زنان افغانستان در زیر سایهی شوم مردسالاری
مریم شافعی
سالهاســت کــه ســایهی شــوم نظــام اقتدارگــرا بــر منطقــه حاکــم شده اســت. نیروهــای اقتدارگرایــی کــه همــواره در تــلاش بودهانــد منطقــه را بــه مکانــی بــرای عملــی ســاختن پروژههــا و برنامههــای خویــش مبــدل ســازند. از همیـن رو از طریـق مداخلات نظامـی خویـش و ایجـاد قدرتهـای کوچـک سـعی داشـتهاند کـه حاکمیـت خویـش را افزایـش دهنـد. مسـلما چنیـن برنامـهای از طریـق ایجـاد تفرقـه و همچنیـن جنـگ داخلـی انجـام میگیـرد. آنچـه کــه در طــی این ســالها در کشــورهای لیبــی، مصــر، عــراق، ســوریه و افغانســتان مشــاهده نمودهایــم، نمونههــای بـارزی میباشـند. از سـویی نیـز بـه هرانـدازه کـه ایـن نیروهـا، در انتخـاب گزینـهی جنـگ اصـرار دارنـد. بـرای تـداوم آن بـه هرگونـه جنایتـی دسـت میزننـد، از سـوی دیگـر نیروهـای افراطـی سـربرآورده جهـت دسـتیابی بـه قـدرت، سـعی در برافروختـن آتـش ایـن جنـگ را داشـتهاند. از آن جهـت کـه جنـگ، جنـگ اقتـدار و هـدف اصلـی نیــز کســب منافــع دولتــی میباشــد، تمــام جامعــه را درگیــر مشــکلات و بحرانهــای متعــدد میکنــد، بویــژه در وهلـهی اول زنـان را کـه بـدور از ذهنیـت اقتـدار، اتحـاد جامعـه را مبنـا قـرار میدهنـد، بیشـتر از همـه متضـرر میشــوند. به طوریکــه بــا هــر بــار هجــوم بــه زن، ضربــهی مهلکــی بــر جامعــه وارد گشته اســت. ایــن وضعیــت در کشــوری همچــون افغانســتان کــه همــواره جنگهایــی متعــدد از ســوی اقتدارگرایــان، در دورههــای مختلــف، صــورت گرفته اســت؛ کامــلا مشــاهده میشــود. بخصــوص پــس از اشــغال و مداخلــهی آمریــکا و همچنیــن اقتــدار نیروهـای طالبـان، زنـان بزرگتریـن قربانیـان بودهانـد. از یـک سـو بـا مداخلات نظامـی بـر ایـن سـرزمین و ایجـاد اغتشـاش و از سـویی دیگـر بـا حاکمیـت نظامـی افراطـی و زنسـتیز، زنـان را حتـی از دسـتیابی بـه حـق طبیعـی خویـش بازداشـتند. اگـر بـه وضعیـت سیاسـی، اقتصـادی و اجتماعـی افغانسـتان توجـه نماییـم، حضـور زن را در پیکـرهی سـاختاری جامعـه مشـاهده مینماییـم و همیـن نیـز موجـب میشـود کـه تمامـی برنامه رنــگ و بویــی مردانــه بگیرنــد. آنچــه کــه آمریــکا و نیروهــای مســتبد همچــون طالبــان در گذشــته و امــروزه نیــز سـایر نیروهـای مقتـدر در نظـام کنونـی انجـام میدهنـد، تنهـا تیشـه بـه ریشـهی اخـلاق، فرهنـگ و ارزشهـایهـای جامعـه میزنند. گرچــه راهکارهــا و شیوههایشــان متفــاوت میباشــد، امــا همگــی آنــان در پــی بــرآورده ســاختن یــک هــدف هســتند. در سراســر تاریــخ افغانســتان، مقتدرانــی کــه بــر جامعــه حکمرانــی نمودهانــد، انحصــارات گوناگونــی را از ســوی نظــام مردســالار بــه زن تحمیــل کردهانــد. انحصاراتــی کــه در هــر دوره از اقتـدار، از سـوی نظـام مردسـالار بعنـوان معیارهـای زندگـی بـرای یـک زن، تنهـا یـک چارچـوب را مشـخص مینمایــد کــه اجــازه نخواهــد داد فراتــر از ایــن چهارچــوب گامــی بگــذارد. سالهاســت کــه نظــام و ذهنیــت مردسـالارانه، زنـان را از هویـت خویـش بیگانـه سـاخته و بـه آنـان اجـازهی ابـراز وجـود خویـش را نمیدهـد. مدتهاسـت کـه تجـاوز جنسـی، اسیدپاشـی، نـکاح اجبـاری و... انـواع خشـونتها بـر زنـان افغانسـتان اعمـال میگــردد، کــه نــه تنهــا در هیچکــدام از دورههــای حاکمیــت آمریــکا و طالبــان و مجاهدیــن از شــدت آنــان فروکاسـته نشـده، بلکـه هـر کـدام بـه شـیوهای سـعی داشـتهاند تمامـی ایـن ضد فرهنگهـا را بـه معیارهـای جامعــه مبــدل ســازند. اینکــه زنــان در افغانســتان همــواره مــورد ســرکوب قــرار گرفتهانــد را میتــوان بــه عواملـی همچـون اسـتبدادی کـه ذهنیـت مقتـدر مردسـالاری در طـول تاریخـی اجـرا نمـوده و بـا بنیادگرایـی دینـی آن را مشـروع نمـوده اسـت و محدودیتهـای اجتماعـی کـه حاصـل ذهنیـت و تفکـر سـنتی مردسـالاری اسـت، نسـبت داد. واقعیـت اینسـت کـه زنـان کشـور کـه بیـش از نیمـى از جامعـه را تشـکیل میدهنـد و در طـول تاریـخ و مخصوصا در دو دهـهی اخیـر بیشـترین قربانـى بودهانـد و ناروایـى و درد و مصیبـت را متحمـل شـدهاند، هـم اکنـون نیـز در همـان وضعیـت به سـر میبرنـد. وضعیتـی کـه زنـان را در مـرز و حـدودی قـرار داده اســت کــه از طریــق آن نــه تنهــا از عرصههــای مختلــف جامعــه، بلکــه از خویشــتن و هم جنسانش نیــز قطــع نمودهانــد. گسســت از جامعــه نیــز بــه معنــای مــرگ یــک فــرد و در نتیجــه پایــان زندگیســت. آنچــه کـه بسـیار بغرنـج بوده اسـت سـکوت سـایر اقشـار جامعـه در برابـر چنیـن ظلـم و برخوردهایـی اسـت کـه در نهایـت بـه جنایاتـی ختـم میشـود. در رویـداد فجیـع اخیـری کـه راجـع بـه فرخنـده رخ داد، نفـوذ ذهنیـت مردسـالاری در ذهـن و فکـر جامعـه کامـلا مشـهود بـود. تمامـی ایـن فجایـع و جنایـات حاصـل نظـام اقتدارگـرا و جنسـیتگرایی اسـت کـه کانـون ذهنیـت مردسـالاری اسـت و همچـون مصیبـت بزرگیسـت کـه بـر زندگـی تمامـی جامعـه و بویـژه زنـان تاثیـر فراوانـی داشـته اسـت. البتـه بـه هنـگام سـخن گفتـن از ایـن برخـورد غیـرانسـانی نمیتـوان آن را مختـص بـه فـرد و بـه یـک دورهی خـاص و یـا یـک مـکان ویـژه دانسـت، بـا توجـه بـه شـرایط یـک بخـش، در قالـب سـرکوب ارزشهـای جامعـه و آنچـه کـه در تضـاد بـا آن اسـت، دسـت بـه هرگونــه جنایتــی میزنــد. ایــن دقیقــا نشــان دهندهی آن اســت کــه وضعیــت بردگــی زن بســیار عمیقتــر از آن اسـت کـه بتـوان بـا بهانههـای مختلـف کـه هرکـدام از آنـان نیـز ذهنیـت اقتـدار را بیـش از پیـش سـتایش میکننـد، توجیـه نمـود. لازم اسـت کـه ذهنیـت مردسـالاری را بطـور اساسـی مـورد بازخواسـت قـرار داد. مـرگ فرخنــده کــه اخیــرا در افغانســتان و هــزاران فرخنــدههایی کــه روزانــه از ســوی ذهنیــت اقتدارگــرا و مردســالاری مـورد سـرکوب قـرار میگیرنـد، دقیقـا صحـت ایـن قضیـه را نشـان میدهد. بعبارتـی ایـن ذهنیـت مردسـالاری اســت کــه هربــار در رنــگ و لباســی و متناســب بــا شــرایطی کــه در آن قــرار دارد، ظاهــر میگــردد. گاه در لباس نیروهـای سـرمایهدار و گاهـا نیروهـای بنیادگـرا. در جامعــهای کــه ارزشــهایش را بــه ضــد ارزش، فرهنگـش را بــه ضــد فرهنــگ تبدیــل نمودهانــد و قانــون را مـردان نوشـتهاند، مـردان را از حقـوق بسـیاری برخـوردار نمودهانـد. حـق کشـتن زن نیـز یکـی از ایـن مـوارد اسـت، لازم اسـت کـه بدانیـم کـه مـرگ جسـمی، آخریـن ضربـهای اسـت کـه مـرد پـس از مـرگ تدریجـی زن بــر او وارد میســازد.
در جامعــهی افغانســتان حضــور زن در عرصههــای عمومــی جامعــه، از نظــر دینــی گنــاه و از نظــر اخلاقی زشــت محســوب میگــردد، زنــان از تمامــی عرصههــای مهــم اجتماعــی طــرد میشــوند. بــه هــر انــدازه کــه در عرصههـای سیاسـی و اجتماعـی و اقتصـادی مـرد حاکـم میگـردد، بـه همـان انـدازه نیـروی زنـان ضعیـف میگــردد و ایــن نیــز همــان چیزیســت کــه ذهنیــت مقتــدر میخواهــد. در رابطــه بــا مســئلهی زنــان میتــوان هــر لحظــه خودکامگــی مــرد را مشــاهده نمــود. مــردان در اینبــاره میتواننــد بــدون توجــه بــه هیچگونــه ارزش و حقوقــی مرتکــب جنایــت گردنــد. از همیــن رو مبــارزه علیــه ظلــم، بیعدالتی و مبارزه در مقابــل مــواردی کــه از حضــور زنــان در عرصههــای جامعــه جلوگیــری میکننــد، امــروزه بیــش از پیــش ضــرورت پیــدا کنــد. البتــه آنچــه کــه امــروزه در افغانســتان مشــاهده میگــردد و ذهنیــت مردســالاری را در تنگنــا قــرارداده است، ایـن اسـت کـه زنـان توانسـتهاند در فضـای محـدود و بسـتهای کـه ذهنیـت موجـود ایجـاد نموده اسـت، بـرای رسـیدن بـه آزادی و حداقـل دسترسـی بـه حقـوق ابتدایـی خویـش در برابـر چنیـن وضعیتـی مبـارزه نمـوده و توانســتهاند کــه از کاراکتــری مهــم در جامعــه برخــوردار باشــند. اکنــون دیگــر زنــان بــر واقعیــت جامعــهای كــه اقتدارگرایـی آنرا ایجـاد كـرده اسـت واقفنـد، به همیـن خاطـر اسـت كـه از هـر لحـاظ جهـت نشـان دادن ارادهی خویــش اصــرار کــرده و در حــال تلاشاند. آنچــه کــه بایــد زنــان در سراســر خاورمیانــه و در همیــن راســتا زنــان افغانسـتان بـه آن توجـه کننـد ایـن اسـت کـه جنایتـی کـه هـم اکنـون در برابـر زنـان اعمـال میگـردد، جنایتیسـت کــه تاریخــی کهــن دارد. اگــر بــه تمامــی معضــلات و مشــکلات کــه ناشــی از ذهنیــت مردســالاری اســت، نگاهــی بیندازیـم متوجـه خواهیـم شـد کـه بـه گونـهای در ارتبـاط بـا مسـئلهی آزادی زن میباشـند. بـه عبارتـی میتـوان گفـت کـه بـه هرانـدازه کـه معضـلات مربـوط بـه زنـان حـل گـردد، بـه همـان انـدازه بـا پیشـرفت جامعـه از هـر لحـاظ روبـرو خواهیـم گشـت، در غیـر اینصـورت بـا تعمیـق یافتـن مشـکلات زنـان، نـه تنهـا جامعـه فرصـت ابـراز موجودیـت نخواهـد داشـت، بلکـه تمامـی ارزشهـای اخلاقی جامعـه نیـز نابـود میگـردد. در واقـع مشـکلات زنـان در افغانسـتان تـا به حـدی تعمـق یافتـه اسـت کـه بایـد خیلـی جـدی بـرای حـل و چارهیابـی آن فعالیـت نمـود. علیرغـم تمامـی جـدال نیروهـای مقتـدر کـه بجـز تشـدید خفقـان و سـرکوب بیـش از پیـش جامعـه و زنـان هیـچ ماحصلـی نداشته اسـت، اکنـون دیگـر زنـان در افغانسـتان بـه اینکـه تغییـر و تحوالتـی کـه نظـام و ذهنیـت موجـود دولـت در جامعـه ایجـاد مینمایـد، رهیافتـی بـرای حـل مشـکلات زنـان نیسـت، بخوبـی واقفنـد. آنچـه کـه امـروزه مهـم اسـت، تـلاش و پیشـبرد آگاهـی زنـان میباشـد. بنابرایـن زنـان بایـد در همـهی عرصههـای اجتماعـی خـود را سـازماندهی نمـوده و مشـاركت فعالـی در قیامهـا داشـته باشـند. الزم اسـت کـه در ایـن راسـتا اتحـاد و سـازماندهی خویــش را بیــش از پیــش توســعه دهنــد. موثرتریــن مبــارزه در برابــر ســاختار اجتماعــی مــردمحــور افغانســتان توســط ایســتار ســازمان یافته و رادیــكال زنــان صــورت خواهــد پذیرفت. زن ســازمانیافته، خلقــی ســازمان یافته اسـت. ایـن بـه معنـی تضعیـف پایههـای اقتـدار اسـت. مسـلما ایـن نیـروی زن اسـت کـه میتوانـد بـه تمامـی جنگهـا کـه نتیجـهی ذهنیـت مردسـالاری اسـت پایـان بخشـد.