زنان ایلاق نشین؛ روایت مقاومت و شجاعت در علفچرها
صفیە روایت میکند کە طالبان به بعضی مناطق هجوم بردند تا مواشی و علفچرها را از آنان بگیرند اما با مقاومت زنان رو به رو شدند. او میگوید: هر چه با اسلحههای دست داشته شان ما را تهدید کردند ما همه صف بسته در مقابل شان و آنان را اجازه ورد ندادیم.»
بهاران لهیب
بامیان - بامیان از ولایات مرکز افغانستان است در دل کوههای بلند موقعیت دارد و کوههایش مانند سایر نقاط افغانستان سرشار از غنایم میباشد در معادن بامیان ذغال سنگ موجود است کە در کنترل طالب قرار دارد و به پاکستان به شکل قاچاق منتقل میشود.
بامیان از ولایات سردسیر به شمار میرود در کنار معادن آثار تاریخ را هم در دل خود جا داده است. بیشتر مردمانش ملیت هزاره و شعیه مذهب هستند، با وجود همه داشتههایش در طول تاریخ ستم ملی در این ولایت جریان داشته، یکی از محرومترین ولایت شمرده میشود. مردمش در فقر و امکانات ناچیز به سر میبرند. اگر تاریخ افغانستان ورق زده شود به خاطر تعبیض که در این ولایت جریان داشته جنایات سیستماتیک در مقابل شان صورت گرفته است.
عبدالرحمان خان(شاه مستبد که از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱حاکمیت را به دست گرفت و در این جریان به قتل عام ملیت هزاره و کوچیدن اجباری آنان پرداخت. دوره حاکمیت وی یکی از دورههای سیاه تاریخی در افغانستان شمرده میشود)، در زمان حاکمیتش در این ولایت افرادی را فرستاده تا علفچرهای شان را به زور در تسخیر بگیرند. حالا از این فرصت طالبان استفاده کرده باز هم به بعضی مناطق هجوم بردند تا مواشی و علفچرها را از آنان گرفت. خوشبختانه با مقاومت زنان رو به رو شدند.
بامیان بنا به سرد بودن هوایش بیشتر به دامداری مصروف هستند و این پیشه را زنان به دست دارند به همان اساس زنان این ولایت نسبت به زنان دیگر ولایات مستقلتر هستند و در تصامین سهیم میباشند. تعداد زنان باسواد در این ولایت بیشتر است به خصوص زمان حاکمیت طالبان در دور اول، در ولسوالی یکاولنک بیشتر از ۳۰۰ تن مردان را قتل عام نمودند. همه خانوادهها نان آورانشان را از دست دادند. زنان برای پیش برد امور زندگی شان تصمیم گرفتند باسواد شوند. بنا در همکاری با یک دیگر مکتب و پوهنتون(دانشگاه) را به اتمام رساندند.
به دیدن یکی از علفچرها (ایلاق) رفتیم که گردانندگی را زنان یه عهده دارند، با صفیه مراد مادر شش فرزند هم صحبت شدیم. وی گفت: «من هر سال با آب شدن برفها و سرسبز شده دامنههای کوهها با گروپ از زنان قریه ما به ایلاق میایم. شب و روز را در نگهداری مواشی میپردازیم و تولیدات آن را جمع آوری نموده بعد در بازارها به فروش میرسانیم.»
وی ادامه داد: «همه ما زن هستیم. مرد در محل با ما زندگی نمیکند و از حمله احتمالی انسان و حیوان ما زنان به دفاع میپردازیم. اطاقهای را خودمان اعمار نمودیم. همه تابستان را ما زنان با یکی دو فرزندی که داریم در این جا سپری میکنیم در کنار رسیدگی به فرزندان مان عواید از محصولات مواشی خود جمعاوری نموده دوباره با دستتان پر برای زمستان سخت و سردی که در پیش رو داریم برمیگردیم.»
وی از روایت که طالبان به علفچرهای شان حمله نموده بودند گفت: «طالبان نظامی برای اندختن تفرقه بین اقوام گروپ را ترتیب داده بودند که اینان کوچیها(گروپ از مردمان خانه بدوش در افغانستان میباشند که برای زندگی کردن خود و مواشی شان بنا به فصلهای سال میکوچند) اند که مالکان علفچرهای هستند، که با مقاومت ما زنان رو به رو شدند، برای شان اجازه ندادیم که وارد شوند. هر چه با اسلحههای دست داشته شان ما را تهدید کردند ما همه صف بسته در مقابل شان با وسایل که در اطراف ما بود از خود محافطت نمودیم و انان را اجازه ورد ندادیم.»
نامبرده گفت: «تنها ما در مقابل طالبان و دسیسه که راه اندازی کردند مقاومت نکردیم. هر جا که رفتند، زنان صف بسته اجازه ندادند وارد شوند. حتا در محلاتی با شلیکهای هوایی خواستند ترس ایجاد کنند. اما هیچ زنی از جایش تکان نخورده، وقتی نتوانستند که موفق شوند حرف شان همیشه این بوده که شما زنان را خداوند صاحب قدرت نکند که ما را نابود میکنید. همه ما گفتهایم روز آن سلاحها به دست ما بیافتد واقعا همه جنایتکاران را از کشور خود رانده و نابود میکنیم. شنیدهام که مردان را در کار و مبارزه قویتر از زنان میدانند. ولی من این تفاوت را در وجود خود و زنانی که همرایم هستند نمیبینم.»