«دختر» مسافر تابوشکن آزادی
فیلم سینمایی «دختر» در ژانر اجتماعی، روابط خانوادە، بخصوص پدر و دختر و دیدگاەهای مردسالاری کە میتواند پایەهای این روابط را سست کند، بە نمایش میگذارد.
مرکز خبر- فیلم سینمایی «دختر» در ژانر خانوادگی و اجتماعی بە کارگردانی رضا میرکریمی در سال ١٣٩۴ تولید شد، در این فیلم مریلا زارعی، ماهور الوند و فرهاد اصلانی ایفای نقش کردەاند.
فیلم «دختر» در سیوچهارمین دورەی فجر پذیرفتە و در ٧ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلوری شد. این فیلم در تیرماە ٩۵ در سینماهای ایران اکران شد همچنین جایزەی گئورگ طلایی بهترین فیلم از نگاە تماشاگران و جایزەی بهترین نقش اول مرد جشنوارەی بینالمللی فیلم مسکو ٢٠١۶ را کسب کرد. همچنین برندە جایزەی بهترین فیلم جشنوارەی بینالمللی داکا ٢٠١۶، طاووس طلایی بهترین فیلم جشنوارەی بینالمللی فیلم هند ٢٠١۶ و جایزەی گرند پری جشنوارەی بینالمللی فیلم مونس ٢٠١٧ میباشد.
در واقع فیلم را میتوان از چند جهت اسم، جغرافیا و سفری کە بە تنهایی آغاز میشود مورد بررسی قرار داد. کارگردان از همان آغاز کە اسم فیلم را بر مبنای جنسیت یعنی دختر انتخاب کردە است، تابوهایی کە در جامعە رواج دارد را بە چالش میکشد. چرا کە جنسیت یعنی دختر بودن ستارە باعث رویدادهای بعدی فیلم است. هر چند کارگردان میتوانست اسم زن را برای فیلم خود انتخاب کند اما ادامەی داستان و زندگی پر فراز و نشیب فرزانە عمەی ستارە با بازیگری مریلا زارعی نشان میدهد کە افکار جامعەی مردسالار جنسیت را تا زمانی مقدس میداند کە زنان رابطەی جنسی را تجربە نکردە باشند، در جامعەای کە فاصلەی بین دختر و زن بودن تنها تجربەی رابطەی جنسی است مسلما ستارە تا زمانی برای پدرش قابل اهمیت است کە این رابطە را تجربە نکردە باشد.
پدر ستارە با همەی سخاوتمندیها و صداقتی کە در کار دارد اما مردی خشن و کاملا مردسالار است کە با دو نسل از زنان مبارز و تابوشکن روبرو میشود اما نمیخواهد کە همازن تجربەی پیشین خواهرش را در خانوادە داشتە باشد. او کە مظهر مردسالاری جامعە است تلاش میکند با سفر طولانی کە بە سوی تهران آغاز میکند مانع دخترش شود، اما حتی خود نمیداند کە چی او را بە تهران کشاندە است. چون ستارە نە قصد فرار داشتە و نە با فرد دیگری بە سفر رفتە است. ستارە تنها زنی است کە میخواهد بە اطرافیان خود نشان دهد کە او نیز توانایی تصمیمگیری و مستقل بودن را دارا است.
ستارە تنها راه نرفتە را طی میکند کە همەی زنان خانوادە آرزوی طی کردن آن را داشتەاند، اما هیچگاە جرات آن را بە خود ندادەاند. همەی زنان خانوادە کە همجنس ستارە هستند افرادی ملتهب و نگران هستند و کارگردان توانستە بە خوبی شخصیتها را براساس جنسیتشان نشان دهد، اما مردان افرادی کاملا مصمم و با اعتماد بە نفس بە تصویر کشیدە شدەاند. فرزانە کە قویترین شخصیت زن در فیلم است اما دو چهرەی کاملا متفاوت دارد، هنگامی کە برادرش یعنی پدر ستارە را پس از سالها برای نخستین بار میبیند با وجود همەی سختیهای زندگی، فردی کاملا قوی بە نظر میرسد و تلاش میکند سختیهایی کە با آن گریبانگیر است را انعکاس ندهد و شاید مبارزەای کە او برای استقلال خود کردە او را قویتر از همەی زنان دیگر فیلم نشان میدهد.
از سویی فرزانە از گفتن واقعیات زندگی خود طفرە میرود چون همیشە زنان برای انتخابهایشان سرزنش میشوند و اینک کە فرزانە بە دلیل انتخابش حتی از خانوادە نیز گذشتە است، سرخوردەتر میشود!
انتخاب آبادان بە عنوان جغرافیایی کە بستر اصلی رویدادهای فیلم بودە و سفر بە سوی تهران نیز از جملە دیگر مواردی است کە کارگردان با توجە بە آن تلاش کردە مخاطب را از مسائل درون دو جغرافیای متفاوت ایران آگاە سازد. برخلاف تصور ما، زنان مرکزنشین نیز آن چنان مستقل و آزاد نیستند و با سخنان همکلاسیهای ستارە میتوان کاملا درک کرد کە همان مسائلی کە در شهرهای کوچک وجود دارد در استانهای بزرگ نیز با اندکی تفاوت وجود دارد، آنها هم گریزان هستند اما برخی میدانند از چە و برخی نمیدانند از چە گریزان هستند. شاید بە همین دلیل است کە کارگردان مقصد سفر دوست ستارە را کانادا انتخاب کردە است و همەی گفتمانهای فیلم حول همین محور است. گفتمان دوستان ستارە در کافی شاپ نیز در مورد مهاجرت و سفر است، آنها نیز کمترین حق انتخاب را دارند و زن بودن مانع اصلی آن است. یکی از دوستان معتقد است کە تنها یک انتخاب دارد و دیگران نیز استقلال وخوشبختی را در یافتن مردی مناسب برای زندگی میدانند.
از سویی انتخاب آبادان و جنوب ایران کە همیشە با سخن گفتن از آن مردسالاری و تبعیض جنسیتی در ذهن مخاطب تداعی میشود نیز بە همین دلیل است با این تفاوت کە ستارە و عمەاش سکوت خود را میشکنند و برای رسیدن بە استقلال تلاش میکنند. تابوهایی کە وجود دارد نە تنها مانع آنها نمیشود بلکە مبارزات آنان هر چند کوچک باشد اما شخصیت قویتری در آنها شکل دادە است.
یکی از سکانسهای قابل توجە در فیلم دایی پیر ستارە بود کە برخلاف پدرش با دیدن رنگ لاک ناخن نە تنها مخالف آن نبود بلکە با تأیید رنگ دخترانەاش بە ستارە امید داد و خاطراتی کە از پدربزرگ ستارە روایت میشد، نشان میدهد نسل پیشین مردان در جامعەی آبادان نە تنها مردسالار نبودە بلکە خود بە برابری زن و مرد معتقد بودەاند اما تغییراتی کە در بافت فرهنگی ایران بە وجود آمدە جامعە را بە سوی مردسالاری سوق دادە است.
در واقع فیلم «دختر» ذهنیتی را کە سیستم موجود بر جامعە تحمیل کردە و باعث ایجاد تبعیض بین مردم شهرهای کوچک و بزرگ شدە است بە تصویر کشیدە است، بخصوص در این مقطع زمانی کە شکاف بین نسلها و گسست بین پدران و دختران در جامعەی ایران بیداد میکند و هر از گاهی قتلهای ناموسی در شبکەهای اجتماعی منتشر میشود. همچنین تعاملات و روابط اجتماعی کە میتواند باعث کاهش خشونتها شدە و روابط خانوادەها را محکم کند بە خوبی در این فیلم نمایان است.
از دیگر مواردی کە میتوان در فیلم بە آن اشارە کرد سفر تنهایی پدر ستارە است بە تهران کە گویی سفری بە درون خود برای شناخت بهتر خود است. سفر پدر ستارە بە تهران و ماجراهایی کە با آن روبرو شد منجر بە شناخت خود و اطرافیانش میشود. او کە هیچ تصوری از زندگی خواهرش و خانوادەی او ندارد ندارد با سفر بە تهران با واقعیاتی از زندگیاش مواجە میشود کە شاید اگر ذهنیتی مردسالار نداشت اکنون خواهرش در چنین شرایطی نبود.
پدر ستارە در این سفر با واقعیات شخصیت خود مواجە میشود نقدهایی کە خواهرش در موردش میگوید و از همە مهـمتر مقایسەی آن با دوران کودکی و خوشیهایی کە تجربە کردەاند، نشان میدهد کە پایبندی بە اعتقاداتی واهی و خرافیات جامعە چنین نتایجی را در پی داشتە است و اگر این سفر تنهایی را تجربە نمیکرد شاید هیچگاە با چنین شخصیتی از خود روبرو نمیشد. او در این سفر متوجە میشود برخلاف آنچە تصور میکرد همەی انتخابهایش درست نبودە و بە موازات آن همەی انتخابهای خواهر و دخترش نیز غلط نیست.