تحلیل فیلم سینمایی «مادیان»
فیلم سینمایی «مادیان» در ژانر اجتماعی، یکی از معضلات جامعەی ایران و تأثیرات آن بر زندگی مردم و روابط اجتماعی را بە نمایش گذاشتە است.
مرکز خبر- فیلم سینمایی »مادیان« در ژانر اجتماعی، بە کارگردانی علی ژکان و در سال ١٣۶۴ ساختە شد، در این فیلم سوسن تسلیمی، فیروز بهجت محمدی و حسین محبوب ایفای نقش کردەاند.
فیلم »مادیان« اولین فیلم علی ژکان محسوب شدە و در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون نمرەی ۴ از ١٠ را در بین مردم بە دست آورد، این فیلم برندەی یک سیمرغ بلورین از جشنوارەی فیلم فجر میباشد.
این فیلم بیانگر واقعیاتی از جامعەی ایران است کە در آن معضلات اجتماعی از قبیل؛ فقر، مردسالاری، کودکهمسری و ازدواج اجباری را بە چالش کشیدە است. فیلم »مادیان« در مورد زنی بە نام رضوانە است کە همسر خود را از دست دادە و سرپرستی چهار کودک خود را برعهدە گرفتە است. این خانوادە در یک روستا در شمال ایران زندگی میکنند کە باران بیموقع محصولات شالی آنان را نابود و در راستای فقر شدید مالی قرار گرفتە و برای نجات از فقر و گرسنگی ازدواج را بە دختر کودک خود تحمیل میکند.
در این فیلم پیشنهاد ازدواج گل بوته بە مردی بزرگتر از وی توسط داییش، نشان از حاکمیت مردسالاری است که برای زنان تصمیم میگیرند و سرنوشت آنان را بدون رضایت خود زن تعیین میکنند، یعنی در جامعەای مانند ایران در صورت نبود پدر و فقر مالی کە بر خانوادە حاکم است، بە غیر از مادر خانوادە، اطرافیان نیز در تعیین سرنوشت کودکان بخصوص دختران نقش بسزایی دارند.
در واقع فیلم »مادیان« واقعیتی از جامعەی ایران ڕا بە نمایش گذاشت که در آن همهی مردم در مواجهه با فقر قربانی هستند، فقری کە مردسالاری و تاثیرات آن بر زندگی و افکار زنان را نیز پررنگتر میکند. از یک سو توانایی و قدرت زنان در برابر مشکلات در این فیلم بە خوبی نمایان است و از سوی دیگر هم تکیهی زنان بر قدرت مردان، ناتوانی زنان در برابر مشکلات را برجستە میکند. فیلم «مادیان» در واقع زن را به شکلی ضعیف و ناتوان نشان داده است. تشبیه زنان به زمین کشت و ابزاری کردن آنها در راستای برآورده کردن نیازهای خانواده از جمله فرزندزایی، دال بر ذهنیت جنسیتگرایی موجود در فیلم بوده که بوضوح میتوان مشاهده نمود.
رضوانە مادری کە میداند دخترش هنوز کودک است اما تأثیرات فقر از یک طرف و ذهنیت مردسالاری از سوی دیگر نمیتواند او را از ازدواج با مردی همسن پدر گلبوته منصرف کند. وی نمونەی زنانی است کە با همان ذهنیت مردسالاری بزرگ شدە و خود را در برابر مردان، ناتوان قلم دادە و آن را بە کودکانشان نیز انتقال میدهند.
استرسها و نگرانیهای مادر خانواده از گرسنگی فرزندان و مرگ آنها از یک سو، تهدید بە مرگ و کتک زدن کودکان از طرف دیگر یکی از تضادهای رفتاری خانواده است که از فقر اقتصادی سرچشمه گرفته و توانایی اندیشیدن در رفتار، گفتار و عملکرد و حتی تعیین سرنوشت فرزندانشان را نیز مختل میکند.
سخنان مادر گلبوتە و اصرار برای ازدواج دختر کودکش، مبنی بر اینکە مرد و داشتن همسر نماد قدرت و زندگی است، نشان میدهد زنان خود بە بخشی از این سیستم مردسالار تبدیل شدەاند و قبول کردەاند کە بدون مرد در تأمین نیازهای زندگی ناتوانند اما گلبوتە با امتناع از ازدواج، این ذهنیت رو بە چالش کشید، چالشی کە میتوانست این ذهنیت را حذف کردە و بە جای ازدواج و بچەدار شدن گلبوتە، سرنوشت بهتری را رقم بزند.
اما رضایت و ازدواج وی ثابت کرد کودکهمسری و فرزندآوری از گذشتههای دور و بخصوص در جوامع روستایی و فقیر یکی از مهمترین اصول زندگی بودە است. مردی که همسرش بچەدار نشدە برای ازدواج مجدد مشکلی نداشتە و اطرافیان هم با رغبت تمام از او پشتیبانی میکردند اما بلعکس، زن نمیتواند برای خود این تصمیم را بگیرد و این خود نشانگر تبعیض بین زن و مرد بودە است.
سیستم مردسالاری در این فیلم با استفاده از سیاست فقر در جامعە؛ تبعیض جنسیتی، فرزندآوری و کودکهمسری را بر زنان روا و آنها را تحت فشار قرار دادە است. زنی کە در تلاش است تا در مقابل جبر محیط مردسالاری مقاومت کند، اما فقر مانع این ایستادگی و مقاومت او میشود. این نشان میدهد حاکمیت مردسالار برای تداوم این سیستم زنستیزی، از هر برنامەای برای انزاوی زنان و بە حاشیە راندن آنان استفادە میکند.