جنگلخواری مبادلەای مبتنی بر بازار و سود
بزرگترین بحرانی که جنگلهای زاگرس در دو دهەی اخیر با آن مواجه بوده، آتشسوزیهای گسترده و پیاپی بوده است. اما در ادامە بحران سسیتماتیک جنگلزدایی در کوردستان، صحنەهایی از جنگلخواری واضح به طرزی شوکەکننده به چشم میخورد.
ژوان کرمی
روانسر - جنگل بلوط گردنەی «پالنگانه» واقع در دامنەی شرقی کوهسار شاهو و حوزەی استحفاظی شهرستان روانسر، یکی از جنگلهای وسیع و متراکم رشتەکوەهای زاگرس است. این جنگل یکی از کم نظیرترین تنوعات جانوری را در زاگرس داراست. با توجه به اینکه پلنگ در زبان کوردی و لهجەی این منطقه «پالنگ» خوانده میشود، دربارەی وجە تسمیه این جنگل، باید گفت که نام «پالنگ» حاکی از وجود پلنگهای بیشمار در این جنگل در گذشتەی نە چندان دور است.
همچنین از دیگر گونەهای جانوری موجود در این جنگل میتوان به پستاندارانی همچون «خرس، گوزن، بز کوهی، گراز، گرگ، کفتار، شغال، روباه، گربەی وحشی، جوجە تیغی، خرگوش، سمور، گورکن» و خزندگانی چون «لاکپشت، مار، سوسمار، مارمولک، قورباغه» و پرندگانی مانند «عقاب، کرکس، شاهین، کبک، بلبل، قمری، قناری، سار، کلاغ، زاغ، دارکوب، هدهد» و انواع بیشماری از حشرات اشاره نمود. دربارەی گونەهای گیاهی جنگل پالنگانه نیز میتوان از درختان «بلوط، دارون، مازو، گلابی وحشی، بادام وحشی، زالزالک» و بوتەهای «گون، آلبالوی وحشی، تمشک» نام برد.
دربارەی اهمیت این جنگل به جز اشاره به تنوع جانوری و گیاهی نادر آن، میتوان به این نکتە نیز اشاره نمود که این جنگل وسیعترین و متراکمترین جنگل در میان جنگلهای متعدد دامنەی شرقی کوهسار شاهو میباشد، کوهساری که شامل پنج شهرستان کرماشان (مرکزی)، کامیران، روانسر، جوانرو و پاوه میشود. اما این جنگل در طول حکمرانی رژیم جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف با بحرانهای شدیدی روبرو بوده است.
قطع بی رویەی درختان(در دورەی پهلوی و جمهوری اسلامی)
یکی از اولین بحرانها مسئلەی استفادەی بی رویە از چوب درختان این جنگل به عنوان سوخت و هیزم بود که ابتدا در دورەی پهلوی دوم آغاز شد و در دو دهەی ابتدایی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران یعنی دهەی شصت و هفتاد هجری شمسی نیز تداوم یافت. مردم منطقه با توجه به محرومیت از سوختهای مصرفی رایج در ایران به میزان لازم یعنی نفت و گازوئیل، ناچار به استفاده از چوب و هیزم بودند.
این بحران به مدت چندین دهە از تراکم این جنگلها به شکل بیسابقەای کاست، تا اینکه در دهەی هشتاد هجری شمسی که شهرستانهای منطقەی هورامان با تٲخیر زیاد نسبت به مناطق مرکزی ایران از گازکشی خانگی برخوردار شدند، از حجم این استفادەی بیرویه کاستە شد. هرچند با توجه به تٲخیر بسیار در گازرسانی به روستاهای منطقه، این بحران در درجاتی هرچند کمتر، اما ادامه یافت.
افزایش جمعیت منطقه و شکار بی رویه
در دهەی نود شمسی، هرچند میشد گفت جنگل پالنگانه بحران فوقالذکر را پشتسر گذاشتە بود، اما با بحرانهای دیگری مواجه شد، یکی از این بحرانها شکار بیرویه بود. شکار از دیرباز و طی قرون متمادی در زاگرس و جنگلهای آن رایج بوده است، اما با توجه به فرهنگ اکولوژیک کوردستان که در آن پیوند نزدیکی میان زندگی و طبیعت (ژین و ژینگه) برقرار است و وجود فرهنگ و اخلاق شکار، این مسئله هیچگاه به بحران بدل نشده و از حدود طبیعی و اخلاقی خود فراتر نرفتە و گونەهای جانوری متعدد در طول قرون توانستەاند به حیات خود ادامه بدهند.
اما در دورەی معاصر با توجه به رشد جمعیت و شکار بیرویەی مبتنی بر فرهنگ مبادلەای حاصل از سیستم بازار و سرمایەداری، امر شکار منجر به بحران خطر انقراض گونەهای جانوری شد که جنگل پالنگانه نیز از آن مستثنی نبود. این مسئله در دهەی ٨٠ و ٩٠ هجری شمسی که با عدم کنترل و نظارت نهادهای مربوطه در جمهوری اسلامی ایران در حال گسترش بود، با فرهنگسازیهای جامعەی مدنی و مبارزه و فعالیتهای انجمنهای محیطزیستی و فراخوان به بازگشت به فرهنگ اکولوژیک کوردستان، به خوبی کنترل شد.
آتشسوزیهای سازمانیافتە
اما بزرگترین بحرانی که جنگلهای زاگرس از جمله جنگل پالنگانه در دو دهەی اخیر با آن مواجه بوده، آتشسوزیهای گسترده و پیاپی بوده است. این آتشسوزیها همزمان تراکم جنگلها، تنوع گیاهی، تنوع جانوری، خاک و آبوهوا در معرض شدیدترین خطرات قرار میدهد. جامعەی مدنی و افکار عمومی در کوردستان بر این باور است که اغلب این آتشسوزیها به صورت سیستماتیک و سازمانیافتە از سوی نهادهای امنیتی و نظامی و به دلایلی امنیتی و نظامی صورت میگیرند.
جامعەی مدنی کوردستان این اقدامات را «ژینوساید زیستمحیطی» میدانند. تابستان سال جاری یکی از بحرانیترین دورەهای حیات جنگلهای زاگرس بوده است و این جنگلها در مریوان، دالاهو، سردشت، کامیاران، جوانرو، پاوه، گیلانغرب و... چندین بار با آتشسوزیهای گستردەی سازمانیافتە مواجه شد و هزاران هکتار از جنگلها و مراتع را در کام آتش فرو برد.
جنگلخواری در روز روشن
جنگلخواری در ایران در پی ترویج فرهنگ مبادلەای مبتنی بر بازار و سود، نبود ارادەای واقعی جهت حفاظت از جنگلها و مراتع و منابع طبیعی، عدم نظارت و کنترل بر ساخت و سازها، رواج فساد و رانت و رشوەخواری گسترده در میان نهادهای نظارتی، به بحران گستردەی جدیدی تبدیل شده است.
در نمونەای آشکار از این زمینخواری و جنگلخواریها، در مسیر جادەی ارتباطی بین شهرهای روانسر و پاوه، بخشی از جنگلهای پالنگانه نظر مسافران را به خود جلب میکند که میشود آن را یک جنگلخواری وقیحانه در روز روشن خواند.
روبروی روستای «دەلیلی» و در سرآشیبی تپەی مشرف بر روستا، بخشی از جنگل به طرزی واضح نابود شده و با قطع درختان تبدیل به باغ و زمین کشاورزی شده است. این تخریب جنگل و تغییر کاربری حتی طبق قوانین موجود در نظام حاکم نیز مشمول مجازاتهای سنگینی میشود، اما در این نظام دیر زمانی است که جرم و تاوان نیز قابل مبادله است!