قورَقلا؛ از آسمیلاسیون تا استثمار زیست محیطی
نام رسمی این غار در راستای آسمیلاسیون دیرپا، تبدیل به قوری قلعه شده که اسمی بی معنی است، اما مردم منطقه آن را همچنان به نام واقعیاش یعنی قورَقلا میخوانند، از طرفی استثمار زیست محیطی نیز منجر بر نابودی گونههای جانوری آن بە ویژە خفاش گوش موشی شدە است.
ژوان کرمی
روانسر- در ۲۵ کیلومتری شهر روانسر و بر دامان کوه شاهو اثری طبیعی خودنمایی میکند که نیازی به معرفی ندارد. قوری قلعە بە زبان کوردی «قورَقلا» در نوع خود شاید یکی از خاصترین و مهمترین مکانها برای گردشگری و توریسم بومی و غیربومی هورامان باشد. اینجا در دامان کوه شاهو بزرگترین غار آبی خاورمیانه با قدمتی ۶۵ میلیون ساله خودنمایی میکند. بررسیهای باستانشناختی از مورد توجه بودن این غار در دورههای متعدد تاریخی حکایت دارند و ظروف و آثار مربوط به دوره ساسانی که در ابتدای اکتشاف این غار یافت شدهاند نیز حکایت از اهمیت آن در تمام این دورهها دارد.
آسمیلاسیون و نامهای بیمسمی
نام رسمی این غار در راستای آسمیلاسیون دیرپا و کهنەی موجود، تبدیل به قوری قلعه شده که اسمی بی مسمی و بی معنی است، اما مردم منطقه آن را همچنان به نام اصلی و واقعیاش یعنی قورَقلا میخوانند. این غار اسمش را از روستای قورَقلا گرفتە است که کمتر از یک کیلومتر با آن فاصله دارد و نزدیکترین روستا به آن است. کلمەی قورَقلا از دو بخش قور+ قلا تشکیل شده است. قور در زبان کوردی به معنای گل و قلا به معنای قلعه میباشد. فتحەی مابین این دو بخش پسوند نسبت است، بنابراین اسم این روستا به معنای قلعەی گلی است که از وجود قلعەای گلی در گذشتە در جوار این روستا حکایت دارد، نامی که بر خلاف نام رسمی آن، کاملا بیمسمی میباشد. این حکایتی است که در مورد نامهای رسمی اماکن دیگری در سطح منطقه و در میان سایر خلقهای ایران که به زبان رسمی تکلم ندارند، هم به تکرار دیده میشود.
قورَقلا و استثمار زیست محیطی
مارکس گفته بود سرمایهداری درختی را که نتواند سایهاش را بفروشد، قطع میکند. تحت نظام حاکم جمهوری اسلامی این سرنوشت تمام آثار طبیعی و تاریخی است. اینجا غار نه به عنوان اثری تاریخی و طبیعی، نه به عنوان مکانی که موجودیت آن فینفسه ارزشمند است، بلکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی که هدف از آن تنها کسب سود بیشتر است نگریسته میشود. محیط زیست در این معنا کالایی است که در قبال کسب سود بیشتر مصرف میگردد و در این راستا تمایل منطق حاکم بیشینه کردن سود حاصله از غار و کمینه کردن هزینه و سرمایه لازم برای آن است. این قاعده کارکرد سرمایهداری و نسبت آن با محیط زیست است؛ نرخ سود بیشتر و بیشتر، بدون توجه به آثار مخربی که بر محیط زیست کوردستان به جای میگذارد. طبیعت کوردستان و قورَقلا هم از این قاعده مستثنی نبودهاند. در گذشته قورَقلا مسکن گونههای جانوری بخصوصی ازجمله گونهای خفاش بوده است، گونهای جانوری که حالا دیگر نشانی از آن وجود ندارد. بدون شک این مقدور بود که با بهرهگیری از متخصصین مسائل زیست محیطی حیات این گونه در معرض نابودی قرار نگیرد، اما این اتفاق رخ داد، چرا که رشد نرخ سود بهایی به خفاشهای گوش موشی نمیدهد.
سرمایهداری رانتی و قورَقلا
این باستانیترین اثر طبیعی در هورامان، تقریبا در ابتدای انقلاب ایران و حوالی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰ توسط گروههای غارنوردی بومی، انگلیسی و فرانسوی کشف شد و همچون التهاب انقلابی آن روزها در سطح سیاسی و اجتماعی نوید روز و روزگاری نو را در اقتصاد، معیشت و جایگاه اجتماعی مردم منطقه میداد، چیزی که حالا پس از گذشت نزدیک به پنج دهه کمترین نشانی از تحقق آن وجود ندارد. تحت حاکمیت سرمایهداری رانتی جمهوری اسلامی که مراکز درآمدزا از شرکتهای صنعتی تا اماکن توریستی به مرور و به اشکالی گوناگون به شرکتهای خصوصی واگذار میشوند، حرف و حدیثهایی هم پیرامون واگذاری غار قورَقلا به بخش خصوصی وابسته به حاکمیت سیاسی صورت گرفت. زمانی اخبار ضد و نقیضی پیرامون واگذاری غار به افراد یا بنگاههای اقتصادی خاصی به گوش میرسید که البته با توجه به حساسیت افزوده موضوع از نگاه مردم و واکنشهای سریع و قاطع افکار عمومی نسبت به آن، صورت مسئله پاک یا دست کم برای حال مسکوت گذاشته شد.
اشتغالی در کار نیست
از نظر منطق اقتصادی صنعت توریسم و گردشگری، موجودیت مکانی طبیعی همچون قورَقلا میبایستی فرصتی استثنایی برای ایجاد اشتغال در سطحی وسیع برای اهالی بومی ایجاد میکرد، چیزی که حالا پس از گذشت نیم قرن تحت مدیریت شرکت توسعه گردشگری ایران هرگز متحقق نشده است. هورامان جاذبههای گردشگری بسیاری دارد، طبیعت زیبا و بینظیر و فرهنگ و مراسمات باستانی آن با بازخوردهایی که در رسانههای مجازی سطح ایران داشتهاند، سالانه هدف صدها هزار گردشگر، عکاس، طبیعتگرد و... قرار میگیرند، با چنین شرایطی و در چنین موقعیتی قورَقلا میتوانست نگینی بر انگشتر هورامان باشد.
از فضای محدود و آلاچیقهایی که در محوطه غار وجود دارند که بگذریم، در سطح روستای قورَقلا و طبیعت اطراف آن هیچ برنامهای برای اسکان مسافر فراهم نشده است؛ توسعه خود غار هم در همان حد و حدود ابتدایی خود باقی مانده است. هنگام بازدید از غار دربی فلزی در انتهای آن بیش از هر چیز دیگری به چشم میخورد. بزرگترین غار آبی خاورمیانه در ابتدای راه خود مسدود میشود و از طول ۱۲ کیلومتری آن تنها مسیر کوتاهی برای گردشگران در دسترس است. اگرچه خود همین مسیر کوتاه هم مشتمل بر چنان آثار بینظیری همچون تالار عروس، تالار مریم، تالار کوهان شتر و... است اما مسٲله این است که قورَقلا چیزی فراتر از اینها میتواند باشد. ادامه غار اگر مورد بهرهبرداری قرار میگرفت، میتوانست مناظر بینظیری تقدیم نگاه گردشگران کند و فرصتهای شغلی بهتر و بیشتری هم برای مردم منطقه ایجاد کند.
نگاه امنیتی به هورامان
نگاه امنیتی حاکم بر منطقه هورامان تمایلی برای رشد و توسعه منطقه در نهادهای سیاسی و اجرایی جمهوری اسلامی باقی نمیگذارد و فساد مالی آمیخته با تار و پود آن هم پرسشهای بیپاسخی حول عواید و وجوه دریافتی تحت عنوان ورودی آن باقی میگذارد. بر این اساس تمام آنچه اینجا در قورَقلا به عنوان یک پایگاه توریستی بالقوه باشکوه شکل گرفته، قسمت کوتاهی از آن به عنوان مکانی جذاب و دیدنی برای گردشگران و بازار کوچک و ناچیزی در ورودی غار است که در آن محصولات محلی ازقبیل غذاهای محلی و صنایع دستی منطقه عرضه میشوند. اگرچه در نگاه گردشگر حضور مردم و بویژه زنان کورد که به پخت کلانه و دیگر محصولات غذایی یا فروش مصنوعات چوبی و بافتنیهای کوردستان مشغولند، بسیار زیبا و دیدنی است؛ اما کمیت و کیفیت این کار میتوانست و میبایست بسیار بیش از اینها باشد.
سخن پایانی
در گذشته بین مردم کورد این منطقه افسانهای وجود داشت به این مضمون که انتهای غار قورَقلا به غار علیصدر میرسد. بدیهی است که در ارض واقع نمیتواند اینگونه باشد اما پشت ظاهر افسانهای این روایت میتوان معنایی دیگر یافت. مضمونی از امید و آرزوی مردم هورامان به این معنا که قورَقلا که از نظر طبیعی استعداد بالقوهای برای تبدیل شدن به یک دژ مستحکم توریستی دارد و هیچ از غار علیصدر کم ندارد، همچون همتای دیگرش در همدان از سوی نهادهای مسئول و در سطح ملی مورد توجه قرار گیرد. چیزی که تاکنون هرگز محقق نشده است.