«طالبان قادر به خاموشکردن صدای زنان نیستند»
با گذشت یک سال از بازگشت دوبارهی طالبان به افغانستان، زنان هنوز از کوچکترین حقوق اولیهی خود محروم بوده و نمیتوانند به تحصیل و کار بپردازند. همزمان در ادارات دولتی تمام کارمندان زن را اخراج و خواستهاند که مرد خانه را به جای خود معرفی کنند.
بهاران لهیب
کابل - با حاکمیت دوباره طالبان، تمام کارمندان زن دفترهای دولتی از وظایف شان به بهانههای گوناگون اخراج شدند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، علت نگذاشتن کارمندان زن به دفترهای دولتی را چنین جواب داد: «ما هنوز آمادگی نداریم.»
ولی با گذشت چند ماه، زنان از کار از تمام ادارههای دولتی بهجز صحت و معلمی محروم شده و فقط در برخی دفترهای دولتی حق دارند که در یک روز و ساعت مشخص ماه جهت امضای حاضری شان بروند. افزون بر این، وزارت امور زنان و همهی ریاستخانههای آن در سرتاسر افغانستان تبدیل به وزارت و ریاستهای امر به معروف و نهی از منکر طالبان شدند و در برخی از ولایات از جمله ولایت فراه طالبان از کارمندان زن ریاست امور زنان خواستند که در تطبیق شریعت دوشادوش طالبان کار کنند، اما زنان به قیمت قبول بیکاری و فقر از همکاری با این گروه زنستیز اجتناب ورزیدند.
«با حقارت به ما میگویند که در طول بیست سال کافر شدهاید، باید دوباره مسلمان شوید»
در حال حاضر، کارمندان مرد مجبور اند که همهروزه برای یک تا یکونیم ساعت در صنفهای اجباری دینی اشتراک ورزند که توسط ملایان وزارت امر به معروف و نهی از منکر تدریس میشوند، و به علاوه باید بهطور حتمی در نماز جماعت نیز حاضر گردند. براساس گفتههای کارمندان دولتی، در جریان این صنفهای با واژهها و اصطلاحات به اصطلاح توهینآمیز همچون کافر و مرتد و ملحد از جانب مدرس خطاب میشوند.
و. ف، زنی به نقل از همسر خواهرش که استاد در «آکادمی پلیس» است، در مصاحبه به «خبرگزاری زن» میگوید: «روزانه ما برای یک ساعت وقفهی نان و نماز حتا قبل از آمدن طالبان هم داشتیم. ولی حال این مسئله برای طالبان بسیار مهم شده است. قبل از صرف غذا، ما همه مجبور هستیم در مسجد آکادمی برویم و پسربچهی طالبان روزانه تمام سورههای نماز را به ما یاد میدهد. هر چه به وی میگوییم که این سوره را یاد داریم، در جواب با توهین و تحقیر به ما میگوید که شما در طول بیست سال کافر شدهاید و حالا باید دوباره مسلمان شوید.»
در ادامه، رخدادی را بازگو میکند: «استاد بزرگسالی در آکادمی است که شدیدا از درد پا رنج میبرد و نمیتواند در این جماعت طالبی و اجباری حاضر شود.
یک روز پسربچهی طالبی متوجه این مسئله شده و این استاد بیمار را با توهین کشان کشان به مسجد میآورد. استاد مذکور که خیلی عصبانی میشود به طالب میگوید که حاضر است در مسایل دینی با وی امتحان دهد و سپس چند سوالی پیرامون مسایل دینی میپرسد ک طالبک مزبور بیجواب میماند و فقط به این استاد بزرگسال دشنام میدهد.»
«ما حذف شدنی نیستیم و خاموش نمیمانیم!»
آشپز یکی از وزارتخانهها شاکی است: «طالبان همیشه ما را توهین کرده و بهجای گرفتن نام مان، ما را کافر و ملحد صدا میکنند.»
فرمان جدید طالبان به زنان کارمند وزارت مالیه امر میکند که به عوض خود شان یک عضو مرد خانواده شان را معرفی کنند.
ل. ن. یکی از کارمندان این وزارت به «خبرگزاری زن» میگوید: «وقتی این فرمان طالبان را شنیدم به بیسوادی شان خندیدم. هیچ منطق در این فرمان نمیبینم. آیا مردانی را که ما معرفی میکنیم، تخصص و تجربهای در بخش کار ما دارند؟ یا تجربه نیاز نیست و فقط باید مرد باشند؟»
ل. ن. با نفرت آشکارا در سیمایش میگوید که دلیل این همه فرمانهای طالبان برای زنان اینست که زنان را از تمام عرصههای زندگی حذف کنند، و سپس میگوید: «ما حذف شدنی نیستیم و خاموش نمیمانیم!»
ک. ق. و دخترش که در وزارت فواعد عامه منحیث صفاکار کار میکردند، با آمدن طالبان بیکار شده و یگانه منبع عایداتی شان را از دست دادند میگوید: «طالبی که در نزدیک دروازهی وزارت نشسته با من و دخترم صحبت نمیکند. یکی از طالبان با مشکل حاضر شد صحبت کند. روی خود را پوشاند تا با من چشم به چشم نشود. من چندین بار مراجعه کردم، بالاخره همین طالبان نگهبان دروازه وزارت گفت مجاهد کلان ما گفته که طالبان به کار زنان نیاز ندارند، بروید و دوباره نیاید! در جواب گفتم که به معاش ماهانه اینجا نیاز دارم و مردی در خانه ندارم که برای من و دخترم نانآور باشد. در جواب، طالب به من و دخترم گفت: برو با یک مجاهد ما عروسی کن.»