زنان زیر پوست زباله

زنان فقیرترین اقشار جامعه ایران را تشکیل می دهند آنچنان که حتی رسانه‌ها و مقامات حاکمیت نیز به زنانه شدن فقر اعتراف می کنند.

آگرین حسینی

دیواندرە - پدیده زباله‌گردی امروزه  به یک معضل اجتماعی و چالش بهداشتی تبدیل شده است که علاوه بر مخدوش کردن سیمای شهر، بهداشت عمومی را نیز دچار مشکلات  کرده است. از طرفی نبود فرهنگ‌سازی در خصوص تفکیک زباله و همچنین نبود سازوکار مناسب برای جمع‌آوری پسماندهای تفکیک شده، به پدیده زباله‌گردی دامن زده است. فقط معتادان نیستند که در زباله‌ها پرسه می‌زنند، این زنان، کودکان و جوانان شأن و منزلت شان این نبود، نبودن بسترهای شغلی و اقتصادی، نداشتن درآمده مناسب حاصل این مسئله اجتماعی است.

یکی از روزهای گرم خرداد ماه صحنه ای ناخوشایند و البته دردناک نگاهم را به سمت خود جلب کرد. زنان زیر پوست زباله، زنی که با جثه لاغر اندام، گونی بر دوش دارد، از ظاهر گونی مشخص است به غیر از مقداری قوطی و کارتن چیز با ارزش دیگری در آن وجود ندارد. او بدون توجه به نگاه‌های عابرین پیاده و آنچه که در اطراف می‌گذرد جسم نحیف خود را تا نصفه در مخزن زباله خم کرده است.

هوا به شدت گرم است و این حرارت باعث برخاستن گاز نامطبوعی از زباله در هوا شده که عابرین پیاده برای فرار از این بوی نامطبوع سعی می‌کنند حتی الامکان از سمت دیگر خیابان برای ادامه مسیر خود استفاده کنند. بدون ماسک و دستکش مشغول زیر رو کردن زباله‌ها است. نزدیک‌تر می‌روم بوی تعفن بر انگیز از مخزن زباله غیر قابل تحمل است. با خواهش از او خواستم تا دست از کار خود بردارد و چند قدم این طرف‌تر بیاید او نیز با لبخندی درخواست مرا قبول کرد. اسم او خدیجه است و ۵۶ سال سن دارد ساکن یکی از روستاهای شهر دیواندرە و می گوید: به خاطر شرایط بد مالی و مستاجری مجبور به جمع آوری ضایعات است و بنا به اقتضای سنی تنها شغلی است که می‌تواند برای امرار معاش داشته باشد.  اشک هایش را که بر پهنای صورتش نقش بسته با دستانش پاک می کند و توضیح می دهد: همسرم فوت کردە و دو دختر و یک پسر دارم. یکی از دخترانم معلول جسمانی است هر شب ساعات ١٠ بە خیابان‌های دیواندرە می‌آیم و تنها زنی هستم در این شهر کە زبالە گردی می‌کنم. مردم این شهر خیلی بە من لطف دارند همیشه به من کمک می‌کنند ولی من واقعا مجبورم با وجود مریضی اسم که دارم  بعضی وقت‌ها ساعت‌ها بی حال می‌شوم برای لقمه‌ای نان باید تا کمر در سطل‌های زباله خم شوم.

روایت‌های دردناکی کە تازگی در همەی شهرهای استان سنە رونق گرفتە است. پدیدە زبالە گردی مسئله کمرنگی در شهرهای کوردستان بودە اما با وجود تورم و گرانی ونبود کار مناسب حتی زنان هم به زباله گردی روی آوردەاند.

زبالە گردی نماد اقتصاد مبتنی بر ستم طبقاتی است. اقتصاد طبقاتی موجود در ایران هر روز فاصله‌اش بیشتر می‌شود. جامعه ایران به شکاف طبقاتی و اختلاف درآمد فاحش میان خانواده‌ها مبتلاست؛ جامعه‌ای که در سال‌های اخیر می‌توان هم‌زمان فقر مطلق را در کنار ثروت بی حد‌وحصر در خیابان‌ها و ساختمان‌ها و دیگر محیط‌های آن به نظاره نشست. در یک طرف خانواده‌هایی محتاج نان شب و در طرف دیگر نوجوانانی که سوار بر ماشین‌های چندمیلیاردی جولان می‌دهند. در یک سو والدینی که کودک‌شان از رفتن به مدرسه باز می‌ماند و در چهارراه‌های به کار خیابانی، زباله گردی مشغول می‌شود.

به این ترتیب، زنان فقیرترین بخش جامعه را تشکیل می‌دهند آنچنان که حتی رسانه‌ها و مقامات حاکمیت نیز به زنانه شدن فقر اعتراف می کنند.