنها تمام تلاششان را میکنند که مردم اروپا را با وضعیت ایران آشنا کنند و این پولها را از روی ترحم جمع نمیکنند بلکه به نام کمک به انقلاب دست به این عمل میزنند.
وی همچنین افزود این کار را ادای دینی به این انقلاب میدانند و خودشان را بخشی از این انقلاب میدانند و برایشان مهم است که هرچه از دستشان بر میآید انجام دهند. در این مدت شاید سی تا چهل تحصن را به پا کردهاند چه در خیابانهای اروپا چه در دانشگاەهایش، و هرجا که برایشان امکانپذیر باشد شب و روز در جلوه سفارت تجمعات را شکل دادەاند و کم نگذاشتهاند و همراە این انقلاب بودهاند.
آنها انسانهای معمولی جامعه هستند که خود را بخشی از انقلاب میدانند
وی میگوید همین که آنها خودشان را بخشی از این انقلاب میدانند به نظرم یکی از لذتبخشترین دستاوردهای انقلاب ژینا است، کسانی که شاید هیچ وقت به ایران یا کوردستان برنگردند اما خودشان را صاحب این جریان میدانند و از بالا به این قضیه نگاه نمیکنند و برایش تلاش میکنند.
وی افزود: آنها با هدف سیاسی و حزبی به این کارها نمیپردازند و با خیلی از آنها در زمانی که در کوردستان بودند آشنا و دوست بودم و میدانم که هیچ کدام تفکر حزبی نداشتند و حتی فعال مدنی هم نبودند و اما الان که آنجا هستند میدانند که اگر اینجا بودند کف خیابان را رها نمیکردند و به عنوان یک شهروند عادی و مانند آنها برای حقوق خود و دیگران فریاد میزدند کاری که فعالین مدنی با چهل سال سابقه نتوانستند انجام دهند و حتی نتوانستند یک اعتراض سراسری راه بیاندازند، اما اکنون میبینیم که در هر کوچهای هر بچهای خود پرچمی دارد و به دنبال مطالبات خود است، تمام اینها را گفتم تا بگویم آنها انسانهای معمولی جامعه هستند که هر کدام بخشی از این شورش و انقلاب هستند.
«خانوادهی شهدا، زخمیها و زندانیان پرچم و سمبل این انقلاب هستند»
ص.ب ادامه میدهد: فلسفهای که پشت این اقدامات است فلسفه درستی است زیرا ایران کاملا در بحران اقتصادی به سر میبرد و این یک واقعیت است، و تمام شهدا و کسانی که زخمی و یا زندانی شدهاند واقعیت و سمبل این خیزش هستند. اکثر کسانی که قربانی دادهاند کسانی هستند که از قشر تهیدست هستند و یکی از دلایل بزرگ این خیزش و انقلاب دغدغه اقتصادی است، به همین دلیل در کنار آنها بودن در این شرایط یکی از وظایف اساسی ماست. جدای از آن بسیاری از آنهایی که شهید شدهاند نان آور خانواده بودهاند نه تنها در سنندج که در بوکان، در جوانرود و.... کسانی را شناسایی کردهایم که نانآور بودەاند. میشناسم که بخاطر ساچمه خوردن تا دو ماه نتوانسته از خانه بیرون برود و کار کند دوستانی داریم که اعتصاب کردهاند در شرکتهایی که نمیتوانم نامشان را بیاورم و به همین دلیل از آنجا اخراج شدهاند در حالی که نان آور خانواده هشت، نە نفره هستند. این بخشی از قضیه است و بخش دیگر این کاری که ما میکنیم شاید نتواند جبران قابل ملاحظهای باشد اما کوچکترین کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم و اعتقاد دارم همین کارهای کوچک است که دست در دست هم میدهد تا کاری بزرگ شکل بگیرد.
«در میان مشکلات روحی که بر سرشان آوار شده، مشکلات اقتصادی نیز بر آنها غالب است»
وی ادامە میدهد: کسانی کە شهید میدهند یا زندانی هستند و یا زخمی، آواری از غم و گرفتاری بر سرشان خراب شده و تمام سعی ما این است حداقل بتوانیم کمی هم شده از بار اقتصادی آنها کم کنیم. آنها در وضعی نیستند که با پول و مادیات شاد شوند اما واقعیت این است جدای از مشکل روحی، مشکلات اقتصادی زیادی هم دارند و با تحقیقات ما هفتاد تا هشتاد درصد آنها همینطور هستند و مشکلات اقتصادی اینقدر بر آنها غالب است که در این مواقع اگر بتوانیم از این نظر کمی هم شده باری از دوششان برداریم باز هم بهتر از هیچ است.
ص.ب با اشاره به اینکه کسی که شهید میشود شهید یک خانواده نیست بلکه شهید یک ملت است و همانطور کسانی هم که زخمی و زندانی میشوند متعلق به یک جامعه هستند جامعهای که در همه در آن زندگی میکنیم میگوید: پس باید تمام جامعه برای این موضوع تلاش بکند.
«خانوادهها باید بدانند فرزند آنها تنها شهید یک خانوداه نه، که شهید یک ملت است»
وی افزود: تشکل یا سازمانی همهگیر وجود ندارد تا همه بتوانند کمک کنند این حکومت تمام درها را به روی مردم بسته است. فشار، تهدید و مسائل امنیتی که برای خانوادەی شهدا و زندانی گذاشته راه کمک کردن به آنها را سخت کرده و در برخی موارد هیچ دسترسی به افراد وجود ندارد، و همچنین خیلی از کسانی که مشغول به همین کمک رسانیها بودهاند شناسایی و زندانی شدهاند. نه تنها کمک نقدی که داروهایی که از شهرهای دیگر فرستاده شده و کمکهای دیگری که به جوانرود و بوکان و شهرهای دیگر شده نیز لو رفتهاند و آنها را گرفتهاند. خطر و ریسک این کار بسیار بالاست اما چارهای نیست، کسانی که در اروپا هستند به معتمدان خود میسپارند و آنها هم باید به هر طرقی آن را به دست صاحبانشان برسانند.
وی همچنین افزود: خانوادهها در ابتدا زیاد با این قضیه کنار نمیآیند و برایشان ناخوشایند است و شاید مسئله را اشتباه برداشت کنند، اما آنها باید بدانند فرزند آنها دیگر تنها متعلق به آنها نیست بلکه متعلق به تمام ملت است و همەی مردم میخواهند به شیوەی خودشان به آنها ادای دین کنند همانطور که در چهلم چهار شهید سنندج دیدیم چند هزار نفر برای ادای دین حضور داشتند و خود را صاحبان آن شهیدان میدانستند.