طرز نشستن مردان در تاکسی و اماکن عمومی؛ یک معضل اجتماعی
بیشتر زنانی که تجربه استفاده مرتب از تاکسی را دارند، خاطره آزار جنسی یا مزاحمت مسافر کناری برای آنها بە تجربهای مکرر تبدیل شدە است.
آگرین حسینی
دیواندرە- «آزار جنسی» محدوده وسیعی از رفتارها را در برمیگیرد از مزاحمتهای خیابانی گرفته تا سوءاستفاده و تجاوز جنسی. این آزار میتواند در شرایط مختلفی اتفاق بیفتد. مثلا در مدرسه، دانشگاه، محل کار و یا حتی در تاکسی و وسایل نقلیە عمومی هر روز تعدادی از زنان مورد این نوع آزار قرار میگیرند اما معمولا برای حفظ شأن و جایگاه خودشان واکنشی به این عمل مردان نشان نمیدهند و سکوت پیشه میکنند. در صورتیکه این موضوع بر روی آنها تاثیرات روانی دارد و نباید آن را نادیده گرفت.
نشستن سه مسافر بزرگسال روی صندلیهای عقب یک تاکسی آسان نیست. فضا تنگ است و اندازه و هیکل آدمها متفاوت. برای زنی که مجبور باشد روی صندلی عقب کنار مرد دیگری بنشیند موضوع سختتر هم میشود. بیشتر زنانی که تجربه استفاده مرتب از تاکسی را دارند، خاطره آزار جنسی یا مزاحمت مسافر کناری، تجربهای مکرر است. در همین زمینە روایتهای زنانی که تجربههای مشابه داشتند را بیان میکنیم.
«هر بار که روی اعتراض را پیدا کردم با واکنش گاهی وقتها بیتفاوت و بعضی مواقع بیادبانه مردان مواجه شدم»
« ب.ر» میگوید: من یک زن شاغل هستم و سالها برای رفتوآمد به محل کارم از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردم و باید بگویم که بارها و بارها برای خودم این مشکل پیش آمد وقتی که سن کمتری داشتم، خجالت میکشیدم که اعتراض کنم و سعی میکردم که خودم را جمعتر کنم تا جایی که بعضی وقتها مجبور میشدم قبل از رسیدن به مقصد از تاکسی پیاده شوم و این مسئله برای من خیلی عذابآور بود. نوع نگاه بعضی از مردان و نحوه نشستن آنها که چرا با اینکه یک وسیله نقلیه عمومی است و هردو به یک اندازه میتوانیم از آن استفاده کنیم، یک کرایه پرداخت میکنیم اما مسافر مرد خیلی راحت و بدون در نظر گرفتن حقوق شهروندی راحت مینشیند. هر بار هم که اعتراض کردم با واکنش گاهی وقتها بیتفاوت و بعضی مواقع بیادبانه مردان مواجه شدم. من فکر میکنم اشکال فرهنگی است و باید روی تربیت پسرانمان بیشتر کار کنیم.
«دیگر واکنش نشان نمیدادم و تا رسیدن به مقصد خودخوری می کردم»
«س.ش» نیز اینگونە از عدم رعایت حقوق شهروندی در تاکسیها میگوید: من بارها و بارها با این موضوع مواجه شدم چون معلم هستم و باید به روستای اطراف تردد داشته باشم. بعضی وقتها که واکنش نشان میدادم ولی هربار این جواب را میشنیدم که ناراحتی سوار نشید. من هم دیگر واکنش نشان نمیدادم و تا رسیدن به مقصد خودخوری میکردم . تا حدی که وقتی میرسم محل کارم کاملا عصبانی هستم و این موضوع در محیط کار روی من تأثیر میگذارد.
وی در ادامە میگوید: چند وقت پیش سوار تاکسی شدم و کنارم مردی نشسته بودم که انگار اصلا حواسش نبود منم تو ماشین هستم. اعتراض کردم که آقا لطفا جمعتَر بشینید. او خیلی بیادبانه جواب داد که بیام روی سر تو بشینم؟ من خیلی از جوابش بدم آمد و از این بیشتر ناراحت شدم که راننده هیچ واکنشی نشان نداد و یک پوزخند تلخی میزد. وقتی به مردان بیملاحظه تذکر میدهم با پاسخهای حقارتبار یا اهانتهای شدید روبرو شدم که بعضا بار جنسی هم داشته و جالب آنکه در همه موارد راننده تاکسی کمترین واکنشی ندارد.
«از آن پس ترجیح می دهم آنقدر منتظر بمانم که بتوانم جلو بنشینم»
«پ.ن» هم بە نوبەی خود میگوید: بدترین رویداد این بود که زمانی اول صبح به قصد رفتن به سر کار سوار تاکسی شدم به مردی که خیلی بیملاحظه نشسته بود تذکر دادم اون ابتدا بد برخورد کرد و بعد مجبور شد نشستنش را اصلاح کند ولی موقع پیاده شدن حرف بسیار بدی زد گفت خیلی بیاعصابی امیدوارم شبهای دیگه مثل دیشب بهت بد نگذرد. دیگر مسافران تاکسی مرد بودند ولی هیچ یک هیچ واکنشی نداشتند. از آن پس ترجیح میدهم آنقدر منتظر بمانم که بتوانم جلو بنشینم.
رواج رفتارهای اینچنین در جهان و بە خصوص در جامعەی زنستیز ایران، بیش از هر چیز تسلط فرهنگ مردسالار را بر فضای عمومی نشان میدهد؛ فضایی که در آن زنان بهدلیل زن بودن موظف به سکوت، تحمل یا حتی تغییر خود میشوند.