«همیشه یا زندگیام روی کولم بود نقاشی میکردم یا نقاشی روی کولم بود زندگی میکردم»
مهتا معینی میگوید: بزرگترین چالش هنر این است که تا بخواهی به درآمد برسی خیلی سخت است خصوصاً برای زنان، در این فضا تو را زیاد جدی نمیگیرند و فکر میکنند که نقاشی بازی یا تفریح و سرگرمی است و دوام آوردن در این موقعیت برایمان تبدیل به یک مسئله شده است.
شبنم توکلی
تهران- نمایشگاه انفرادی مهتا معینی از ٢۴ آذر تا ۶ دی ماه در گالری شیرین برگزار شد.
مهتا معینی میگفت: من عاشق تدریس به کودکان بودم ولی همسرم دریانورد بود و چون من نیز در سفرهای او بودم نتوانستم این علاقهام را برآورده کنم. من در این سفرها فرصتهای خوب زیادی داشتم در دریا توانستم پروژەی ارشدم را به پایان برسانم و کلی کتاب بخوانم و در آنجا بود که ساخت مجسمههای پارچهای را شروع کردم. دریا باعث میشد که تو خیلی به خودت و کارهایت توجه کنی و آنجا بود که من به فلسفه علاقمند شدم، درکنار همهی اینها و تمامی مشکلات زندگیام من نقاشی کشیدم.
او ادامه داد: بزرگترین چالش هنر این است که تا بخواهی به درآمد برسی خیلی سخت است خصوصاً برای زنان، در این فضا مردم تو را زیاد جدی نمیگیرند و فکر میکنند که نقاشی بازی یا تفریح و سرگرمی است و دوام آوردن در این موقعیت برایمان تبدیل به یک مسئله شده است، شرایطی که باید هم خودت را راضی کنی که بمانی و هم دیگران را توجیه کنی. من یادم میآید که دخترم بعد از آنکه به دنیا آمد ده روزش بود برای کارهایم او را با خودم به موزه هنرهای معاصر بردم، من از پدرم مراقبت میکردم یا بیشتر اوقات با همسرم در دریا بودم. حتی برای آنکه در کشتی بتوانم نقاشی کنم کودکان را در آنجا دور خودم جمع میکردم و به آنان نیز مداد و کاغذ میدادم تا همراه من نقاشی بکشند. همیشه یا زندگیام روی کولم بود نقاشی میکردم یا نقاشی روی کولم بود زندگی میکردم و هنرمندان میدانند که این راه برای ما راه سختی است. پزشکان، مهندسان و... همیشه توجیهی دارند که شغل دارند ولی ما باید هزاران دلیل برای مردم بیاوریم.
بهنام کامرانی در مورد هنر مهتا معینی میگوید: نقاشیهای اخیر مهتا معینی با سطوح گستردهی دیوارهایی که بافت و نورهایی را نشان میدهند سادهاند اما ما را به فکر فرو میبرند. گلدانهایی خالی که در گوشهها و پشت پنجره و کنار دیوارها هستند یا انگار از پس خشک شدن گیاه اصلی جوانههایی کوچک بر آنها روییده، نشانی از مقاومت گیاه در برابر انزوا و تک افتادگی و فراموشی. برخی از آثار این مجموعه در آستانه در یا پنجرهها هستند، به نور و ناکجا. هنرمند جذابیتهای ساختگی را نشانمان نمیدهد در عوض فضایی مینیمال و غنی از نوسانها را پیشکش میکند که در آنها خالیها پر از بودنِ نبودنهایند. جایی که سکوتش را زندگی گیاهان خرد معنادار کرده است.