طرح واره‌ها نتیجه‌ی تجارب زیان بخش

مردسالاری فقط خشونت آشکار علیه زنان نیست. آثار خشونت نهان به مراتب می‌تواند بیشتر باشد و در صورتی که درمان نشود به نسل‌های آینده نیز منتقل خواهد شد. برخی از طرح واره‌ها ناشی از قوانین حاکم بر جامعه هستند و برخی در ابتدای رشد در ذهن شکل گرفتەاند.

سایدا شیرزاد

مرکز خبر- کلمه طرح واره در حوزه‌های پژوهشی مختلفی به کاربرده شده است. طرح واره به طور کلی، به عنوان ساختار، قالب یا چهارچوب تعریف شده است.

واژه طرح واره در روان‌شناسی و به طور گسترده‌تر در حوزه شناختی، تاریخچه‌ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی طرح واره را به صورت قالبی در نظر می‌گیرند که براساس واقعیت یا تجربه شکل می‌گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند.

از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان درمانی این است که بسیاری از طرح واره‌ها در اوایل زندگی شکل می‌گیرند، به حرکت خود ادامه می‌دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می‌کنند.

طرح واره‌های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی-شناختی خود-آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته‌اند و در سیر زندگی تکرار می‌شوند. طبق این توصیف رفتار یک فرد بخشی از طرح واره محسوب نمی‌شود؛ بنابراین رفتارها از طرح واره‌ها نشأت می‌گیرند ولی بخشی از طرح واره محسوب نمی‌شوند.

البته تمام طرح واره‌ها برپایه وقایع آسیب رسان یا بدرفتاری دوران کودکی شکل نگرفته‌اند. ممکن است در ذهن یک فرد بدون تجربه‌ی وقایع آسیب زای دوران کودکی طرح واره‌ی وابستگی پدید بیاید؛ به این دلیل که در دوران کودکی کاملاً تحت سلطه و حمایت والدین بوده است.

از طرفی، برخی از طرح واره‌ها می‌توانند ناشی از قوانین حاکم بر جامعه باشند که فرد به آن دچار می‌شود. در جامعه‌های دارای سیستم مردسالار، هرآنچه پیش بیاید بیش از هر چیز و هر کس، گریبانگیر زنان می‌شود. با این وجود اگرچه تمام طرح واره‌ها ریشه تحولی وقایع آسیب‌زا ندارند ولی همه‌ی آنها مخل زندگی سالم هستند.

 

در گزارش پیش‌رو، تنها چند مورد از طرحواره‌ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند که بیش از هر چیز بر زنان و زندگی آنها تاثیر گذاشته‌اند.

این مطالب حاصل تحقیقات و مصاحبه با اشخاصی است که در این خصوص فعالیت داشته‌اند. از این رو، سخنان آنها ادغام یافته و تا حدی خلاصه شده است. نام آنها به اختصار ذکر شده است. «ب.ر»، «س.ذ»، «ش.ا» و «س.ح»:

 

اغلب طرح واره‌ها نتیجه‌ی تجارب زیان بخش محسوب می‌شوند که فرد در سیر دوران کودکی و نوجوانی، دائم با این تجارب روبرو بوده است. اثراین تجارب ناگوار در سیر تحول با یکدیگر جمع می‌شوند و منجر به شکل‌گیری طرح واره ناسازگار تمام عیار می‌گردد.

فرد طرحواره‌هایی از کودکی با خود به بزرگ سالی می‌آورد. این طرحواره‌ها معمولا ناسازگار بوده و موجب می‌شود کیفیت زندگی فرد تحت تأثیر قرار بگیرد؛ در نتیجه برای بهبود کیفیت زندگی فرد باید طرحواره‌هایش را بهبود داد.

طرحواره‌ها در اوایل زندگی شکل می‌گیرند، به حرکت خود ادامه می‌دهند و بنا بر اصل حفظ هماهنگی شناختی (حفظ دیدگاه باثبات در مورد خود و دیگری) خودشان را بر تجارب بعدی زندگی تحمیل می‌کنند، حتی اگر هیچگونه کاربرد دیگری نداشته باشند. طرحواره برای بقای خودش می‌جنگد و فرد با آن احساس راحتی می‌کند. از طرفی، افراد به سمت وقایعی کشیده می‌شوند که با طرحواره‌هایشان همخوانی دارد و به همین دلیل تغییر طرحواره‌ها سخت است.

تجارب اولیه زندگی روند اکتساب طرحواره‌ها را تسریع می‌کنند که چند مورد مهم از آنها عبارتند از: عدم ارضا نیازها (می‌تواند منجر به شکل گیری طرحواره‌هایی همچون محرومیت هیجانی و رها شدگی شود)، آسیب دیدن و قربانی شدن (می‌تواند منجر به تشکیل طرحواره‌هایی همچون نقص/شرم، بی اعتمادی/بدرفتاری و یا آسیب پذیری نسبت به ضرر شود)، درونی سازی یا همانند سازی با افراد مهم زندگی و...

لذا، جامعه، تجاربی که فرد داشته، شیوه‌ی برآورده شدن نیازهایش و همچنین خلق و خوی فرد دست به دست هم می‌دهند تا یک طرحواره در فرد شکل بگیرد.

طرح واره‌ها نقش عمده‌ای در تفکر، احساس، رفتار و نحوه برقراری ارتباط با دیگران بازی می‌کنند و به گونه‌ای متناقض و اجتناب ناپذیر زندگی بزرگسالی را به شرایط ناگوار دوران کودکی می‌کشانند که غالباً برای فرد زیان بخش بوده است.

 

رها شدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بد رفتاری، محرومیت هیجانی (محرومیت از محبت، محرومیت از همدلی، محرومیت از حمایت)، نقص/شرم، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری، اطاعت (اطاعت از نیازها، اطاعت از هیجان ها)، ایثار، پذیرش جویی/جلب توجه، بازداری هیجانی (بازداری از بروز خشم و پرخاشگری، بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی)، بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی، تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان‌ها) و... .

موارد ذکر شده تعدادی از طرح واره‌هایی است که فرد از کودکی با آن مواجه و درگیر می‌شود. این طرح واره‌ها اگرچه در خانواده شکل می‌گیرند اما نمی‌توان نقش و تاثیرات جامعه را نادیده گرفت؛ چراکه بسیاری از این طرح واره‌ها به جامعه و حضور در اجتماع بازمی‌گردند.

در جامعه‌هایی که تفکرات مردسالارانه حاکمیت دارد و قوانین و هرآنچه اجرا می‌شود، منوط به خواست و نظر مردان باشد، زنان بیش‌تر در معرض طرح واره‌ها  آسیب‌های آن قرار می‌گیرند. به عنوان مثال؛ طرح واره نقص و شرم؛ زن به عنوان جنس دوم و جنس ضعیف در نظر گرفته می‌شود. زنی که به دلیل طرز تفکر خانواده و البته جامعه، دچار این طرح واره شده است، قوانینی که مردان گذاشته‌اند را قبول دارد، تحقیر زنان را طبیعی می‌داند و قبول می‌کند به عنوان یک زن کاری را با دستمزد خیلی کم انجام دهد و دستمزد بیشتر برای مرد را در همان کار حق مرد می‌داند.

در طرح واره ایثار، زنان یاد گرفته‌اند که باید از خود گذشتگی داشته باشند تا مردان راحتتر باشند. حتی در مواردی که یک زن دچار این طرح واره شده باشد، از خودگذشتگی زنان را طبیعی می‌داند. به عنوان مثال؛ مواردی بوده است که در تولد فرزندان دوقلو، به نوزاد دختر شیر نداده‌اند تا نوزاد پسر تغذیه‌ی بهتری داشته باشد. زنی که چنین اقدامی انجام می‌دهد تحت شرایط حاکم در جامعه و خانواده، دچار این طرحواره شده و اهمیت ندادن به جنس زن را از خودگذشتگی و کاری عادی می‌داند.

از طرفی، برخی اقدامات صورت گرفته در جامعه نیز به همین منوال است. به این معنی که ازخودگذشتگی و ایثار را تنها حق زن می‌دانند. برای نمونه؛ اگر دقت کرده باشید در مترو، معمولا واگن‌های اول و آخر به زنان اختصاص دارد. با کمی تامل می‌توان دلیل این کار را متوجه شد. این اقدام برای این صورت گرفته است که چنانچه حادثه‌ای رخ بدهد، واگن‌های اول و آخر بیش از واگن‌های وسط احتمال خسارت دارند. از طرفی دیه زن نصف مرد است که در نتیجه هزینه‌ی بیمه برای زنان کمتر است.

همچنین، سایر طرح واره‌ها بیش از هرچیزی زنان را درگیر می‌کنند. مثلا؛ زنان از ابراز هیجانات خود محروم می‌شوند. حق خنده ندارند، در مواقع خشم و ناراحتی حق ندارند عصبانی شوند و صدای خود را بلند کنند، حتی در شرایط سوگواری نباید با صدای بلند گریه کنند.

زنان به دلیل عدم توجه و تایید از سوی خانواده و جامعه، دچار طرحواره‌ی پذیرش‌جویی شده و نیاز دارند تایید شوند و مورد توجه قرار بگیرند. می‌توان دلیل بسیاری از جراحی‌های زیبایی در زنان را ناشی از این طرحواره دانست.

نکته حائز اهمیت اینکه، مردسالاری و جامعه مردسالار، صرف داشتن خشونت‌های آشکار علیه زنان نیست. بلکه در بسیاری از زنان مشکلات روحی و روانی ایجاد می‌کند که تا سال‌ها گریبانگیر زنان بوده و چنانچه درمان نشوند به نسل‌های بعدی و حتی از زنی به زن دیگر نیز منتقل خواهد شد.