تسلط طالبان؛ ناامیدی و اجبار زنان بە خودکشی
افغانستان در بحبوحه یک بحران روانی که ناشی از بحران و نقض حقوق زنان است، قرار دارد. جهان شاهد لحظهای است که تعداد فزایندهای از زنان در افغانستان مرگ را بر زندگی در شرایط کنونی ارجح میدانند.
سروشا آمین
مرکز خبر- دوسال پس از سقوط کابل و خروج نیروهای آمریکا و تسخیر افغانستان توسط طالبان در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، اکنون به نظر میرسد، زنان بیش از دیگر گروەهای جامعە تحت تهاجم بنیادگرایانە قرار گرفتەاند.
از زمان سلطه مجدد طالبان بر افغانستان، این گروه افراطگرای اسلامی تاکنون با صدور بیش از ۲۰ دستور در محدودکردن و حذف زنان از فعالیتهای اجتماعی کوشیده است. همچنین محدودیتهای بسیاری نیز بدون دستور بر زنان اعمال شده است.
اقدامات محدودکننده طالبان علیه زنان را میتوان در چهار زمینه اصلی طبقه بندی کرد: «محرومیت زنان از حضور در عرصههای سیاسی، محدودیت حضور آنان در فعالیتهای اجتماعی، ممنوعیت ادامه تحصیل و همچنین محدود کردن زنان در فعالیتهای اقتصادی».
با بازگشت طالبان به قدرت، میتوان خرابتر شدن اوضاع اقتصادی، محدود شدن آزادیهای فردی و اجتماعی، افزایش فقر و بیکاری و محدودیتهای گسترده بر زنان از جمله کار و آموزش را شاهد بود، در چنین شرایطی زنان اکثریت کسانی را تشکیل میدهند که به مشکلات روانی دچار شدهاند، اقدام به خودکشی کردهاند و یا پس از تلاش برای خودکشی تحت درمان قرار گرفتهاند.
با توجه به آمار سازمان ملل در جامعهی عمیقا مردسالار افغانستان، یک نفر از هر دو شهروند افغانستان، که عموما آن هم زن است، حتی قبل از تسلط طالبان از ناراحتیهای روانی رنج میبرده است. اما شرایط اکنون از هر زمان دیگری بدتر است؛ جامعهای که به دلیل چهار دهه جنگ، فرسوده شده و حالا سرکوب آزادی زنان از سوی طالبان و بحران اقتصادی را نیز تجربه میکند.
از دست دادن آزادیها و امید، افزایش ازدواجهای اجباری و زیر سن قانونی و خشونتهای خانوادگی، زنان را در دو سال اخیر در افغانستان آسیب پذیرتر کرده است، پس از دستور طالبان نیز برای ممنوعیت آموزش و بسته شدن دروازههای مدرسهها به روی دختران، آنها دچار افسردگی شدید شدند.
زنان افغان نگران هستند که جامعه جهانی آنچه را در افغانستان اتفاق میافتد، عادی تلقی کنند. آنها فقط میخواهند کسی صدایشان را بشنود و احساس درد عمیقی را که دارند، درک کند. دختران و زنان جوانی که نتوانستند با آینده تاریک و زندگی خود کنار بیایند، اکثر آنان احساس سرگردانی مطلق میکنند و هیچ هدف و امیدی به آینده ندارند. به همین دلیل سعی میکنند به زندگی خود پایان دهند.
طبق گزارشهایی که توسط متخصصان سلامت روانی منتشر شده، در طی دو سال حاکمیت طالبان در افغانستان، وضع محدودیتها بر کار و تحصیل زنان سبب شده تا شمار زیادی زنان و دختران افغان دچار بیماریهای روانی متعددی شوند، به طوریکه بیشترین مراجعه کنندگان بیمارستانهای روانی را دختران و زنان تشکیل میدهند که با افسردگی و فشارهای روحی مواجهاند.
زنان افغان که در عرصههای مختلف دستاوردهای چشمگیری داشتند، اکنون اجازه کار و فعالیت و حتی آموزش را ندارند؛ افغانستان برای همه زنان به یک زندان تبدیل شده است.
در چنین شرایطی میتوان گفت: افغانستان به شیوع فراگیر افکار خودکشی دچار شده است. این بدترین شرایط نسبت به هر زمان دیگری است و جهان نیز کمتر به آن توجه میکند و به ندرت در مورد آن حرف میزند؛ بحران گرسنگی همیشه در سرخط خبرهاست، اما هیچ کس در مورد بحران سلامت روان صحبت نمیکند، مثل این است که مردم به مرور از نظر روحی مسموم شوند. روز به روز آنها امیدشان را از دست میدهند، امیدشان به آینده و زندگی روشن. افزون بر آن، از بازداشت خودسرانه فعالان حقوق زن و حامیان آموزش دختران تا برگزاری دادگاههای صحرایی، فشارها را بر زنان و دختران افزایش داده است.
شرایط زنان در افغانستان نگاهها را به سمت یک بحران روانی در جامعه افغانستان که بحرانی ناملموس اما بسیار جدی است، جلب میکند، به صورتیکه مقامات سازمان ملل متحد و فعالان حقوق بشر در مورد افزایش تعداد زنانی که در افغانستان اقدام به خودکشی اجباری میکنند هشدار دادهاند. آنها صریحا این اقدامات را به محدودیتهای طالبان علیه زنان، از جمله، ممنوعیت تحصیل و ممنوعیت کار، ممنوعیت ورود به پارکها، حمامها و سایر فضاهای عمومی مرتبط دانستهاند.
اما به طور مشخص اعلام نشده که پس از حاکمیت مجدد طالبان چند مورد خودکشی در افغانستان رخ داده است، مقامات مسئول حکومت طالبان در این مورد حاضر به گفتوگو نشدهاند و در بیانیهای به دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ادعا کردهاند که آمار خودکشی در میان زنان و دختران کاهش یافته است.
مقامات طالبان به بیمارستانها دستور دادهاند که آمار خودکشی را ثبت نکنند و حتی حق دسترسی به آمارها را ندارند، اما در کل آمارهایی به دست آمده که طبق این آمار ۷۵ درصد زنان بیشتر از مردان در افغانستان بە اجبار اقدام بە خودکشی میکنند، همچنین سال گذشته ۲۵۰ مورد خودکشی در افغانستان ثبت شده که ۱۸۸ مورد آنها زنان کە اکثریت آنها جوان میباشند، بودە است، اما ارقام میتواند بسیار بیشتر از آن باشد، همچنین بیشترین آمار خودکشی ١٠ ولایت افغانستان از جمله ولایات «تخار، کندز، بامیان، بادغیس، فاریاب، پروان، کاپیسا، نیمروز، هرات، مزارشریف»، رخ میدهد.
از سوی دیگر نیز، به دلیل سنتهای اجتماعی بسیاری از موارد خودکشی زنان در افغانستان ثبت نمیشود و برخی از زنان پس از خودکشی مخفیانه به خاک سپرده میشوند. دو موضوع سبب میشود که ارقام واقعی در مورد تعداد خودکشیهای زنان در افغانستان به نشر نرسد، یکی بیمیلی خانوادهها چون خودکشی در بعضی جوامع بدنامی محسوب شدە و دلیل دیگر اینکه فشار طالبان بر رسانهها که از نشر چنین خبرهایی خود داری کنند.
اما با مخفی کردن تعداد خودکشیها نیز نمیتوان بحرانی را که افغانستان دچار آن شده است نادیده گرفت. زنان و دختران جوان در افغانستان دیگر از رسیدن به آرزوهایشان ناامید شدهاند، زنانی که قبلا شاغل بودهاند باید خانهنشین شوند، دخترانی که با هزار امید و آرزو به مدرسه میرفتند باید اکنون در خانه بمانند و به اجبار تن به ازدواجی نافرجام بدهند و با خشونتی که بر علیهشان میشود روبهرو شوند. اکنون افغانستان در برههای از زمان است که تبعیض جنسیتی علیه زنان در آن به اوج خود رسیده است.
محدودیتهای وضع شده در افغانستان سازگار با ارزشهای اخلاقی و انسانی نیست، حقوق و آزادیهای انسان را پامال میکند که میتواند تأثیرات کوتاه مدت و دراز مدت داشته باشد. تأثيرات کوتاه مدت آن اختلالات روانی است و میتواند به اشکال مختلف ظاهر شود و حتی باعث افزایش آمار خودکشی شود، دوام این حالت در دراز مدت بر رشد شخصیتی فرد تأثیر دارد. وقتی شخصیت نمیتواند رشد نرمال داشته باشد، باعث اختلال در شخصیت فرد میشود.
باوجود واکنشهای گسترده داخلی و بینالمللی به این محدودیتها، مقامات طالبان مدعیاند که حقوق زنان را در چارچوب قانون اسلامی تامین کرده و روی بازگشایی مکاتب دخترانه بحث و مشوره جریان دارد.