۳۳ سال بی‌خبری از زنان گمشده‌ی انفال(ویژه)

تابان گرمیانی:‌ در حال حاضر بدنبال گورهای دسته‌جمعی و استخوان‌های گمشده هستیم.

 

مركز خبر

تابان گرمیانی، از اعضای شورای رهبری اتحادیه‌ی میهنی کوردستان که در رویداد انفال ۷ خواهر و یک برادرش را از دست داده و در مورد تاثیر انفال بر زنان تحقیقی انجام داده،‌ ذکر می‌کند که انفال بیشترین تاثیر را بر زنان داشته است و آنها را با بیشترین درد و الم‌ها آشنا ساخته است و در این باره می‌گوید:‌ "۵ خواهر و ۲ بردار من همراه خواهر و ۲ تن از خواهرزاده‌هایم هنگام حمله وقتی به طرف شهر فرار می‌کردند،‌ دستگیر شدند و آنها را به کمپ انتقال دادند و دیگر هیچ وقت از آنها خبری نگرفتیم..."

سلیمانی ـ‌ آخرین حمله‌ی انفال در ۲۳ فوریه سال ۱۹۸۸ از طرف رژیم بعث عراق بر منطقه‌ی باشور کوردستان از شروع سال در منطقه‌ی "دولی جاف"(دره‌ی جاف) در سلیمانی قتل‌عامی انجام شد و تا ۶ اکتبر ۱۹۸۸ در زاخو به پایان رسید. از زاخو تا کوههای "همرین" را به طور کامل مورد حمله قرار داده و هیچ مکانی بدون گاز شیمیایی باقی نماند و بدن هر کسی در این منطقه‌ی کوردستان سوخته شد. از قلادزی گرفته تا شوان، آغچلر و مناطق دیگری را در برگرفته و ویران کردند. شهروندانی که توانستند از این قتل‌عام خلاص شوند، به طرف دیگر مرز فرار و به ایران رفتند. خیلی از آنها هنگامی که سعی دارند فرار کنند‌، در مرز دستگیر می‌شوند و در کمپ‌های مرگ آنها را جمع کردند. در این کمپ‌ها مابین مرز مرگ و زندگی خیلی‌ها آخرین نفس خویش را کشیده و دیگر خبری از آنها نشد. بر اساس آمار به طور کل ۱۸۲.۰۰۰ انسان کورد بی‌نام و نشان هستند. تاکنون هم استخوان خیلی از گمشده‌ها در گورهای دسته‌جمعی پیدا می‌شود. مردهایی که قادر به برداشتن سلاح بودند، زنده‌ به گور کردند. بعد از فروپاشی رژیم صدام در سرتاسر عراق، گورهای دسته‌جمعی بسیاری از قربانیان انفال پیدا شد.

بدون شک زنان بیشتر از رویداد انفال تاثیر پذیرفته بودند. خیلی از زنان فرزند،‌ همسر، پدر و مادر خویش را در انفال از دست دادند و به جاهای دوردست رفته تا بتوانند بچه‌هایی که برایشان مانده را بزرگ کنند. برای همین بیشتر مسئولیت بر دوش زنان است، آنها از فرزندان بازمانده‌ی انفال صاحبداری بعمل می‌آورند. در هر منزلی و منطقه‌ایی از باشور کوردستان عکسی از انفال مشاهده می‌شود و لباس‌های سیاه و سرمه‌ایی بر تن زنان مشاهده می‌شود. درباره‌ی تاثیرات انفال بر زنان از اعضای شورای رهبری اتحادیه‌ی میهنی کوردستان، تابان گرمیانی که در انفال ۷ خواهر و یک برادرش را از دست داده و تزی در مورد انفال نیز آماده کرده، در این‌ باره می‌گوید:‌ "درد انفال همیشه برای ما زنده‌ست و هیچ وقت فراموشش نخواهیم کرد."

 

"رژیم صدام برای نابودی خلق کورد دست به انفال زد"

تابان گرمیانی، از اعضای شورای رهبری اتحادیه‌ی میهنی کوردستان،‌ ذکر کرد که زمان شروع انفال او ۱۷ ساله بود و به سخنان خویش در مورد انفال ادامه داد و گفت:‌ "در سال ۱۹۸۸ من ۱۷ ساله بودم. چون پدرم پیشمرگه بود،‌ ما به کوه می‌رفتیم. در ژانویه‌ی سال ۱۹۸۸ انفال شروع شد. در منطقه‌ی گرمیان، در ماههای مارس و آوریل انفال شروع شد. حکومت عراق در جنگ ایران و عراق تمام امکاناتش را به کار گرفت. آنموقع مرز تحت حاکمیت اتحادیه‌ی میهنی کوردستان بود. رژیم بعث برای اینکه تمام خلق کورد را نابود ساخته، دست به انفال زد."

 

"انفال با شیمیایی کردن هلبچه شروع شد"

تابان گرمیانی با یادآوری وضعیت خانواده‌اش در آنزمان به سخنانش ادامه داد و گفت:‌ "آنزمان خانواده‌ی من ۱۴ نفر بودند،‌ ۷ خواهر و ۲ برادر بودیم،‌ پدرم پیشمرگه بود. بعلت پیشمرگه بودن پدرم با دشواری‌های زیادی روبرو ماندیم و خانواده‌ام همیشه با زحمات و فشار روبرو می‌ماند. انفال با شیمیایی کردن هلبچه شروع شد. آنزمان چنان امروز وسایل ارتباطی وجود نداشت،‌ تنها یک بی‌سیم وجود داشت که آنهم پیشمرگه‌ها وقتی برای انجام وظیفه به منطقه‌ایی دیگر می‌رفتند،‌ آن را بکار می‌گرفتند. وقتی که شیمیایی کردن هلبچه شروع شد،‌ تاثیرات گازهای شیمیایی بر منطقه‌ی گرمیان نیز بسیار بود. آنجا بر اساس امکاناتی که در دسترس داشتیم،‌ عمل کردیم،‌ با پارچه‌ی خیس صورتمان را می‌پوشاندیم، اگر هم پتو وجود داشت آن را خیس کرده و دور خودمان می‌پیچاندیم. این وضعیت شهروندان منطقه را دچار ترس ساخته بود. بخصوص چند ماه قبل از انفال حکومت عراق منطقه‌ی گرمیان و حومه‌های آن را تحت تحریم قرار داده بود. همزمان بعضی مواقع این مناطق را بمباران می‌کرد. می‌خواستند که روحیه‌ی خلق این منطقه را بر هم بزنند."

 

"۵خواهر و ۲ برادرم را به کمپ مرگ انتقال دادند و دیگر هیچ وقت از آنها خبری نگرفتیم"

تابان گرمیانی ذکر کرد که از خانواده‌ی او ۷ نفر گم‌شده و آنها هیچ وقت نمی‌توانند این درد را فراموش کنند و ادامه داد:‌ "وقتی که پیشمرگه‌ها با سلاح‌های سبکی که در دست داشتند، انقلابی را شروع کرده، خانواده‌ام تصمیم گرفت که به ۲ قسمت تقسیم شوند. اکثرا آنها به طرف شهر رفته و قسمتی که مانده، آنجا باشند. شمار اکثریت را به طرف شهرها روانه کردیم. در میان آنها ۵ خواهر و ۲ برادر من وجود داشت، همچنین خواهر و دو فرزندش همراه آنها بودند. هنگام رفتن به شهر در راه از طرف رژیم بعث دستگیر می‌شوند و در شهر کَلار به کمپ فرستادند که به اسم کمپ مرگ معروف بود. تمام کسانی که دستگیر کرده‌ بودند، برای دو یا سه روز آنجا نگه می‌داشتند. از آنزمان تا بحال از آنها هیچ اطلاعی کسب نکرده‌ایم. متاسفانه انفال برای ما اتفاق بزرگی بود. ۱۸۲ هزار نفری که قتل‌عام شدند، دردی عمیق از خویش برجای گذاشت و هیچ وقت هم فراموش نخواهیم کرد."

 

"برای پیدا کردن استخوان‌ها هنوز هم بدنبال گورهای دسته‌جمعی هستیم"

تابان اشاره کرد که تا بحال حکومت اقلیم کوردستان مشخص نساخته که چه بلایی به سر گمشده‌ها آمده و چنین به سخنان خود ادامه داد:‌ "تا بحال هم مشخص نیست که چه بلایی بر سر ۱۸۲ هزار شهروند کورد آمده، و این جای سوال می‌باشد. چگونه کشته‌ شده‌اند، جوانان را فروخته، سلاح شیمیایی را بر روی آنها امتحان کرده و تمام این موارد جای سوال است. در منطقه‌ایی از عراق یک گور دسته‌جمعی کشف شد،‌ گفته می‌شد که قسم زیادی از آنها کسانی هستند که انفال شده‌اند. اما این تنها جزیی کوچک در سطح ۱۸۲ هزار نفر می‌باشد. هنوز حکومت اقلیم کوردستان از ما تست DNA نگرفته تا بدانیم که کدام یک اعضای خانواده‌ی ما و فامیل‌هایمان می‌باشد. تعداد کسانی که از انفال نجات یافته،‌ تا بحال مشخص نیست که چند نفرند. تنها از ۱۸۲ هزار نفر انفال شده خبردارند، اما چند نفر کودک، جوان،‌ زن و پیر بودند، را مشخص نساخته‌اند. تنها آمار را تعیین کرده و در مورد چیز دیگری تحقیقی به عمل نیامده است. از نظر اقتصادی و روانی چه آسیب‌هایی به جا گذاشته، حکومت در این باره سکوت را همچنان رعایت می‌کند. متاسفانه علیرغم گذشت سال‌ها هنوز هم جوابی برای سوال‌هایمان نیافته‌ایم.

 

"آیا حکومت اقلیم در این مورد کاری انجام داده است؟"

تابان مشخص ساخت که من در مورد زنانی که اعضای خانواده‌اش را گم کرده، پرونده‌ایی آماده ساخته و هنوز هم بدون جواب باقی‌ست و ادامه داد:‌ " از نظر اقتصادی جبران کردن خساراتی که به آنها وارد شده،‌ که خود من نمی‌توانم بگویم جبران کردن،‌ چون به شیوه‌ایی نامساوی انجام می‌گیرد. حکومت مابین خانواده‌ی گمشده‌ها تبعیض قائل می‌شود و وقتی که کمک مادی به خانواده‌ها می‌رساند،‌ به شیوه‌ایی یکسان با آنها برخورد نمی‌کند. من بعنوان یک روزنامه‌نگار تزی (پرونده‌ایی) در مورد خانواده‌هایی که فرزندشان را در انفال از دست داده‌اند،‌ آماده کرده و از طریق رسانه‌ها طلب کردم که برای این وضعیت راه‌حلی پیدا شود. موردی که همیشه برای من جای سوال بوده، در دانشگاه‌ها تا بحال چند بار در مورد انفال بحث و گفتگو انجام گرفته است؟ آیا حکومت اقلیم در این باره کاری انجام داده است؟‌ باید دو مورد را مورد دقت قرار داد؛‌ اول، برای آنهایی که کشته شده‌اند، چکاری می‌توان انجام داد و برای بازمانده‌های آنها می‌توانیم چه نوع خدمتی انجام دهیم."

 

"برای فروختن هر چیزی با زحمات بسیاری روبرو می‌شدند"

تابان در ادامه‌ی سخنانش یاد‌آوری کرد که انفال بیشترین تاثیر را بر زنان داشته و ادامه داد:‌ "تمام شهروندان از انفال تاثیر پذیرفتند. زنانی بازمانده‌ که از انفال نجات یافته و خانواده و فامیل‌هایشان را از دست داده‌اند در وضعیت بدتری قرار دارند. زنان تنها آزادی‌شان رفتن به چشمه و جلوی در بود. اما بعد از انفال مجبور بودند که مواظب بچه‌هایشان باشند و مسئولیت خانواده را بر عهده بگیرند. وضعیتی دشواری برای زنان بوجود آورده بود. زنان به تنهایی مواظب بچه‌ها بوده و از مکانی به مکان دیگر در حال کوچ بودند. برای بزرگ کردن بچه‌ها بایستی کار کرده و این مورد زنان را با دشوارهای جدی روبرو ساخت. در سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۰ زنان انفال از نظر اجتماعی و روانی با مشکلات و مسائل گوناگونی روبرو ماندند. نمونه‌های بسیاری وجود دارد که در ذهن حک شده و هرگز فراموششان نمی‌کنم. به یاد دارم وقتی که اتحاد بین‌الملل عراق را تحت تحریم قرار داد، عراق نیز ما را تحت تحریم گذاشت. این وضعیت برای ما زنان انفال بسیار سخت و دشوار بود. زنان به کفری رفته و چون آنجا بنزین ارزان‌تر بود، برای فروش بنزین می‌خریدند. بسیار سخت بود که از طرف کسانی که آنها را انفال کرده، برای بزرگ کردن بچه‌هایشان مجبور بودند به ایستگاه آنها رفته و هر بار آنها را به زمین زده و اشیای آنها را بهم می‌زدند و تا چیزی برای فروختن گیر می‌آوردند با زحمات بسیاری روبرو می‌شدند."

 

"یک زن تا شب کار می‌کرد، اما فقط می‌توانست یک کیلو آرد بخرد"

تابان گرمیانی در پایان سخنانش در مورد زحمات و درد و الم زنان سخن گفته و چگونه می‌توان انفال را به جهانیان شناساند و چگونه فعالیتی لازم به انجام است و می‌گوید:‌ "زنان یا می‌بایستی برای فروش از جاهای دیگری خرید می‌کردند، یا اینکه مجبور بودند به نظافت خانه‌ی دیگران بپردازند. چاره‌ی دیگری نداشتند، دیپلم و یا گواهی‌نامه‌ایی نداشتند که بتوانند از آن طریق کاری پیدا کنند. به یاد دارم که یک کیلو آرد ۱۲ هزار دینار آنزمان فروخته می‌شد، تا غروب زنان کار می‌کردند تنها می‌توانست یک کیلو آرد بخرد. نمی‌توانست دیگر مایحتاج زندگی را تهیه کند. لازم بود انفال را به شکل سریال و یا مستند درآورد،‌ تا نسل آینده انفال را بشناسند. تا بحال از لحاظ سیاسی در مورد انفال کارهایی انجام داده‌ایم."