روایتهایی از مبارزە و شکست سرطان سینه
سپیدە کە مبتلا بە سرطان سینە است میگوید: هموارە انسان در تمامی مراحل زندگیاش در جنگ است از نابرابری تا ظلم، تبعیض و حتی بیماری، ما خلق شدهایم که خالق باشیم و تک تک این نبردها را پیروز شویم.
شبنم توکلی
تهران - سرطان از جمله بیماریهای خطرناک و رایج در سراسر جهان است، این بیماری به گونهای عمل میکند که ممکن است مدتها در بدن فرد بدون داشتن هیچ علائمی رشد کرده و سلامت جسمانی فرد مبتلا را بهخطر بیندازد. سرطان سینه از شایعترین نوع سرطان میان زنان است که سالانه جمعیت زیادی از زنان در اثر مراجعه دیرهنگام به پزشک و رشد تومورهای سرطانی در سراسر بدن، جان خود را از دست میدهند. این درحالی است که میتوان در مراحل آغازین بیماری و با مراجعه سریع به پزشک و آغاز مراقبتهای دارویی و پزشکی تا حدودی آن را کنترل و در مواردی نیز درمان کرد.
سپیده.ع ۴٢ ساله مبتلا به سرطان، ساکن تهران میگوید: ٣ سال پیش بود در آرایشگاه مشغول کار بودم که در ناحیه سینه دچار درد شدم فکر کردم چیز زیاد مهمی نباشد و بخاطر خستگی باشد و تا یک ماه اهمیت ندادم و حقیقتاً مشغله زیاد باعث شده بود که دردم را فراموش کنم. بعد از مدتی خیلی اتفاقی حین تعویض لباس متوجه رشد یک توده خیلی کوچک در ناحیه سینه شدم و از آنجایی که قبلا ًدر مورد سرطان سینه چیزهایی شنیده بودم همین من را به شک انداخت و به پزشک مراجعه کردم. گفتم شاید من اشتباه میکنم و توده چربی باشد ولی برای اطمینان و راحتی خیالم بهتر است پزشک معاینه کند. آن روز را هرگز فراموش نمیکنم انگار زندگی برای من به پایان رسیده بود و همهچیز در آن لحظه متوقف شده بود. دیگر نه کارم نه خانوادهام و نه هزاران مشکل و مسئله دیگری که داشتم در نظرم کوچکترین اهمیتی نداشت، چنان ترسیده بودم که بیاراده بدنم لرزیدن گرفته بود و شروع کردم به گریه کردن حال آن روزم شبیه مردهها بود... من با وجود اینکه در مورد سرطان زیاد شنیده بودم ولی هیچوقت حتی فکرش را نمیکردم که خودم یکی از مبتلایانش بشوم برای همین علیرغم اینکه در مورد خودآزمایی سینه شنیده بودم اما پشت گوش انداخته بودم انگار چیز بااهمیتی به نظرم نمیرسید چون فکر میکردم این بیماری ارثی باشد یا علائمش به وضوح خود را نشان میدهد. بیشتر زنان هم همینطور فکر میکنند و جمعیت کمی از زنان ممکن است خودآزمایی سینه را انجام دهند با این وجود من حالا هر زنی را که میبینم حتما چکاپ سالانه را به او توصیه میکنم. تمام زنانی که مبتلا به سرطان شدند یک زمانی حتی فکرش را هم نمیکردند با چنین بیماری درگیر شوند ما همیشه خودمان را از چیزهای بد و ترسناک ایمن میبینیم.
سرطان برای زنان اما تنها محدود به بعد جسمانی آن نیست همزمان روحیه شخص مبتلا نیز تحت تأثیر بیماری قرار میگیرد چرا کە نخست با قطع سینهها و سپس با ریزش موها و ابرو و بسیاری تغییرات دیگر چهره فرد دچار تغییرات بسیاری شده چنان که هیچ شباهتی با چهره قبل از ابتلا به بیماری ندارد، در چنین مواقعی افسردگی بر روح و روان فرد مبتلا چنگ انداخته و حتی او را به سوی افسردگی میکشاند سپیدە در این خصوص میگوید: من آرایشگرم همیشه زیبایی و آراستگی برای من اهمیت زیادی داشت قبل از شروع به کارم همیشه مفصل به موهایم و چهرهام رسیدگی میکردم همه در محل کار من را با شوخطبع بودن و پر انرژی بودنم میشناختند دوست داشتم دیگران با دیدنم انرژی بگیرند و واقعاً هم همینطور بود، یک آن بیماریم اوج گرفت و درمان را شروع کردم، موهایم ریخت و من دیگر حتی دلم نمیخواست جلوی آیینه بروم و خودم را ببینم روحیهی خود را از دست داده بودم و احساس زشتی میکردم و دلم نمیخواست کسی من را در چنین وضعیتی ببیند. نمیخواستم با چهره یک انسان ضعیف و افسرده و ناتوان از این دنیا بروم چون نه تنها خودم که تمام کسانی که من را میشناختند چنین تصوری از من نداشتند درحالیکه به چنان حالی افتاده بودم از آن زن شاد و پر انرژی یک زن افسرده و پرخاشگر مانده بود.
برای طی کردن دوره درمان روحیه دادن به فرد مبتلا بسیار با اهمیت است چرا که شخص با توجه به وضعیت جسمانی و تغییرات ظاهری ناخوشایند و مصرف طولانی مدت انواع داروها و مراجعه مداوم به بیمارستان و... روحیه خود را به مرور زمان از دست داده و برای بازگشت به زندگی و پذیرفتن شرایط جدید و مقابله کردن با سرطان به کمک دیگران و ارتباط گرفتن با آنان نیاز دارد در چنین مواقعی خانواده در درجه اول اولویت است چرا که ارتباط نزدیکی با آنها دارد در مواردی نیز ممکن است خانوادهای درکار نباشد لذا فرد بیمار نیازمند جایگزینهای مناسب دیگری است و با توجه به وضعیتی که دارد واکنش مناسب با وضعیت خود را خواهد داشت برای کسی توسل به اعتقادات دینی و برای کسی دیگر گوش دادن به موسیقی و پادکستها، روشی دیگر برای حفظ روحیه خود است.
سپیده در این خصوص میگوید: برای من، خانواده و دوستانم تنها راه بازگشتم به این دنیا بودند. هرچند من تمام توان و سعی خودم را کردم که در درجه اول بیماریام را همانند بسیاری دیگر بپذیر و با آن کنار بیایم و سختیهای درمان را بپذیرم. هرچند اوایل خودم را از چشم همه پنهان میکردم که مبادا باز مورد سؤال و احساس ترحم قرار بگیرم. من تصمیم گرفتم با وجود اینکه سرطانم جزو گریدهای خطرناک بود شکستش دهم و حتی دیگران را نیز راهنمایی و آگاه کنم.
او در مورد دیگر بیماران مبتلا به سرطان میگوید: در تمام این مدتی که با سرطان سروکار داشتم متوجه بسیاری دیگر از زنان شدم که شرایطی مشابه من و حتی شاید بدتر از من داشتند، بعضیها حتی هیچ کورسوی امیدی را نداشتند که به آن دلخوش باشند یا به خاطر آن بجنگند آنها مجبور بودند تنهایی از پس خود بربیایند. برایم جالب بود ما همه یک درد داشتیم با زندگیهای متفاوت که به همان اندازه میزان درد ما را هم متفاوت میکرد. یکی بود که از همسرش جدا شدە بود مادرش هم بیمار بود و مجبور بود تنهایی خیلی از کارها را انجام دهد یا کسی دیگر که به قول خودش جز خدا هیچکس دیگری را نداشت و همان اعتقادات خاص خودش قوت قلبش بود ولی همه به نوعی شجاعت داشتند و میجنگیدند.
سپیده در ادامه میگوید: خیلی از زنان هستند که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند با این وجود سرطان دارا و ندار نمیشناسد هزینه درمان برای همه بسیار بالاست، برای کسی که وضعیت مالی مناسبی ندارد قطعا هزینههای دارو و درمان فشار مالی زیادی بر او یا خانوادهش وارد میکند که تأثیر بدی بر سلامتش دارد چون استرس و اضطراب بیشتری برای او دربردارد در حالیکه فرد بیمار باید تا جایی که برایش مقدور است در آرامش و به دور از استرس و فشار کاری باشد که این برای خیلی از آنان ممکن نیست همه با خودشان میگویند فلانی چطور درد بیماری را تحمل میکند اما کسی نمیگوید چطور از پس هزینههایش برمیآید خیلی از دختران جوانی که در بیمارستان بودند مدام نگران فشار مالی بودند که بر گردن خانوادهشان سنگینی میکرد و عذاب وجدان داشتند و غصه میخوردند با چنین حال روحی چطور ممکن است وضعیت جسمانی بیمار بهبود پیدا کند ارائه خدمات مازاد به بیمارانی که هیچ همراهی ندارند دادن مشاوره رایگان به بیماران تنهایی که وضعیت روحی خوبی ندارند و مهمتر از همه حمایت مالی از بیمارانی که وضعیت مالی مساعدی ندارند میتواند در بهبود وضعیت سلامت جسمی آنان خیلی مؤثر باشد. و بودند کسانی که با وجود اینکه در بدترین وضعیت اقتصادی و مالی بودند حتی در تنهایی مطلق به سر میبردند سختترین نوع سرطان سینه را درمان کرد خودش میگفت من به خودم ایمان دارم و خیلی مشکلات را شکست دادم و این را نیز شکست میدهم که داد. و راستش ایمان او بر روی من خیلی تأثیر گذار بود.
سپیدە در پایان میگوید: من با این بیماری جنگیدم و توانستم که برآن غلبه کنم و امیدوارم همهی زنان به تواناییهایشان باور داشته باشند و بدانند اگر بخواهند میتوانند سختترین اتفاقات را شکست بدهند. هموار انسان در تمامی مراحل زندگیاش در جنگ است از نابرابری تا ظلم، تبعیض و حتی بیماری، ما خلق شدهایم که خالق باشیم و تک تک این نبردها را پیروز شویم.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که در مجموع میتوان از سرطان سینه به عنوان شایعترین بیماری بدخیم در میان زنان ایرانی یاد کرد که زندگی زنان ایرانی را دست کم یک دهه جوانتر از همتایان آنها در کشورهای دیگر و از جمله کشورهای پیشرفته حت تأثیر قرار میدهد. بدهی است مسألهای با این درجه از اهمیت، لزوماً باید از زوایای مختلف و ابعاد گوناگون پزشکی، روانشناختی و جامعهشناختی مطالعه شود. مطالعات زیادی در دست است که نشان میدهد تجربە زندگی با سرطان سینه عمیقاً متأثر از بافت اجتماعی است که این بیماری در آن اتفاق میافتد. زنان مبتلا، این بیماری را باتوجه به مؤلفههای مختلفی چون ذهنیت خود در بارهی زندگی، شرایط زندگی خانوادگی، تجاربی که پشت سر گذاشتهاند و موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود احساس و درک میکنند. این «برساخت» تعریف درد و شیوهی کنار آمدن با بیماری از شرایط اجتماعی هر زن مبتلا تأثیر میپذیرد. مکانیسمی که به اهمیت موقعیت اجتماعی منجر میشود همان ساختهای اجتماعی است که قدرت، ثروت، سیستم آموزشی، برنامههای کاری، هنجارهای فرهنگی و نهادهای سیاسی را تولید و توزیع میکند. موقعیت اجتماعی یک فرد، بروز شرایط خطرساز بهداشتی، آسیبپذیری و تأثیر بیماریها را در طی زمان تعیین میکند.
در پژوهشهای صورت گرفته زنان طبقه متوسط به پایین جامعه با «جدی نگرفتن تومور در سینه» آغاز میشود. یعنی به علت ناآگاهی از مفهوم تمور در سینه، غدة سرطانی جدی گرفته نمیشود، همین ناآگاهی باعث شایع شدن این بیماری در چند دههی اخیر شده است.
تاریخچه سرطان سینه به حدود ١۵٠٠ سال قبل از میلاد برمیگردد. مصریان باستان اولین کسانی بودند که این بیماری را بیش از ٣۵٠٠ سال پیش گزارش کردند. در عصر حاضر میزان بقا و درمان به طور گسترده ای متفاوت است و به طور خوش بینانه به سمت یک روند مثبت می رود. افزایش بقا به دلیل تغییر چشمگیر در روش های غربالگری، تشخیص زودهنگام و پیشرفت در درمان است. در کل با توجه به پشرفتهای پزشکی و علم در جهان درمان این بیماری و بیماریهای دیگر همانند گذشته ناامید کننده نیست و روشهای درمانی روز به روز بیشتر نتیجه میدهند.