سیلاب‌‌های افغانستان، مصیبت‌ زنان را دوچندان کرده است

باران و سیلاب‌هایی که اخیرا در افغانستان آمده بود، باعث تخریبات و زیان‌های مالی زیادی شده و وضعیت مردم افغانستان در مناطق سیل‌زده از آنچه که بود، وخیم‌تر شده است. آنها می‌گویند «از یک سو طالبان زندگی ما را دگرگون ساخت از طرف دیگر سیل و باران».

بهاران لهیب

 

کابل - در کنار جنگ و خشونت، آفات طبیعی از بلایای دیگریست که همیشه دامنگیر مردم افغانستان بوده و صدها تن در نتیجه‌ی آن جانباختە ویا خانه و کاشانه، زمین‌ زراعتی خود را از دست داده‌اند. حوادث طبیعی یک امر معمول است که ممکن در هر گوشه‌ایی از جهان اتفاق بافتد، ولی در کشور ما افغانستان این وقایع فاجعه‌بارتر است زیرا نظام‌های حاکم در کنار آن که هیچ آمادگی برای آن ندارند که بعد از وقوع آن از وضعیت استفاده کرده و کمک‌ها و امدادهای بین‌المللی به قربانیان را هم غارت می‌کنند.

امسال به اضافه‌ی حاکمیت طالبان که توأم بود با قتل‌های مرموز، فقر، ضدیت با زن و علم و تحصیل، طبیعت هم سال خوبی را برای مردم افغانستان به ارمغان نیاورد. زلزله در خوست و پکتیکا جان صدها تن را گرفت که بیشتر آن شامل زنان و کودکان می‌شد. خشکسالی و کم‌آبی، گرمای شدید و سرازیر شدن سیلاب در اکثریت نقاط دور افتاده‌ی کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب آسیب‌های فراوان به مردم فقیر و درمانده‌ی افغانستان رساند. سیلاب‌ها برعلاوه تخریب خانه‌ها و زمین‌های زراعتی جان ده‌ها تن را نیز گرفت.

خبرگزاری زن از یکی از مناطق سیلاب‌زده‌ در شمال افغانستان دیدن نمود که گزارش آن را تقدیم‌تان می‌دارد.
         

«هر بار بارش زیاد باران، همه‌ی زندگی ما را با خود می‌برد»

حدود یک‌ ماه قبل در این مناطق سیل سرازیر شده و روستانشینان اینجا را به خاک سیاه نشانده و حاصلات زمین و زندگی بخور و نمیر شان را با خود برده است.

 حلیمه آغا مادر ۴۸ ساله از ولسوالی غوربند ولایت پروان در این باره می‌گوید: «ما در قریه‌ی خود زمین برای کشت، بسیار کم داریم. ولی زردآلو از حاصلات‌ایست که با فروش خشک و تازه‌ی آن می‌توانیم دیگر ضروریات زندگی خود را تامین نماییم. قریه‌ی ما در دره موقعیت دارد. همه ساله در بهار و خزان سیل می‌آید. همه‌ی درختان زردآلوی ما را با خود می‌برد. امسال از سال‌های قبل سیل آمدن بیشتر شده، هر بار که باران می‌بارد، سیل می‌آید. همه‌ی زندگی ما را با خود می‌برد.»

حلیمه ۸ فرزند دارد ۴ دختر و ۴ پسر، همه ازدواج کرده‌اند. پسران،‌ همسر و دامادانش در نظام پیشین کارمند دولت بودند و در کنار حاصلات ناچیز زردآلو با معاش ناچیزی که به دست می‌آوردند، زندگی خود را پیش می‌بردند. با آمدن طالبان همه‌ی آنان وظایف خود را از دست دادند، بنا مجبور شدند برای پیدا کردن لقمه نانی به ایران بروند و همسر و فرزندان‌شان را در قریه تنها رها کردند.

حلیمه با چشمان پر از اشک می‌گوید: «با تغییر رژیم و قهر خدا پسرانم کشور را ترک کردند. من و همسرم مجبور هستیم مسئولیت همه‌ی فرزندان را بگیریم. در این جریان ما دوصدهزار افغانی قرضدار شدیم که توان پرداخت آن را نداریم. بنا حاصل که امسال بسیار کم به دست آوردیم، باید به قرض‌داران بدهیم. آن افراد که به من قرض دادن، روزگار بهتر از من ندارد.»

 

«از یک طرف طالبان، از یک طرف دیگر سیل و باران زندگی ما را دگرگون ساخت»

حلمیه تنها زنی نبود که از وضعیت بد اقتصادی رنج می‌برد. نگار سخی زن دیگری از ساکنان این قریه است. همسر برادر نگار سه سال پیش چند روز بعد از ولادت چهارمین فرزندش که یک دختر بود، به دلیل دسترسی نداشتن به داکتر و قابله جانش را از دست داد. بعد از این حادثه نگار مجبور شد از برادرزاده‌هایش، سحر ۱۴ روزه و دو خواهر و یک برادرش نگهداری کند. سیلاب‌های اخیر هست و بود نگار و خانواده‌اش را از آنان ربوده است. او می‌گوید: «با آمدن طالبان حتا خداوند هم از اینان راضی نیست. آب و هوا را تغییر داده و قهر خود را نازل کرده است. برادرانم برای حفظ جان خود و فرزندان‌شان مجبور شدند به یکی از کشور‌های همسایه پناه ببرند. از یک سو طالبان زندگی ما را دگرگون ساخت از طرف دیگر سیل و هر روز باران،‌ امسال چون زردآلوی تازه بسیار ارزان به فروش می‌رسد ما مجبور شدیم مقدار زیاد آن را خشک کنیم، زیرا که قیمت‌اش کمی گران‌تر است. باران هر روزه فرصت همین کار را از دست ما گرفته است.»

بیشتر این روستاها عاری از مردان جوان شده‌اند، مردان از ترس ترور طالبان و پیدا کردن کار اکثرا به ایران فرار کرده‌اند. زنان هستند که بار عظیم فقر، خشکسالی، سیلاب و ده‌ها مصیبت دیگر را بر شانه‌های دردمندشان حمل می‌کنند.