نمایش گروهی «هم ساخته»
مهناز پسیخانی گفت: نمایشگاه همساخته به کوشش ندا درزی برای ابراز همدردی با خواهران شفیعی بود و یادآوری این نکته که درون هر کدام از ما یک بخشی وجود دارد که آتش گرفته و سوخته یا از بین رفته و یا پشت غباری از دود و وهم پنهان شده است.
شبنم توکلی
تهران- نمایش گروهی «همساخته» در گالری آریا افتتاح شد. اولین روز بهاری ۱۴۰۱ گالری مثالین، متعلق به خواهرانه شفیعی، در آتش میسوزد. تمام اجزای این اتفاق، از نام گرفته تا آینههای سوخته و بیش از همه "آتش" تداعیگر شعر و اسطوره است. گویی به جایی در روان جمعی ما قرار دارد.
«همساخته» تلاش جمعیست در جهت به وجودآوردن معنایی مشترک و همدلانه، با خودمان با بخشهای آتش گرفته روان جمعی و نگاه دوباره به لایه پنهانی که گاه از خود هم مخفی میکنیم. همراهان این رویداد هنرمندانی هستند که هر یک براساس تجربه زیستهشان؛ رنج بە واسطه سوگ، فقدان یا غربت به این دعوت پاسخ گفتهاند. پس از حادثه به پیشنهاد ندا درزی، قابهای سوخته گالری مثالین، در اختیار منتخبی از هنرمندان قرار داده شد تا با بازآفرینی آنها به کیمیای کار جمعی و خلق فضایی همدلانه، مرهمی بر زخم وارد شده بیافریند و نمایشگاه پیشرو حاصل این همدلیست.
مهناز پسیخانی یکی از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه بود. او دانش آموخته نقاشی و تصویرسازی بود و میگفت: همیشه توانایی انجام یک کار برایم مهم بوده و این نقطه قوت من در کارهایم است، لازم نیست آدم بداند که یک پرتره را چگونه باید بکشد، میتوانی با تداوم و کشیدن بگویی که من میخواهم اینگونه پرتره را بکشم یا هر چیز دیگر. اینها پروسه کاری من بود و من دورههای متفاوتی را تجربه کردم، سال ۱۳۷۶ اولین نمایشگاهم را با موضوع «زندگی خوابها» گالری سیحون آغاز کردم و یکسری از خوابها را که میشد نقاشی کرد را انتخاب کردم، و برای انتخاب یک موضوع نیاز به تحقیق و جستوجو هست که تو را در نهایت به یک آگاهی میرساند.
وی در ادامە گفت: در مرحله بعد من به اطرافم نگاه کردم تا ببینم من در چه محیطی زندگی میکنم و در سال ٨٢ من یک کار زیست محیطی در بندر انزلی که زادگاهم است انجام دادم، وضعیت مرداب و آلودگی آن برایم اسفناک بود به همین دلیل نمایشگاه بعدی خود را با نام «زندگی مردابها» افتتاح کردم. مجموعه دیگرم روی فلز کار کردم و در سال ۱۳۹۵در گالری فرشته به اسم «شفاف» نمایش دادم که ادامه همان زندگی خوابها بود. الان مشغول دو مجموعه هستم که هنوز آنها را به نمایش نگذاشتهام یکی از آنها مجموعه پرترههاست که در ادامه نیاز من به نزدیک شدن به آدمیست و بعدی دربارەی شهرم بندر انزلی است که برای امسال یا سال آینده این دوتا را به نمایش میگذارم.
مهناز پسیخانی گفت: این نمایشگاه با نام همساخته به کوشش ندا درزی برای ابراز همدردی با خواهران شفیعی بود. بعد از آنکه کارگاهشان آتش گرفت یکسری از قابها را که در آن حادثه آسیب دیده بودند، پیشنهاد دادند که آنها را به هنرمندان بدهند تا ایدههای خود را روی آنان شکل دهند و این کار به نوعی همدردی با خواهران شفیعی بود و یادآوری این نکته که درون هر کدام از ما یک بخشی وجود دارد که آتش گرفته و سوخته یا از بین رفته و یا پشت غباری از دود و وهم پنهان شده است. من خودم سعی کردم که در کارم آینه را غبارروبی نکنم و به همان شکلی که بود باقی بگذارم که خاطره آن لحظه و احساسی که من در طول زندگیام با آن مواجه بودم را حفظ کند.
وی در ادامە گفت: من به این قابها دست نزدم و تنها در کنار اثر خودم قرار دادم تا این همنشینی، این احساس همدردی را ایجاد کند و تسلی برای اتفاقی که برایشان افتاده، باشد. این مجموعه، مجموعه خیلی موفقی است.
مهناز پسیخانی در پایان صحبتهایش گفت: در مورد امید و ناامیدی نسبت به خودم و جهان دیدگاهم این است که جهان به یک سمتی دارد حرکت میکند و این حرکتش ناگزیر است ، مثل یک گلولهای که از بالای یک کوه به سمت دره حرکت میکند و چیزی جلودارش نیست، مبازه ما برای زیستن چیزی درونی است و نمیشود جلوی آن را بگیری، دقیقاً مثل زندگی کردن میماند. من نمیتوانم بگویم نسبت به آینده جهان امیدوارم یا ناامید، ولی معتقدم که یک حرکتهایی در جهان صورت میگیرد و نمیتوان جلویش را بگیری.