«سنت و مذهب، دو عامل اصلی ایجاد خشونت علیه زنان هستند»

یکی از فعالین مدنی با اشارە بە فعالیت‌هایی کە در آگاەسازی زنان داشتەاند می‌گوید: بارها برای فعالیت‌هایی کە انجام می‌دادیم از طرف دولت مورد بازجویی قرار می‌گرفتیم اما هر بار بعد از مدتی باز فعالیت‌ها را از سر می‌گرفتیم.

 

ژونا اردلان

سنە - به بهانه‌ی ٢۵ نوامبر با یکی از فعالان حقوق زنان در شهر سنە گفت‌وگویی داشتیم. مینو.ک می‌گوید:۴٠ سال دارم و ارشد جامعە شناسی هستم برای سال‌ها در انجمن یا ان‌جی‌او ها فعالیت داشتم، راستش را بخواهید اوایل خود نیز سردرگم بودم اینکە در چە مسیری قدم بگذارم، دوست نداشتم منفعل باشم اما حیطه‌ی فعالیتم نامشخص بود در کارهای زیست محیطی دستی داشتم، از حقوق کودکان غافل نبودم. با خنده ادامە می‌دهد و می‌گوید: به اندازه‌ای که روحم آرامش داشته باشد و احساس کنم زن مفیدی هستم در بسیاری جاها می‌توانستید من را ببینید، برای چند ماهی فعالیت‌هایی در روستاها داشتیم و باید یک سری کلاس‌های آموزشی برای کودکان و زنان روستا تشکیل می‌دادیم این آموزش‌ها شامل بهداشت جسمی زنان و آموزش جنسی آنها می‌شد.

او از آغاز کار خود بە عنوان فعال حوزە زنان می‌گوید: اکیپی که راه انداخته بودیم شامل پزشک زنان، روانشناس و جامعه‌شناس بود و بنابراین من هم همراه شدم این سفر آموزشی کاملا دلی انجام می‌شد، شاید چهار ماه طول کشید و ما هر بار به یکی از روستا‌ها می‌رفتیم. بعد از آن بود که من فهمیدم برای چه کاری خلق شده‌ام و رسالتم را یافتم زیرا با اوج ستم  زنان در روستاها مواجه شدم روستا با روستا فرق داشت و هرچه دورافتاده‌تر می‌شد خفقان زنان بیشتر و نادیده انگاشتن زنان بیشتر می‌شد روستا‌ها تنها به اطراف سنه مربوط نبود بلکه ما چند گروه بودیم و به جاهایی که نیاز بیشتری داشتند می‌رفتیم و این روستا امکان داشت هرجای ایران باشد.

مینو.ک می‌گوید: در جامعه‌های کوچک ازدواج‌هایی در سن بسیار پایین و با اجبار، و ختنه‌ی زنان، بی‌سوادی تحمیلی، نبود امکانات بهداشتی مانند وسایل پیشگیری، نبود معاینات زنان و ناآگاهی جنسی زنان وجود داشت و اینها تنها بخشی از مشکلات بود زنان در آن روستا‌ها در مزارع سخت کار می‌کردند اما سهمی نداشتند و وقتی می‌پرسیدیم می‌گفتند خوب غذایی که می‌خوریم و سرپناهی که داریم کافی است و من در آن لحظه به یاد دوران فئودالیسم و زمین داری می‌افتادم، آنجا که برده‌ها بر سر زمین کار می‌کردند و در ازایش مانند این زنان سرپناه داشتند و تا دوران گذر از فئودال چند نسل پشت سرهم بر سر آن زمین‌ها بودند. بقا و وجود این نوع برده‌داری در این زمان برایم قابل هضم نبود اما چیز عجیبی نبود که خود زنان آن را قبول داشتند، آنها کمتر با فضای بیرون آشنا بودند و حقوق زنان حتی از نزدیکی گوششان عبور نکرده بود.

او می‌افزید: این مسائل در آن سال‌ها من را به فعالیت در حوزه زنان هول داد و من تمرکزم را از دیگر فعالیت‌ها گرفتم و پی بردم جامعه‌ی زنان جای بیشتری برای پژوهش، مطالعه و نیاز بیشتری به کمک دارد، و اکنون پنج سال است که در این حوزه فعالیت دارم گاهی خسته می‌شوم زیرا با زنانی روبرو می‌شوم که قصد بیرون آمدن از پیله‌ی خود را ندارند اما گاهی که مشکلات یک زن با کمک خود او حل می‌شود انگار جان تازه‌ای می‌گیرم. 

این فعال حوزە زنان می‌گوید: دوره‌های آموزشی در چند روستا انجام شد، اما به دلیل همکاری نکردن دولت و نبود امکانات و نداشتن حداقل‌ترین بودجه‌ای که بتوان با آن رفت و آمد‌ها را ادامه داد پروژه پایان یافت. بعد از آن من و چندین همکار و دوست برای تاسیس انجمن زنان و نهادی برای کمک به زنان اقدام کردیم اما مجوزی نگرفتیم و بارها برای فعالیت‌هایی کە انجام می‌دادیم از طرف دولت مورد بازجویی قرار می‌گرفتیم اما هر بار بعد از مدتی باز فعالیت‌ها را از سر می‌گرفتیم، نشست‌های خود را برگزار می‌کردیم هر بار خانه‌ی یکی از فعالان و مخفیانه برای ایده‌هایمان برنامه‌ریزی می‌کردیم و از خیر انجمن گذشتیم چون می‌دانستیم انجام فعالیت‌ها را برایمان سخت و غیر ممکن می‌کند و هر حرکتی باید زیر نظر حکومت انجام می‌شد.

مینو.ک در مورد فعالیت‌هایشان برای مقابلە با خشونت می‌گوید: یکی از فعالیت‌هایی که در حوزه‌ی زنان در این پنج سال انجام داده‌ایم جدا از آموزش، مقابله با انواع و اقسام خشونت‌ها بوده، خشونت علیه زنان جسمی، جنسی، کلامی و انواع  خشونت‌ها بوده و سعی ما بر این بوده با تمام توان در کنار زنان آسیب دیده باشیم ما جمعی از زنان که دغدغه‌ی زنان داشته‌ایم با شناسایی زنان حاشیه و رانده شده از خانواده آنها را به خانه‌های امن فرستاده تا مدتی بتوانند آنجا ساکن شوند و بعدا با آموزش‌ صنایع دستی و ایجاد نمایشگاه برای آنها و فروش کارهای دستی‌شان به آنها دلگرمی بدهیم تا به توانایی‌های خود باور داشته باشند، خیلی از این زن‌ها هم بعد‌ها خود صاحب کارگاه شده‌اند و خود پناه زنان دیگر شده‌اند.  

او می‌گوید: زنانی بودند که به علت خشونت خانگی و نبود پشتوانه به دام اعتیاد افتاده‌اند و کارتن خواب شده‌اند. نجات بسیاری از آنها کار سختی است اما تعداد قابل توجهی از آنها نیز با کمک ما بهبود یافته‌اند و زنانی که قبل‌تر بهبود‌ یافته‌اند، برایشان الگو می‌شوند. اگرچه نمی‌توانم به دلایل امنیتی اسامی فعالان و بە دلایل حیثیتی اسامی بهبود یافتگان را بیان کنم، اما قطعا کسانی که صادقانه فعالیت می‌کنند و در کار خیر دستی دارند نامشان در قلب‌ها حک می‌شود.

مینو.ک در مورد کشتن زنان می‌گوید: زن کشی‌ها بیشتر در شهرهای کوچک و یا خانواده‌هایی روی می‌دهد که سنت و مذهب نقش پررنگی دارند و همان‌طور که می‌دانید در سنت و مذهب زن جایگاه بالایی ندارد و زن را با عقل ناقص و جسم ضعیف تعریف می‌کنند که اغلب کشتن زن به دست مرد نیز از تأثیرات آن است بنابراین ما به محلاتی می‌رفتیم که سنت و مذهب حرف اول را می‌زد و با تشکیل کلاس‌های آموزشی در مساجد، مکانی که آنها را بیشتر جذب می‌کرد روانشناسان و مشاوران حقوقی آنچه را باید، به زنان می‌آموختند می‌توانم بگویم تا اندازه‌ای موفق بودیم و زنانی که در معرض خشونت‌های خانگی بودند بعدها به ما می‌گفتند جرات رفتن و جدا شدن را پیدا کرده‌اند و برای زندگی خود جنگیده‌اند این را مدیون آن کلاس‌ها می‌دانستند.

در پایان سخنان خود می‌گوید: بسیاری از فعالیت‌ها ناگفته ماند می‌دانم برای خواننده حوصله سربر می‌شود اما امید ما این است که دستاورد این فعالیت‌ها زنانی خواهند بود که از حقوق قانونی و انسانی خود آگاهند و از طرف جامعه و خانواده و حاکمیت کمتر مورد ظلم واقع می‌شوند.