سیر کردن شکم اولویت نخست مردم
پس از آغاز خیزش انقلابی شرایط در ایران و روژهلات کوردستان تغییر کردە و سیر کردن شکم اکنون بە اولویت نخست تبدیل شدە است، چرا کە قدرت خرید کلا کاهش یافتە و همزمان با کاهش ارزش ریال، همەی کالاهای موجود در بازار نیز افزایش قیمت داشتەاند.
لارا گوهری
مهاباد- پس از خیزش انقلابی در ایران و روژهلات کوردستان و همچنین موج گستردەی بازداشت، کشتار و اعدام، شرایط زندگی نیز کلا تغییر کرد. همچنین با افزایش تحریمها دلار نیز افزایش یافت و ریال هر روز در آستانەی سقط بیشتری قرار میگیرد.
با کاهش ارزش ریال، سوخت، خوراک و مایحتاج روزانە نیز در بازار کاهش یافت و وضعیت روز بە روز بحرانیتر میشود. بسیاری بە دلیل ترس از بحران واد غذایی مانند آرد، قند، روغن، برنج و همچنین سوختهایی مانند بنزین را انبار کردند تا در صورت بحرانی شدن شرایط جامعه، با شرایط قحطی روبه رو نشوند.
خبرهای ناخوشایند اعدام، بازداشت و کشتار روحیەی خانوادەها را تحت تاثیر قرار دادە و دیگر امیدی بە خرید و بازار رفتن ندارند.
از طرفی با وجود اینکە دولت قیمت بنزین را به صورت علنی گران نکرده، اما کرایەی حمل و نقل عمومی افزایش یافتە و منجر بە گران شدن اجناس در بازار شده است.
برای بررسی مشکل مغازه داران و مردم به صورت میدانی به بررسی وضعیت بازار پرداختیم، همهی آنها مشکلات معیشتی دارند و زندگی آنها به سختی میچرخد.
«مردم حال روحی خوبی ندارند که خرید کنند»
سارا بیست و پنج سال دارد و در بازارچه گلزار سردشت مغازه لوازم آرایش فروشی دارد. او در مورد وضعیت بازار پس از اعتراضات میگوید: «من در بانه برای مغازهام جنس میخرم و در آنجا هم قیمتها تغییر کردهاند و من مجبور هستم قیمت اجناس را گرانتر کنم ولی مشتریها هم از افزایش قیمت گلایه میکنند. من قبلاً یک ریشتراش را چهارصد هزار تومان میفروختم ولی این هفته دلار سه هزارتومان گرانتر شد و من ریشتراش را گرانتر خریدم و الان همان ریشتراش را پانصد هزار تومان میفروشم».
در مورد افزایش قیمت عطرها هم میافزاید: «قبلاً یک عطر را صد و نود هزارتومان میخریدم و آن را به مشتری با دویست و نود میفروختم ولی الان من این عطر را دویست و هشتاد و پنج هزار تومان میخرم و با سیصد و هشتاد و پنج آن را به مشتری میدهم.گرانی دلار به اعتراضات مرتبط بود و باعث شد وسایل آرایشی در بازار گرانتر شوند و من دو هفته در طول اعتراضات مغازه را پشت سر هم بستم. در اینجا ماهانه یک میلیون و پانصد هزار تومان کرایه میدهم و اگر قیمتها را تغییر ندهم مجبورم شغلم را تعطیل کنم».
یاسمین در بازارچه مرزی مغازه لباس زنانه دارد او سی و پنج سال دارد و باهم در مورد گرانی و افزایش قیمتها حرف میزنیم. او میگوید: یک سال قبل من دو کت و دو کفش برای خودم خریدم، ولی امسال لباسهای قدیمی را میپوشم چون اگر لباس بخرم نمیتوانم جنس برای مغازه بخرم به همین دلیل مردم را درک میکنم که زیر فشار اقتصادی هستند.
او در مورد بازار کارش میگوید: «از درگهان قشم لباسهای زنانه را سفارش دادم ولی کرایه ماشین به حدی زیاد بود روی گران کردن اجناسم تأثیر داشت. از هر یک میلیونی که جنس سفارش دادم، صد و بیست و پنج هزار تومان حق پست و ماشین از من گرفتهاند. من هشت میلیون بار سفارش دادم هشتصد هزار تومان پول راه دادهام و این به من فشار بیشتری وارد کرد. قبلاً کرایه اینقدر گران نبود و من هم لباس زنانه را گرانتر میفروشم و مردم نسبت به قبل کمتر خرید میکنند، اعتراضات ژینا خیلی روی زندگی مردم تأثیر داشت و حتی بعضی از آنها حال روحی خوبی ندارند که خرید کنند».
«مردم بیشتر به فکر سیر کردن شکم هستند»
محمد چهل و پنج سال دارد و مغازه وسایل تزئینی خانه دارد او در مورد بازار کارش میگوید: «باوجود اینکه اجناسم زیاد گران نیستند زنان کمتر به فکر وسایل تزیینی خانه هستند. بیشتر مردم تمایل به خرید خوراکی دارند چون میدانند جامعه در شرایط بحرانی است و هر لحظه امکان دارد بعضی از خوراکیها در بازار نماند و بیشتر به دلیل گرانی و کم شدن قدرت خرید، مردم بیشتر به فکر سیر کردن شکم هستند و تابلو و وسایل تزیینی از نظر آنها ضروری نیستند».
او در مورد مسائل و مشکلات شغلش میگوید: «من یک تابلو را در تهران که دویست هزار تومان میخریدم الان سیصد هزار تومان شده است، کارخانه خیلی وسایل را گران نکرده است ولی صاحب مغازه کرایه را شش میلیون کرده است و به همین دلیل مجبور هستم قیمت وسایل را گرانتر کنم. با افزایش دلار من وقتی جنس قدیمی دارم و ارزانتر آنها را خریدهام باز آنها را باقیمت جدید دلار نمیفروشم چون مردم با قیمت جدید قدرت خرید ندارند».
سعید سی و پنج سال دارد و در بازارچه مرزی فروشنده یک مغازه پتو فروشی است او میگوید: «همسرم خانهدار است و یک دختر خردسال دارم. ماهانه با پنج میلیون اینجا فروشندگی میکنم و برای کرایه خانه یک میلیون و سیصد هزارتومان میدهم ولی با این پول کم بهسختی هزینههای زندگی خودمان را تأمین میکنم و همسرم هیچ خریدی برای خودش نمیکند چون فقط میتوانیم خوراک خانه را تأمین کنیم. میخواستم خودم مغازه پتو فروشی بزارم ولی سرمایەی خریدن جنس را هم ندارم.
او در ادامه میافزاید: «مردم خیلی کمتر پتو میخرند و بیشتر جنسها را باقیمت قبلی میدهیم وگرنه اصلاً به فروش نمیروند. پتوها بیشتر جنس ایرانی هستند ولی به دلیل تورم بازار، آنها هم گرانتر شدهاند. خودم ماه قبل مهمان داشتیم پتو برای خانهی خودم بردم پنج میلیون شدند که پول یک ماه فروشندگی خودم بود».
ساسان در بازار وسایل برقی خانه را میفروشد در مورد بازار کارش میگوید:« من تمام جنسها را از اروپا میخرم چون مارک بوش آلمانی است و وسایل برقی را از آنجا میخرم و بعد جنسهای را که با دلار خریدم به نرخ تومان تبدیل میکنم و چون ریال بیارزش شده است برای مردم خرید آنها گران تمام میشوند».