وضعیت معلمان حق التدریس؛ استثمار بیشتر زنان در سایه‌ی نبود قوانین

چند تن از معلمان حق‌التدریس در مورد مشکلاتشان می‌گویند: علاوە بر نبود دستمزد در روزهای تعطیل، در اکثر مدارس خصوصی دستمزد زنان از مردان هم کمتر است. این یکی از همان موضوعاتی است که محصول تبعیض ساختاری، تاریخی و قانونی‌ست.

 

ساره زارع

البرز- در چند سال اخیر و با اوج گرفتن تورم و گرانی شاهد اعتراضات گاه و بی گاه معلمان نسبت به حقوق و مزایایشان بوده‌ایم. یکی از اساسی‌ترین خواسته‌های معلمان رفع تبعیض و برابری نسبی با کارکنان دیگر وزارت خانه‌هاست. در خود وزارت آموزش و پرورش هم شاهد تبعیض‌های زیادی هستیم از جملە تبعیض بین معلمان رسمی و حق التدریس. در وزارت آموزش و پرورش به موازات معلمان رسمی سال‌هاست که شاهد به کار گیری معلمان حق‌التدریسی نیز هستیم. در واقع آموزش و پرورش به منظور جبران کمبود معلم بدون هیچ گونه تعهدی مبنی بر استخدام رسمی، عده‌ای از معلمان را به صورت حق‌التدریس به کار گرفته و حقوق آنها نیز بر حسب تعداد ساعات کاری پرداخت می‌شود. آن هم با کف دستمزد ممکن.

 همچنین بر خلاف معلمان رسمی، این گروه از معلمان در ایام تعطیل(حال چه ایام عید باشد یا تعطیلات تابستان، و یا تعطیلات رسمی و غیررسمی) حقوقی دریافت نمی‌کنند. این تفاوت اساسی منشأ مشکلات عدیده‌ای برای آنها شده که در ادامه و از خلال مصاحبه با دو تن از این معلمان به آن خواهیم پرداخت.

ر.ن، لیسانس تاریخ و یکی از معلمان مقطع دبیرستان در استان البرز، بیش از پنج سال است به عنوان معلم حق‌التدریس در مدارس کرج و حومه مشغول به تدریس است. او می‌گوید: «به خاطر ناچیز بودن دستمزد ناچارم که ساعات طولانی‌تری به سر کار بروم. امسال در دو مدرسه و به صورت دو شیفت مشغول به کار هستم. با این وجود به خاطر تعطیلی‌های گاه و بیگاه که چه به شکل رسمی و چه غیر رسمی(عواملی چون آلودگی هوا یا بارش برف یا امور پیش‌بینی نشده‌ی دیگر) پیش می‌آید، بخشی از  حقوق خود را از دست می‌دهم. همه کارمندان رسمی برای روزهای تعطیل لحظه شماری می‌کنند اما حق التدریسی‌ها با هر تعطیلی بخشی از دستمزد خود را از دست می‌دهند. در واقع تعطیلات به جای راحتی و آرامش برای ما اضطراب به همراه دارد. البته هر گاه تعطیلی هم باشد ناچارم وقتم را صرف خواندن درس‌ها و مطالب آزمون استخدامی کنم. هر چند با این فشردگی کار، زمان چندانی برای درس خواندن باقی نمی‌ماند، ولی تمام تلاشم را خواهم کرد. به این امید که شاید از این وضعیت معلق خلاص شوم».

 م.س ، یکی دیگر از معلمان حق التدریسی که کارشناس مشاوره است می‌گوید: «بسیاری اوقات حقوق ما را با تأخیر پرداخت می‌کنند. ایام تعطیل هم که حقوق نداریم. تابستان هم که خبری از حقوق و بیمه نیست و باید خودمان هزینه‌ی بیمه را پرداخت کنیم. امنیت شغلی هم در کار نیست. سختی کار هم بسیار زیاد است. برای جبران تابستان که حقوقی نداریم، ناچاریم ساعات طولانی‌تر و بیشتری کار کنیم. این ساعات طولانی کار هم باعث ایجاد فاصله بین ما و خانواده و فرزندان می‌شود و  دیگر وقتی برای خودمان نداریم که به کارهای شخصیمان بپردازیم.»

یکی از اصلی‌ترین معضلات این شیوه کار و استخدام و حقوق نامکفی، همان ساعات طولانی کار است که برای زنان مشکلات مضاعفی به همراه دارد. تحقیقات علمی ثابت کرده که ساعات طولانی کار تأثیرات شدیدتری بر جسم زنان دارد. همچنین استرس ناشی از سختی کار و نیز عدم امنیت شغلی می‌تواند سلامت روانی فرد را به مخاطره اندازد.

ر.ن در این باره می‌گوید: «معلمی خود جزو مشاغل سخت است، حال در نظر بگیرید که شما هر روز دو شیفت صبح و بعدازظهر به این کار مشغول باشید. ساعات طولانی سر پا ایستادن باعث لطمات سنگینی به پاها، مفاصل و ستون فقرات می‌شود. من مدت‌هاست که از درد زانو و واریس پاهایم رنج می‌برم. همچنین حرف زدن مداوم با صدای بلند و سر و صدای زیاد دانش‌آموزان باعث آسیب به حنجره و نیز سیستم شنوایی معلم می‌شود. در کل فشار کاری ما بسیار بالاست و در طولانی مدت مشکلات روحی و روانی سنگینی به وجود خواهد آورد. ارتباط با دانش‌آموزان بسیار کار حساس و سختی ست. بە خصوص دانش‌‌آموزانی که در سن بلوغ  هستند. معلم فارغ از بحث تدریس باید به لحاظ عاطفی هم با دانش‌آموز در ارتباط باشد. این ارتباط عاطفی فشارهای عصبی خاص خود را برای معلم در پی دارد.»

وی در ادامە می‌گوید: «تنش‌هایی بین اولیا دانش‌آموزان و معلمان نیز وجود دارد که مزید بر علت می‌شود. همه‌ی اینها و بسیاری مسائل دیگر باعث می‌شود که معلمی را در زمره‌ی مشاغل سخت دسته‌بندی کنیم. مضاف بر همه‌ی اینها برای ما معلمان حق‌التدریس عدم امنیت شغلی یکی از بزرگترین استرس‌های ممکن است. در واقع هیچ تضمینی برای سال بعد وجود ندارد. اگر امنیت شغلی و حقوق مکفی وجود داشت هرگز حاضر نبودم اضافه کار انجام دهم. البته  تدریس در مدارس خصوصی و وضعیت در آن به مراتب بدتر است. هم میزان دستمزد در اکثر موارد کمتر است و هم فشار کار بیشتر . در این مدارس چون اولیا شهریه می‌پردازند توقعاتشان هم بسیار بیشتر است و این فشار از جانب مدیریت به معلم منتقل می‌شود. با کوچکترین مشکل یا مسئله‌ای فوراً از جانب اولیا و مدیر مدرسه و حتی دانش‌آموز بازخواست می‌شوی.  دیگر اینکه هر از چندی مدیران چنین مدارسی با توجیهات صوری مختلف و در حقیقت به خاطر صرفه‌جویی در هزینه‌ها مدرسه را تعطیل می‌کنند. و همانطور که قبلا گفتم در روزهای تعطیل دستمزدی به ما تعلق نمی‌گیرد.

این معلم در ادامە صحبت‌هایش بە تبعیض‌های جنسیتی اشارە کردە و می‌گوید: در اکثر مدارس خصوصی دستمزد زنان از مردان کمتر است. این یکی از همان موضوعاتی است که محصول تبعیض ساختاری، تاریخی و قانونی‌ست و  با استثمار بیشتر زنان در سایه‌ی نبود قوانین و نهادهای مشخص مواجە هستیم.

ر.ن، در خصوص پیامدهای این کار و مشکلات خانوادگی  بە خصوص برای زنان متأهل می‌گوید: من هر روز صبح زود به سر کار می‌روم و نزدیک غروب برمی‌گردم. عملا فرصت چندانی برای رسیدگی به فرزندانم ندارم. به عنوان یک مادر این سخت‌ترین بخش شغل من است. اما هیچکدام از این موارد نتوانسته سد راه من شوند. چون  قصد شرکت در آزمونهای استخدامی را دارم و می‌خواهم ادامە تحصیل دهم. اگر در آزمون استخدامی قبول شوم ساعات کارم به مراتب کمتر خواهد شد و در آن صورت امکان ادامه تحصیل برایم فراهم خواهد بود. من تدریس را دوست دارم و هدفم این است که روزی مدرس دانشگاه شوم.

وی در پایان بیان کرد: درست است که به عنوان یک مادر فرصت چندانی برای رسیدگی به خانه و فرزندانم ندارم اما مادر بودن تنها هویت ممکن برای یک زن نیست تمام فشارهای جامعه را یک زن باید به دوش بکشد و در این اوضاع اقتصادی و نابسامانی‌ها، زنان مسئولیت و فشار سنگینی را تحمل می‌کنند. شغل بیرون از خانه برای یک زن، آن‌ هم در دنیای مدرن و در زندگی شهری، عنصری اساسی از هویتش محسوب می‌شود. من تمام تلاشم را می‌کنم که بین کار و زندگی تعادل برقرار کنم، هر چند کار بسیار سختی ست اما هرگز کارم را رها نخواهم کرد. بخشی از مسئله درآمد است ولی در کل استقلال شخصی یک زن هم واجد اهمیت است. همین استقلال مادی ست که پایه‌های استقلال اجتماعی و هویتی‌اش را می‌سازد.