«انتقام دخترمان بینظیر را از رژیم طالبان میگیرم»
خانوادە بینظیر ایوبی کە توسط طالبان در شهر کابل به قتل رسید، میگویند: «باید جرم و جنایت که در افغانستان جریان دارد به پایان برسد. دخترانمان در طول سه سال بیسواد ماندند. دختران باید به مکتب بروند و امنیت برقرار شود.»
بهاران لهیب
کابل - زنان افغانستان از دست جامعه مردسالار و بنیادگرا با افکار جهادی و طالبی در امان نیستند و کشور به گورستان برایشان مبدل شدە است. هر بار که به صفحات شبکههای اجتماعی، رسانهها و یا هم به شهرها، قریهها ولایات افغانستان سفر داشته باشید از قتل، کشتار و یا ترور یکی دو زن در روز با خبر میشوید. باید گفت که در بیشتر از چهل سال حاکمیت دولتهای مستبد و زن ستیز از زنان افغان قربانی بیشمار گرفتهاند. در ۲۰ سال گذشته تحت حاکمیت دولت به اصطلاح دموکراتیک در چند قدمی ارگ ریاست جمهوری و قلب کابل فرخنده ملکزاده را با سنگ و چوب به قتل رساندند، رخشانه را با سنگسار کشتند، دهها زن دیگر را زنده سوختاندند و گوش و بینیشان را بریدند. حالا هم در طول سه سال حاکمیت طالبان از هیچ جنایت در مقابل مردم به خصوص زنان دریغ نکردند. نگار نظامی دولت پیشین در ولایت غور در پیش چشمان فرزندانش مغزش را دریدند، زینب عبداللهی را به گلوله بستند به دهها زن دیگر را در کابل و ولایات که گزارشش به نشر نرسیده به قتل رساندند و یا ناپدید ساختند. زنان را از تحصیل و کار محروم ساختند، به نکاح اجباری خود در آوردند. لیست این همه جنایات در مقابل زنان طویل میباشد که ما به گوشه از آن را ذکر نمودیم.
به تاریخ ۱۱ سرطان۱۴۰۳، بینظیر ایوبی جوان ۲۱ ساله توسط طالبان در شهر کابل به قتل رسید. ما به دیدار خانوادهی داغدار وی رفتیم. بینظیر یگانه نانآور خانواده پنج نفریش بود با پشتکار و تلاش فروان با قوانین زن ستیزانه طالبان مبارزه کرد و به راهش ادامه داد.
ما با خاله وی پروین استانکزی ملاقات کردیم که در یکی از مکاتب کابل معلم میباشد و به شاگردان مضامین علوم را تدریس مینماید. جریان قتل بینظیر را چنین بیان داشت: «برای مصاحبه کار در یکی از موسسات رفته بود با ختم مصاحبه در برگشت به سوی خانه، افراد طالبان با دزدی درگیر میشوند. دزد در بین مردم فرار نموده در این جریان طالبان بروی شلیک نمودند و بینظیر را شهید میسازند.»
نامبرده اضافه میکند: «باید جرم و جنایت که در افغانستان جریان دارد به پایان برسد. دختران مان در طول سه سال بیسواد ماندند. دختران باید به مکتب بروند و امنیت برقرار شود.»
با شاکره ولی یکی از عمههایش هم صحبت شدیم از کشته شدن دختر برادرش بسیار شاکی بود با نفرت و درد که در چشمانش و حرفهایش دیده میشد. جریان قتل بینظیر را با جزییات بیشتر بیان داشت: «بینظیر ۲۱ ساله برای پیدا کردن کار به یکی از بانکهای شخصی که در شهرنو کابل موقعیت داشت رفته بود. وی مانند میلیون دختر دیگر افغان از تحصیل باز مانده، اما تسلیم نشد. بخش اقتصاد را به شکل انلاین فراه گرفت و تحصیلش را به اتمام رساند. بعد تجارت انلاین را شروع کرد. زمانی که از شهرنو به خانه برمیگشت، طالبان موتر(ماشین) دزدی را تعقیب مینمودند در تکسی که بینظیر بود نااگاهانه در بین این دو موتر قرار گرفت. طالبان بدون کوچکترین توجهای به شکلیک میپردازند. یکی از گلولهها از عقب به قلب بینظیر اصابت میکند در این جریان بینظیر تلاش مینماید تا با خانوادهاش به تماس شود. اما برای وی نفسهایش مجال نمیدهند و جان میسپارد. طالبانی که شلیک را به راه اندخته اند. بیاعتنا به راه خود ادامه میدهند. تکسیران بینظیر را به شفاخانه امیرجنسی انتقال میدهد و با خانوادهاش به تماس شده جریان را بیان میدارد.»
شاکره بعد بیان این جریان گریه نموده با صدایی لرزان و پرقدرت ادامه میدهد: «من قاتل برادرزاده خود را نمیشناسم. وی فرار نمود. این را به بینظیر وعده میدهم که به هر شکل که باشد انتقامت را از رژیم طالبان میگیرم. من تنها آن طالبی که شلیک نموده فرزند ما را از ما گرفته دشمن خود نمیدانم. تمام رژیم حاکم را دشمن قسم خورده زنان دانسته سرنگون میکنیم. بینظیرم آرام بخواب! من و تمام زنان افغانستان انتقام تو و آن زنانی که توسط طالبان سلاخی شده اند گرفتنی هستیم.»