٢٣ سال اسارت نە تنها او را از یادها نبرد بلکە اکنون هزاران انسان آزادیخواە برای آزادیش تلاش میکنند
خبرگزاری زن با دو نفر از امضاکنندگان بیانیەی مشترک آزادی عبداللە اوجالان مصاحبەای انجام دادە است. زمان مسعودی کنشگر سیاسی – اجتماعی و از فعالان جنبش دادخواهی معتقد است آزادی اوجالان نە تنها در پیشبرد اهداف خلق کورد بلکە در مسئلەی جنبش زنان نیز تاثیرگذار خواهد بود. میترا درویشیان نویسنده نیز معتقد است آنها چگواراها را کشتند اما اکنون بذر هزاران چگوارا بە وجود آمدە است!
خبرگزاری زن با دو نفر از امضاکنندگان بیانیەی مشترک آزادی عبداللە اوجالان مصاحبەای انجام دادە است. زمان مسعودی کنشگر سیاسی – اجتماعی و از فعالان جنبش دادخواهی معتقد است آزادی اوجالان نە تنها در پیشبرد اهداف خلق کورد بلکە در مسئلەی جنبش زنان نیز تاثیرگذار خواهد بود. میترا درویشیان نویسنده و فعال حقوق بشر نیز معتقد است آنها چگواراها را کشتند اما اکنون بذر هزاران چگوارا بە وجود آمدە است!
شهلا محمدی
مرکز خبر - عبداللە اوجالان، نظریهپرداز، سیاستمدار و رهبر خلق کورد، در ١۵ فوریە سال ١٩٩٩ مصادف با ٢۶ بهمن سال ١٣٧٧ طی توطئەای بینالمللی در کشور کنیا بطور ناگهانی و پیش چشم جهانیان ربودە و بە دولت دیکتاتور و فاشیست ترکیە مسترد شد. از آن زمان تا بە حال قریب بە بیستوسە سال است کە ایشان در شرایط انزوای مطلق در سلولهای انفرادی زندان امرالی بدون برخورداری از حقوق پایهای یک زندانی سیاسی بسرمیبرد.
از زمان دستگیری عبداللە اوجالان رهبر خلق کورد، فعالان حقوق بشر و سازمانها و نهادهای مختلف بە شیوەهای گوناگون برای آزادی ایشان تلاش کردەاند.
در همین راستا گروهی از فعالان چپگرا و آزادیخواە در ایران و شرق کوردستان در بیانیەای مشترک، ضمن محکوم کردن انزوای عبداللە اوجالان در زندان امرالی، خواهان آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی از جملە عبداللە اوجالان شدند.
بیانیە از سوی گروهی از فعالان حقوق بشر و آزادیخواهان امضا و منتشر گردیدە است.
زمان مسعودی فعال سیاسی جنبش بینالمللی زنان و میترا درویشیان نویسنده و فعال حقوق بشر از جملە امضاکنندگان این بیانیە در مصاحبە با خبرگزاری زن بە دلایل خود برای انتشار بیانیە و همچنین تاثیرات آزادی عبداللە اوجالان بر جامعەی کوردستان و خاورمیانە پرداختند.
هدف شما از امضای بیانیەی مشترک برای آزادی عبداللە اوجالان چە بودە است؟
زمان مسعودی: بیشتر از ٢٠ سال است که عبدالله اوجالان توسط سازمانهای امنیتی چندین کشور ربودە و به ترکیه بردە شد. بخصوص بیتفاوتی اتحادیهی اروپا بسیار حائز اهمیت است که دائما از اهمیت حقوق بشر میگویند، ولی نه ایتالیا، نه یونان هیچکدامشان حاضر نشدند به رفیق عبدالله اوجالان کمک کنند و درخواست پناهندگی ایشان را بپذیرند.
قبل از آن روسیه نیز که در کوتاه مدت از اتحاد جماهیر شوروی به سیستمهای سرمایهداری پیوسته بود، آنها هم هیچ کمکی نکردند. بخصوص فریبکاری کردند و در سفارت یونان دروغ گفتند، وی را به فرودگاه برده و آنجا یک جت ارتشی حکومت فاشیستی ترکیه در انتظارش بود. در واقع اگر دولتهای اتحادیهی اروپا به ایشان پناهندگی میدادند، شاید به این مرحله نمیرسید. از همه بدتر وقتی به زندان امرالی فرستاده شد، تازه داد از یک محاکمهی عادلانه میزنند. در واقع اگر محدودیت ترکیه نبود و بعلت اینکه ترکیه میخواست به اتحادیهی اروپا وارد شود(هنوز هم خواستار است، اما اجازهی وارد شدن را بهش نمیدهند) شاید حکومت فاشیست ترکیه وضعیت بدتری برای رفیق عبدالله اوجالان پیش میآورد. اما بهرحال ترکیه باید رعایت یک سری قوانین بینالمللی رایج در اروپا را میکرد و اقداماتی که انجام میدهد از نظر حقوق بشر منطبق با قوانین آنها باشد. این مورد باعث شد که حکم اعدام ایشان را به حکم ابد تبدیل کنند.
از تاریخ اسارت ایشان ٢٣ سال میگذرد و حکومت ترکیه فکر میکرد با زندانی کردن عبدالله اوجالان میتواند مبارزات خلق کورد را خاموش کند، در صورتیکه بالعکس نتیجه داد و محبوبیت عبدالله اوجالان در کشورهایی مثل ترکیه، سوریه، ایران و حتی در عراق بیشتر شد و مبارزات مردم کورد برای رهایی از استثماری که بر آنها تحمیل میشود، در ارتباط با زندانی کردن عبدالله اوجالان شدت گرفت. به یاد دارم آنزمان بسیاری از سفارتخانهها را اشغال کردند، در خیابانهای اروپا تظاهرات وسیعی انجام دادند. به نظر من مقاومت عبدالله اوجالان در این همه سال در زندان جزیرهی امرالی، مردم نه تنها در سرتاسر ترکیه، ایران و خاورمیانه، بلکه در تمام جهان برای ایشان احترام ویژهای قائل هستند. بخصوص بعد از پراکتیک روژآوا عملی کردن نظرات رفیق عبدالله اوجالان اهمیت بیشتری پیدا کرد.
در این جا لازم میدانم از تجربهای خویش در رابطه با مسئلهی کورد و تبعیض انجام شده را بیان کنم. در یک دبیرستان کار میکردم، بچهها از کلاس پنجم تا دیپلم را در این مدرسه تحصیل میکردند. من شاهد بسیاری از درگیریهای فرزندان کورد هم با خارجیها اما بیشتر با ترکها بودم که در مقابل آنها تبعیض قائل میشدند، حتی در مدارس میگفتند که اینها کورد نیستند، بلکه ترکهای کوهستانی هستند. در صحبتی که با رئیس و معاون مدرسه داشتم، از کلمهی کوردستان استفاده کردم، شاید باورکردنی نباشد، مرا بخاطر بکارگرفتن کلمهی کوردستان محاکمه کردند و ادعا میکردند که کوردستانی وجود ندارد. در واقع نفی وجود کورد، خلق کورد و تقسیم آنها را بعد از سقوط عثمانیها در نظر ندارند، نمیدانند و یا اینکه نمیخواهند که بدانند.
هدف من از امضای بیانیهی مشترک، حداقل کاری که میتوانستم انجام دهم. برای انسانی که خواهان خلق کورد هستند، خواهان آزادی انسانها هستند، برای انسانی که به بیعدالتترین طریق در زندان بسر میبرد، میتوانستم این کار را انجام دهم. به نظر من برای آزادی عبدالله اوجالان باید بیشتر از این فعالیتهایی انجام شود. کمپینهای جمعآوری بایستی در جاهای زیادی پیشرفت داشته باشد. حداقل هم اگر در حال حاضر آزاد نشود، انزوایی که در زندان امرالی بر ایشان تحمیل میشود، شاید کمتر شود.
میترا درویشیان: در حقیقت من از زندانی و زندانبان و قفس بیزارم و فریادی که میزنم برای رهایی انسانهاست، برای انسانهایی که در راه آزادی قدم برمیدارند، جانشان را فدا میکنند و باید قدر این اشخاص را بدانیم. ما زنان زندانی در ایران کم نداریم، به خاطر آنها امضا کردم که شاید دیگر دوستان هم همراهی کنند. ما زینب جلالیان را داریم، سپیده قلیان، یاسمن آریانی، مریم اکبریمنفرد و هزاران زندانی سیاسی دیگری را داریم که بخاطر آزادی در قفس افتادند. چرا باید قفس وجود داشته باشد، قفس برای انسان؟ جای بسی تعجب است!
از انسانهایی تعجب میکنم که امضا نمیکنند، چرا؟ مگر ما خواستار آزادی نیستیم؟ مگر همهی ما فریاد "زنده باد آزادی" برنمیآوریم؟ پس چرا از یک امضا دریغ میکنیم؟ من اگر امضا کردم، منی که بر علیه ظلم و ستم و قفل و زنجیرم، برای آزادی انسانها تلاش میکنم. اگر مینویسم، برای اینکه آزادی را بیان کنم. برای عبدالله اوجالان امضا کردم، چون او هم برای هدف خودش در این راه قدم برداشته است. برای رهایی و آزادی در تلاش است. برای من اوجالان، زینب، سپیده فرقی ندارند، من بر علیه زندانم، بر علیه ظلم و ستم هستم. برای همین میخواهم تا جایی که توانش را دارم در این راه قدمم را محکم و استوار بردارم و هرگونه امضایی برای این اشخاص لازم باشد، من انجام خواهم داد.
ما زندانیهای زیادی در زندان داریم. در حال حاضر که در این برنامه هم شرکت دارم در چهلم آبتین عدهایی دیگر را نیز زندانی کردند که از گوشت و پوست و خون ما هستند. آنها حتما نباید خواهر و برادر ما باشند. آنها هم جزء بچههای ما هستند. چرا زندانی؟ اینها چه کسانی هستند که زندانی میکنند؟ به چه هدفی زندانی میکنند؟ میخواهند از آزادی مانع شوند؟ نه.
با دستگیری هر نفر، صدها انسان دیگر به پا میخیزند. و ما تلاش خواهیم کرد این بذر بیشتر شود و به این کارمان ادامه خواهیم داد. باید بگویم که همگی برای آزادی زندانیان سیاسی که در زندان دژخیمان اسیرند، تلاش بکنند تا آزاد و از بند رها شوند. ما انسانی نیستیم که قفس بسازیم، چون قفس جایگاه انسان نیست.
من فکر میکنم هر امضایی که ما انجام میدهیم و نفرتمان را به رژیم نشان بدهیم، نشاندهندهی این است که زندانیان تنها نیستند. اینها را ما تنها نمیگذاریم، چون حامی و پشت دارند. پشت آنها من هستم، تو هستی و افراد دیگری که امضا کردهاند. نباید آنها را تنها بگذاریم. با امضای من و تو و شماهاست که کاخ دژخیمان ویران میشود. در قفسها باز و زنجیرها پاره میشوند. پس باید امضا کرد. البته به اجبار نه، بلکه داوطلبانه باید امضا کرد، ولی امضای ما دلیل بر این است که دنبال رهایی هستیم. وقتی حرف میزنیم پس باید بدان هم عمل کنیم.
آزدی عبداللە اوجالان بە عنوان یک نظریەپرداز و سیاستمدار چە تاثیری بر جامعەی کوردستان، خاورمیانە و حتی جهان میتواند داشته باشد؟
زمان مسعودی: به نظرم مهم میباشد که خلق کورد در تمام کشورها (حالا در بعضی جاها کمتر و در بعضی جاها بیشتر و در ایران خفقان خیلی بیشتر است و مبارزترین بخش ایران، بخش کوردستان است) با طرح مطالبات محقانهی مردم و آزادیخواهانهی آنها در سرتاسر خاورمیانه تلاش کنند و ابراز دارند که مطالبات خلق کورد چه میباشد؟ همچنین باید تلاش کنند که حزب کارگران کوردستان را از لیست ترور کشورهای امپریالیستی و سرمایهداری بیرون آورده تا آنها بتوانند براحتی مبارزات خودشان را پیشرفت دهند.
این یک حدس میباشد و شاید اطلاعات من آنچنان نباشد که بتوانم صاحبنظر باشم. آنچه مهم است، آزادی عبدالله اوجالان بعد از ٢٣ سال ایزولاسیون به نظرم به روحیهی حداقل مبارزین کورد در همهی کشورهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران تاثیرات مثبتی خواهد گذاشت و بخصوص تجربهی روژآوا به نظرم بسیار آموزنده بود، نه تنها در کوردستان بلکه در بسیاری از کشورهایی که من با جنبش زنان در آنجاها در ارتباط هستم، مسئلهی جنبش زنان در روژآوا مطرح بود. به نظرم مسئلهی رهایی عبدالله اوجالان از زندان فاشیست ترکیه میتواند در امر و روحیهی مبارزاتی و در پیشبرد رهایی خلق کورد میتواند تاثیرات مثبتی داشته باشد.
اگر چه همهی ما راه درازی داریم برای رسیدن به اهدافی که بدنبالش هستیم، و آنهم رهایی انسان است، ولی از هر فرصت و امکاناتی اگر چه کوچک هم باشد، باید استفاده کنیم.
میترا درویشیان: فکر میکنم کسانی که طرفدارش هستند، بیشتر به هدفشان نزدیک میشوند. کسانی که دوستدارش هستند، دوست دارند که میان آنها بوده و حسش کنند و به حرفهایش گوش دهند. حرفهایش را بیشتر درک کرده و برای آزادی بیشتر تلاش کنیم. به نظر من زندانی کردن کسانی همچون عبدالله اوجالان اشتباه است. چون اینها بارها و بارها خیلی از رهبرها را کشتهاند. چگواراها را کشتند، اما آیا به نظر آنها چگوارایی بوجود نیامد؟ داریم، ما بذرهای زیادی داریم.
من از جانب خودم میتوانم بگویم؛ اگر حرفی زده و دم از آزادی میزنیم، عمل هم انجام دهیم. حرفی نزده و از آن نگذریم. عمل ما بدست گرفتن اسلحه نیست. عمل ما همان امضاست که از صدها اسلحه تاثیرگذارتر است. وقتی امضاهای ما بیشتر شود، مشخصا باعث ایجاد ترس بعضیها میشود. متوجه میشوند که اینها بدون حامی و پشتیبان نیستند. پس ما میتوانیم با امضاهایمان پشت دژخیمان را بشکنیم. به نظر من هنرمندان و با هر زبانی فرقی ندارد، حرف بزنند و عمل هم بکنند.
امیدوارم که پیروز باشیم و کاخهای ظلم هرچه زودتر نابود شود و ما به آزادیای که دوست داریم، برسیم. زنده باد آزادی...