شب شکوه؛ شکوه ادبیات کودکان

شکوه قاسم نیا رمز موفقیت آثارش را صداقت با کودکان عنوان کرد و گفت: من فقط خواستم خودم را از کودکی خودم به کودکی بچه ها وصل کنم و اگر باصداقت برای بچه ها کار کنیم و روح مان را به روح کودکی آنها گره بزنیم نتیجه آثاری است که از دل بر می آید و بر دل می نشیند.

پرژین سلطان

تهران- «آژیر قرمز را که زدند. علیرضا و زهرا می دویدند توی زیرزمین. ننه جان و آقام تا دم پله های زیرزمین بیشتر نمی رفتند. من و مادرم توی اتاق می ماندیم. هر چی آقام مادرم را صدا می زد که برود پایین، نمی رفت پیش من می ماند. نمی ترسید، مثل من. به چشم های من نگاه می کرد و می گفت:" من کنارت هستم؛ نترسی ها!»

«چشم های من مثل چشم های مادرم است. فقط برقش از چشمهای او بیشتر است. چشم های مادرم درشت بود، اما برق نداشت. انگار که رویش را یک پرده غبار گرفته باشد. دلم می خواست توی چشم هایش ها  کنم و غبارش را پاک کنم. همیشه آرزو داشتم برق چشم هایم را به مادرم بدهم. اگر چشم هایش برق چشم های من را داشت، لبهایش هم مثل من می خندید. چقدر دلم می خواست خنده اش را ببینم!»

این دو پاراگراف از ادبیات کودکانه ای است که در دهه ۱۳۶۰ برای کودکان و نوجوانان نوشته شده؛ به قلم نویسنده ای که او را "شکوه ادبیات کودکان " می نامند که ۴۰۰ جلد کتاب شعر و داستان نوشته از برای کودکان؛ در این میان ۴۰ اثر از این ۴۰۰ اثر مکتوب، رتبه های برتر کتاب سال را برای او و دوستداران قلم اش به ارمغان آورده است.

هم نسلان و همراهان شکوه می گویند: او بی سروصدا و بی جار و جنجال و بی ادعا این آثار را خلق کرده و ادعایش از آثارش برآمده و آثارش برآمده از دل.

او «شکوه قاسم نیا» است که «شب شکوه» را در عصر پاییزی باران خورده تهران در خانه اندیشمندان اسلامی برای بزرگداشت او برگزار کرده اند.

 

آثار شکوه پناهگاه امن من در دوران جنگ!

مژگان فولادوند ، پژوهشگر و نویسنده در این شب بزرگداشت گفت: «شکوه قاسم نیا » در آثارش این درک را به ما می دهد که او در خطر بودن فضیلت را درک کرده و قدرت شر و تاریکی را نیز و اینکه  فهمیده که تاریکی می تواند همه جهان را ببلعد و اگر حرفی از امید، شادی، شاپرک و از گل آفتاب گردان و امید بگوید مبنای آن معرفتی است که تنها سد مسدودکننده این شر پیشرونده است.

مژگان افزود: من در آثار «شکوه» برای کودکان سلوک و معرفت را دیده ام که شجاعت مواجهه با امر مهیب تاریکی و ناامیدی را دارد که حتی اگر شاد و امید بخش و غمگین است در واقع بازگشت از این تجربه و از این امر مهیب موجب می شود در برابر جهان برای کودکان پایمردی کند.

 وی با اشاره به اینکه این معرف به دشواری زیست در جهان و معرفت به در خطر بودن یکی و مراقبت از او مهمترین بخش در آثار ایشان است، تصریح کرد: آثار شکوه برای من یادآور قصه های «من و بابام» اریش ازر است که نویسنده آن بارها تهدید شده و به زندان افتاده بود و قصه های من و بابام را می نویسد برای اینکه در بمباران های شدید پناهگاهی امن و  شاد برای فرزندش بسازد و برای من آثار شکوه و امثال ایشان همان پناهگاه است ما در دوره جنگ و در دهه ۱۳۶۰ وقتی شعری را در کیهان بچه ها می خواندیم که در اوج بمباران ها از زنبور و گل و آفتابگردان روایت می کرد برای ما حکم همان پناهگاه امن را داشت و من از شکوه قاسم نیا و همه هم نسلان و همکارانش که با تصویر و قصه پناهگاهی  امن برای ما در آن روزهای سخت و برای مبارزه با ناامیدی و تاریکی ساختند سپاسگزاری می کنم.

چرا که این قصه ها به بچه ها مجال می دهد قبل از اینکه با تاریکی روبرو شوند مزه شادمانی، نور و روشنایی و امید را چشیده باشند و قدرت نبرد با تاریکی را در بزرگسالی داشته باشند.

 مرجان می گوید: موضوع دیگر جان آزاده ای است که در آثارش می بینم از یک جایی به بعد هر جایی پروژه ای برای کودکان تعریف می شد اسم شکوه قاسم نیا و دعوت از ایشان به میان می آمد و نپذیرفتن دعوت و دست از کار کشیدن در اوج  شهرت و محبوبیت شجاعت می خواهد که بعد از سال ها کار را رها کنی تا موضوع تازه و حرف تازه ای برای گفتن داشته باشی.

 

بگذارید؛ کودکان کودکی کنند

علاوه بر مرجان فولادوند ، مجید راستی، شهرام اقبال زاده، قاسمعلی فراست، جعفر ابراهیمی، محمد ناصری و علی دهباشی دیگر سخنرانان این مراسم بزرگداشت بودند که «شکوه قاسم نیا» پس از سخنرانی آنان بر روی سن رفت و پس از گپ و گفت های صمیمی، همدلانه و سپاسگزاری و ابراز شعف از حضور گرم حضار به ذکر برخی خاطرات سال های دور در دفاتر تحریریه ها پرداخت که برای حضار شیرین و دلچسپ بود.

شکوه قاسم نیا رمز موفقیت آثارش را همدلی و صداقت با کودکان عنوان کرد و گفت: من فقط خواستم خودم را از کودکی خودم به کودکی بچه ها وصل کنم و اگر باصداقت برای بچه ها کار کنیم و روح مان را به روح کودکی آنها گره بزنیم نتیجه آثاری است که از دل بر می آید و بر دل می نشیند من هر جا با عشق کودکی نوشته ای از دلم به زبانم آمده، بهترین و دوست داشتنی ترین اثر ماندگار برایم شده است.

او با انتقاد از روش تربیتی کودکان و سخت گیری های والدین که سعی می کنند کودکان را در تنگنای رعایت و مراعات رفتار سنگین بزرگسالانه و دور از سن و سال آنها بار بیاورند، گفت: متاسفانه بچه هایی بزرگ می کنیم که بسیار از آنها دنیای کودکی ندارند، بگذاریم؛ کودکان کودکی کنند و از دنیای زیبا و پر از صداقت و صمیمت کودکی لذت ببرند.

 

درباره شکوه

شکوه قاسم نیا متولد اول تیر ۱۳۳۴ در تهران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه ملی ایران و مدرسه خوارزمی گذراند. سپس در دانشگاه ملی(شهید بهشتی) در رشته علوم سیاسی پذیرفته شد و همزمان با تحصیل به فعالیت در نشریات مختلف پرداخت. با معرفی زنده یاد «محمدعلی بهمنی» به گروه هنر و ادب رادیو تلویزیون به سرپرستی«نادر نادرپور» راه یافت.

شکوه در سال ۱۳۵۹ مهدکودکی را در طبقه ای از منزل خود راه انداخت و نخستین تجربه های ادبیات کودکی خود را در کنار بچه های این مهد کسب کرد. چند ماه بعد با حضور در اولین سمینار ادبیات کودک در کانون پرورش و به دعوت «وحید نیکخواه آزاد» از سردبیران آن زمان کیهان بچه ها به کادر این مجله و گروه کودک تلویزیون راه پیدا کرد. در نیمه دهه ۶۰ به عضویت در شورای «کیهان بچه ها» درآمد.

در سال ۱۳۷۱ سردبیر نشریه ای خصوصی به نام «گلک» برای خردسالان شد پس از دو سال انتشار موفقیت آمیز این نشریه سال ها به فعالیت جدی و آزاد در زمینه ادبیات کودک پرداخت.

در سال ۱۳۸۷ سردبیری  مجله «رشد کودک»  را بر عهده گرفت و سپس عضویت در شورای سردبیری مجلات «رشد» را بر عهده گرفت.

شکوه بعد از ۱۱ سال همکاری با مجلات «رشد»  و با احتساب ۲۱ سال کار  رسمی، بازنشسته شد و به هدف دلخواهش کار و فعالیت آزاد برای کودکان  یعنی نویسندگی برای بچه ها رسید.

نتیجه تلاش او در این زمینه خلق ۴۰۰ مجموعه کتاب و داستان برای کودکان است که دست کم ۴۰ اثر او رتبه برتر کتاب سال شده اند.

«اندازه دنیا»، «خبر داغ - کتاب فارسی سال چهارم دبستان»، «هلی فسقلی در سرزمین غول ها»، «کلاغه به خنده افتاد»، شعر تیتراژ برنامه «عمو پورنگ» و .... گزیده ای از آثار او هستند.

هفتصد و هفتاد و نهمین شب از مجله فرهنگی هنر «شب های بخارا» عصر یکشنبه سیزدهم آبان ماه با سخنرانی مرجان فولادوند، مجید راستی، شهرام اقبال زاده، قاسمعلی فراست، جعفر ابراهیمی، محمد ناصری و علی دهباشی  در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.