بافندگی پیشەی جمیلە عبد موخر
در دورەای کە همە چیز ماشینی شدە اما ارزش کار با دست بە قدرت خود باقیست و دستگاههای ماشینی اگرچه از نظر زمان و قیمت به صرفهتر هستند اما ظرافت و سلیقهی کارهای دستی بیشتر و زنان در این عرصه پیشگام بوده و به علت ریزبینی بیشتر موفقتر عمل نمودهاند.
هیما راد
سنه_ جمیلە عبد موخر یکی از بافندگان با سابقەی شهر سنە[سنندج] است او سالیان زیادی از عمر خود را با عشق بە این کار سپری کردە و در این راە ناملایمات و پستی بلندیهای زیادی داشتە زنان زیادی را وارد عرصهی هنر بافندگی کرده و برای بسیاری انگیزه و الگو بوده اگرچه هنوز در مغازهی کوچکش در ششم بهمن شهر سنه مشغول به فعالیت است اما گذشتهی هنری پر ماجرایی داشته و با آرامش برخی از آن ماجراها را تعریف میکند.
جمیلە بیش از ٣٠ سال سابقەی کار حرفەای دارد
جمیله عبد موخر خود را اینگونە برای خبرگزاری زن معرفی میکند: «متولد ١٣۴٨ هستم، متاهل و دو پسر دارم» میگوید از دە سالگی مشغول بافتنی است و برای اولین بار از خالەاش یاد گرفته و بعدها از روی مجلهی «زن روز» یادگیری بهتر و جدیتری داشتە، در سن بیست سالگی ازدواج کرده است بعد از به دنیا آمدن بچههایش به دلیل سختیهای زندگی دوباره بافتنی را شروع میکند و به عنوان شغل از سال ٧٠ شمسی شروع بە کار کردە کە اوایل برای اقوام و دوستان و آشنایان بودە است.
جمیله ادامه میدهد که در سال ٧٩ وقتی پسرش پنج سالە بودە در پاساژ قدیمی سنندج [مجتمع صدف] مغازەی خودش را دایر کردە کە علاوە بر گرفتن سفارشات بافتنی کاموا فروشی هم انجام دادە است، تا سال ٩٣ بە همین منوال ادامە داشتە تا اینکە تصمیم میگیرد آموزشگاه خود را باز کند.
جمیله عبدموخر مدرک صنایع دستی داشته است و مدتی برای صنایع دستی کار کرده است بعدها تصمیم میگیرد زیر نظر فنی حرفهای فعالیت کند. او میگوید تحصیلات مدیریت داشتم و با توجه به آن و آمد و رفتهای بسیار در فنی حرفهای موفق شدم سال ٩۴ آموزشگاه نیلا را با مدیریت و مربیگری خودم در خیابان حافظ سنندج تاسیس کنم. با گذراندن تمام مدارک cbt و امتحانات مربیگری که فنی حرفهای برگزار کرد اولین استاد کار ایران در سطح استان سنە و استانهای همجوار شدم و همزمان کارت مدیریت و موسس و مربیگری را به من اعطا کردند.
جمیله عبد موخر ادامه میدهد: کم کم کار را شروع کردیم و کار آموزهای زیادی آمدند و ما دورههای خیلی خوبی برگزار کردیم که خوشبختانه حدود ششصد نفر را با کارت فنی حرفهای آموزش دادم. جمیله بعد از گرفتن وام و شرایط سخت و نا ممکن، مجبور به بستن آموزشگاه میشود و بدلیل عدم حمایت از سوی فنیحرفهای و همچنین داشتن بیماری در سال ٩٧ اقدام بە تعطیلی آموزشگاه میکند، با این حال مغازهاش همچنان پابرجا بوده و فعالیت خود را آنجا شروع کرده و آموزشها را از سر گرفته است.
نخستین زنی کە پشتیبانی ادارەی کار را کسب کردە است
جدا از سختیهایی که بیان کرد به مشکلات دیگر هم اشاره میکند و میگوید: این کار سختیهای خود را دارد و مچ دست،گردن، چشم و... را درگیر میکند . وی ادامە میدهد: ما تنها کارهای هنری و دستباف انجام میدهیم و ماشینباف نیستیم، خوشبختانه چند دوره برای کشور عراق صادرات داشتیم و با چند فروشگاه بزرگ تهران هم همکاری داشتهام، متاسفانه از سال ٩٨ بدلیل گران شدن کامواها از جملە کاموای خارجی کە از نوسانات دلار تبعیت میکرد نتوانستیم ادامه دهیم، و یک ژاکت مردانە کە با سیصد، چهارصد تومان تمام میشد الان یک میلیون و نیم هزینه میبرد.
جمیله عبد موخر اولین کسی بوده که در استان سنە و دیگر استانهای همجوار از طرف ادارهی کار توانسته است پشتیبانی بیست و چهار زن خانهدار را کسب کند که به دلیل شرایط بد دستمزد و گرانی کاموا از آنها تنها چهار نفر و خودش باقی ماندهاند و میگوید: ما الان به این چند نفر بسنده کردهایم و سفارشها را با آنها انجام میدهیم.
شش ماه اول سال کارهای زینتی و قلاببافی انجام میدهند و شش ماه دوم سال لباس و کلاه و شال و..... جمیله به کارهای دیگری هم انجام داده که از آن جمله میتوان به مکرومهبافی، تزیینات جهیزیهی عروس، یادبودهای عقد،پولک، تزیین لباسهای سنتی اشاره کرد، او میگوید الان تنها سفارش قبول میکنیم و اندازهی سفارشها کاموا تهیه میکنیم.
جمیله آموزشها را به دو روز از هفته شنبه و دوشنبه اختصاص داده و زنان در همان مغازه آموزش میبینند. او اشاره میکند که برای کمک خرجی زندگی خوب است به شرطی که استاد کار باشی و هرکسی که شال و کلاه ببافد را نمیتوانیم استاد کار بنامیم و اغلب کارهای ما بوردایی است.
از ترکیە و باشور کوردستان خواهان همکاری با او هستند
شرکت آلیس در ترکیه دو بار جمیله عبدموخر را دعوت به همکاری میکند اما به دلیل هزینهای زیادی که داشته نتوانسته در نمایشگاههایشان شرکت کند و همچنین فنی حرفەای سلیمانیه [باشور کوردستان] از او دعوت بە کار کردەاند و از او خواستهاند تا آنجا با خواست خودش در آموزشگاه یا در فنی حرفهای به مربیگری مشغول باشد اما به دلیل سربازی نرفتن پسرانش و نداشتن پاسپورت قادر به خروج از ایران نبوده، اما سفارشاتی از آنها قبول کرده و به دو نفر از زنان سلیمانیه طی یک دوره آموزشهای لازم را داده است.
جمیله در حین بافتن ادامه میدهد: تمام آموزشگاهای سنندج خواهان این هستند که به عنوان مربی در آنجا کار کنم اما دیگر نمیخواهم به هیچ عنوان در هیچ آموزشگاه دولتی کار کنم چون هنوز هم حق آزمونگری چهار سال را از فنی حرفهای طلبکارم، پشتیبان خوبی نبود واقعا ادارهی فنی حرفهای ایران پشتیبان خوبی برای خانمها نیست و هنگامی که کارت پشتیبانی را گرفتم افتخارش نصیب آنها شد و زحمتش برای من ماند، از کار من حمایت نکردند تا ادامه پیدا کند. دوست داشتم از بیست و چهار نفر به دویست و چهل نفر میرسید ولی هرکاری کردم نشد چون سرمایهی خیلی زیادی میخواست که متاسفانه من نداشتم.
جملیه عبد موخر یکی از هزاران زنی است کە نه تنها از مهارتش و از کار آفرینی او حمایت و تقدیر نشد بلکه مانند هزاران سرمایهی انسانی و مستعد نادیده گرفته شد و از تمام تلاششان برای متوقف کردن او دریغ نکردند.