سقط جنین؛ تصمیمی که مادر باید بگیرد

سمیرا صلواتی

 

در این مقاله می‌خواهم به ذهنیت حاکم و مردمابانه‌ایی بپردازم که موقعیت جغرافیایی نیز در جوهر‌ه‌ی آن هیچ تغییری بوجود نیاورده،‌ تنها در ظاهر عملی‌سازی آن دچار تغییر می‌شود.

سقط جنین؛‌ کلمه‌ایی که این روزها در تمام رسانه‌ها موضوع بحث بوده و به گوش هر کسی آشنا می‌آید. دولت از وقتی که سایه‌ی شوم و سیاهش را بر جامعه‌ انداخت و تحت حاکمیت گرفت، برای ماندگاری و حفظ خویش به سربازان حافظ کشور نیاز داشت. سربازانی که مادران در بدنیا آوردن آن نیز حق تصمیم‌گیری ندارند. بدون شک هر دولتی به ارتش هزاران نفره‌ نیاز دارد و باید باشند تا بتوانند موجودیت خویش، اقتدار خویش و حاکمیت‌شان را به جهانیان نشان دهند. برای همین بر اساس نیازمندی‌های دولت و ارتش هر چند وقت یکبار سیاست‌ بچه‌زایی و سقط جنین موضوع بحث دولت‌مداران شده و تحت نام شریعت و قانون آن را وارد جامعه ساخته و بالاخص زنان نیز باید از آن پیروی کنند. بهرحال گویا زنان نیروی تولید کننده‌ی دولت‌اند و بایستی نیازهای دولت را برآورده سازند.

هنگامی که جمعیت کشور فزونی یافته و اقتصاد و جغرافیای کشور تاب تحمل جمعیت را ندارد، سیاست سقط جنین اجباری شده و حتی تعیین می‌کنند که هر زن باید چند فرزند بدنیا بیاورد. مثلا در ایران تا چند سال قبل سیاست "فرزند کمتر،‌ زندگی بهتر" شعار تمام رسانه‌ها بود، روی هر دیواری و تابلویی بر سر هر خیابان و کوچه این شعار را می‌توانست مشاهده کرد. در این چند سال اخیر نیز که گویا جمعیت ایران به کهولت سن رسیده و کشور ایران که تا مدتی پیش یکی از جوان‌ترین کشورهای دنیا محسوب می‌شد،‌ امروزه دیگر جوانیش را از دست داده، و دولت به نیروی جوان نیازمند است. برای همین سیاست ممنوع ساختن "سقط جنین"‌ و غربالگری موضوع داغ رسانه‌ها و جامعه شده است. زن بچه می‌زاید و بزرگش می‌کند، اما باید دولت تصمیم بگیرد که آیا باید بدنیا بیاید یا نه! اگر هم لازم به سقط باشد،‌ نه مادر و نه پزشک قانونی، بلکه فقه شرعی باید تصمیم بگیرد!!!

می‌خواهم برای این مورد سخنی بیابم، اما زبانم بند آمده است. جالب اینجاست که دولت تا حد تداخل در فرزندزایی و رحم زنان نیز نفوذ کرده است. شاید اگر زنان در سال می‌توانستند بیشتر بچه‌ بزایند،‌ دریغ نمی‌کردند و قانونی شرعی ساخته و فتوایی صادر کرده که بایستی در سال چند فرزند بزایند. من که خود بعید نمی‌دانم و چنین کاری از دستشان برمی‌آید. دولت ایران و تمام دول که مسلما همه از ذهنیتی مردسالار برخوردارند، زن را تنها وسیله‌ایی و یا بهتر بگویم کارخانه‌ی تولید فرزند و ارضای غریزه‌ی جنسی می‌دانند. برای همین به نظرشان عادیست که در مورد رحم و چگونگی بچه‌آوردن و بچه‌دار شدن و یا نشدن آنها نیز تصمیم بگیرند.

این در حالیست که تصمیم‌گیرنده برای آوردن بچه مادر باشد، نه پدر و نه اعضای دیگر خانواده و نه دولت. چون زن فرزند را ۹ ماه حمل کرده و تا بزرگ شدنش هم مادر مسئول می‌باشد و شب و روزش را برای فرزندانش می‌گذارد. حتی بعضی مواقع حیات مادر نیز بعلت زایش ناسالم و ازدواج در سن پایین و دلایل دیگر به خطر می‌افتد. پس مکلف بچه مادر بوده، نه کس دیگری.

حال می‌خواهیم نگاهی به سیاست سقط جنین و آمار سقط در چند دولت دیگر نگاهی بیندازیم:

‌چین، کشوری که تا مدت‌ها پیش سقط جنین اجباری انجام می‌گرفت، تضادی ژرف که مابین سیاست دولت‌ها و بر زن انجام می‌شود، در اینجا بوضوح می‌توان مشاهده نمود. سیاست‌های جمعیتی چین در چند دهه‌ی اخیر محل بحث و درگیری‌های بسیاری بوده است. مستند "ملت تک‌فرزند" به کارگردانی نانفو وانگ و جیانلینگ ژانگ، برنده‌ی جایزه‌ی بزرگ هیئت داوران آمریکا در بخش مستند سال ۲۰۱۹ جشنواره‌ی ساندنس، به سیاست کنترل جمعیت و پیامدهای اجرایی آن در چین می‌پردازد. در چین نیز سیاست تک‌فرزندی رواج دارد.

در سال ۱۹۷۹ و در دوران پس از مرگ مائو و ریاست جمهوری دنگ شیائوپنگ سیاست کنترل جمعیت از اختیاری به اجباری تبدیل و قانون "تک‌فرزندی" تصویب شد. هر خانواده‌ی چینی فقط اجازه‌ی داشتن یک فرزند را داشت و بر اساس سیاست "تک‌فرزندی" زوج‌ها پیش از بارداری باید مجوز فرزندآوری را از مقامات اخذ می‌کردند. بالعکس ایران شعار رایج دولت چین نیز "به همراه آنانی که از سقط جنین اجباری فرزند دوم امتناع می‌کنند، شش خانواده‌ی دیگر نیز مجازات خواهد شد" روی دیوارهای شهر جلوه می‌کرد.

در سال ۲۰۱۶ دولت سیاست تک‌فرزندی را لغو کرده و طی قانونی جدید هر خانواده اجازه‌ی داشتن دو فرزند را دارد. بنا به ادعای دولت چین در طول اجرای این سیاست نرخ باروری به میزان قابل توجهی کاهش داشته و از تولد ۴۰۰ میلیون کودک جلوگیری شده است. اما حالا، پس از گذشت چندین دهه از سیاست تک‌فرزندی، تنها ۱۲ درصد از خانواده‌ها درخواست مجوز برای داشتن فرزند دوم را داده‌اند. اغلب خانواده‌ها به دلیل فشار اقتصادی و اجتماعی ترجیح می‌دهند بدون فرزند یا تک‌فرزند باشند و این دولت چین را با مشکلات جدیدی رودررو کرده‌ است. از جمله سالخوردگیِ جمعیت کشور و کاهش نیروی کار. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ یک‌چهارم جمعیت چین متشکل از افراد بالای ۶۵ سال خواهد بود و این کشور بخش قابل توجهی از نیروی کار خود را از دست خواهد داد

از دیگر مضرات سیاست تک‌فرزندی می‌توان به عدم توازن جنسیتی اشاره کرد. چین به دلیل ترجیح خانواده‌ها به داشتن فرزند پسر، بالاترین میزان عدم توازن جنسیتی در دنیا را دارد. به ازای هر ۱۰۰ متولد دختر، تولد ۱۱۷.۶ فرزند پسر ثبت شده است. در سال ۲۰۱۶ جمعیت مردان نزدیک به ۳۴ میلیون نفر بیشتر از زنان بود و این رقم همچنان رو به افزایش است.

در ادامه به وضعیت سقط جنین (غیرمجاز) در جهان نیز نگاهی می‌اندازیم؛ اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۱۹)، ایسلند (۱۹۳۵) و سوئد (۱۹۳۸) از نخستین کشورهایی بودند که برخی یا همه اشکال سقط جنین را قانونی کردند؛ در آلمانِ نازیِ ۱۹۳۵، قانونی تصویب شد که به‌موجب آن سقط جنین برای کسانی که «به‌طور ارثی بیمار» تلقی می‌شدند، مجاز شمرده می‌شد، در حالی که زنانی که به نژاد آلمان تعلق داشتند، به‌طور ویژه، از سقط جنین منع می‌شدند!

با این حال در زمان حاضر، سقط جنین در ۵۸ کشور از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل قانونی است! یکی از دقیق‌ترین راه‌ها برای یافتن میزان سقط جنین، گزارشات مربوط به سیاست‌های جهانی سقط جنین است که توسط سازمان ملل ارائه شده است؛ این گزارش‌ها تعداد سقط جنین انجام‌شده در زنان بین ۱۵ تا ۴۴ سال را اندازه‌گیری می‌کند؛ این میزان تعداد سقط جنین در هر ۱۰۰۰ زن در هر کشور را اندازه‌گیری می‌کند.

براساس گزارش "worldpopulationreview" یکی از کشورهایی که بالاترین میزان سقط جنین را دارد، روسیه است؛ طبق گزارشات سازمان ملل، میزان سقط جنین در روسیه ۵۳.۷ است، به‌عبارت دیگر، از هر ۱۰۰۰ زن بین ۱۵ تا ۴۴ سال، ۵۳.۷ نفر سقط جنین داشته‌اند.

گزارش‌ها و آمار رسمی در سال ۱۳۹۹ می‌گوید در ایران، سالانه ۶۰۰ هزار مورد سقط‌ جنین داریم. این آمار در حالی ارائه ‌شده است که روند کاهش آمار ولادت در کشور ایران (مخصوصاً در سال ۹۸) در ۵۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده و کارشناسان از روند روبه رشد کهن‌سالی در میان جمعیت ایران ابراز نگرانی شدید کرده‌اند. بخصوص بعد از شیوع بیماری همه‌گیر کرونا جمعیت ایران سیر نزولی یافته و برای همین، قانون تایید سقط جنین از طرف دو فقه شرعی برای خانواده‌ها و زنان گذاشته شده است.

این مورد در حالیست که زنان بسیاری خواهان آوردن بچه نبوده،‌ و بدلیل این قانون به شیوه‌ایی غیرقانونی و یا حتی غیربهداشتی که باعث به خطر افتادن جان مادر هم شده،‌ روی آورند. همچنین فقر اقتصادی در کشور ایران در حال حاضر بیداد كرده و برای به دنیا آمدن هر فرزندی آینده‌ایی ضمانت شده لازم می‌باشد،‌ که متاسفانه چنین زمینه‌ایی وجود ندارد. بخصوص در مناطق حاشیه‌ایی کشور ایران هنوز هم از نبود امکانات آموزشی و بهداشتی رنج می‌برند. حال اگر زنان آنچنان که دولت‌مردان ایران مطالبه کرده،‌ بچه‌های بیشتر بدنیا بیایند،‌ چه فاجعه‌ایی به بار خواهد آمد!