روایتهایی از خشونت علیه زنان تحت نظام مردسالار
روايت زنـان نشان میدهد كـه بيشـتر آنان بـه دليل وابسـتگی اقتصادی، مشكلات اجتماعی، عطوفت مادری، نبود حمايتهای قانونی، ترس از عواقـب طـلاق و حفـظ خانواده تن بە زندگی با مردانی میدهند کە آنان را مورد خشونت قرار میدهند.
آگرین حسینی
دیواندره- مردسالاری ذهنیتی است کە عامل اصلی خشونت علیە زنان است و در نظامهای مردسالار خشونت خانگی بە تهدیدی علیە زنان تبدیل شدە است، ازدسـت دادن احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس و اطمينان نداشتن از نحـوە برخـورد بـا ديگـران را میتـوان از پيامدهای خشونت عليه زنان برشمرد.
پدرسالاری، اعتقاد به نانآور بودن مردان و درصد پايين مشاركتهای اقتصادی و اجتماعی زنان گونەی ديگری از كنترل و تسلط مردان در جامعه است. نقشهای جنسيتی، كه جامعه برای مردان تعيين میکند، نوعی الگوی تربيتی برای آنان فراهم میكند كه در آن مردان به خشونت عليه زنان مجاز هستند.
خشـونتهای خانگی عليه زنان صرفاً رفتاری پرخاشگرانە نيست، بلكه نوعی مطيعسازی و سلطهجویی است كه در جامعە مردسالار، علاوه بر حاكميت و قدرت از طرف مردان خانوادە نیز بر زنان تحمیل میشود. از زمان كـودكی در جريان اجتماعی شدن و يادگيری اجتماعی، كودكان به نحوی پرورش داده میشـوند كـه قـدرت و سلطە مردان برايشان درونی میشود. در جامعە ايران كه فرهنگ سنتی غالب است و زندگی افراد تا حـد زيادی از آن پيروی میكنـد، مردسـالاری حاکم شدە اسـت.
روايت زنـان حـاكی از آن اسـت كـه بيشـتر آنان بـه دليل وابسـتگی اقتصادی، مشكلات اجتماعی، عطوفت مادری، نبود حمايتهای قانونی، ترس از عواقـب طـلاق و حفـظ خانواده ناچارا تن بە زندگی با مردانی میهند کە آنها را مورد خشونت قرار میهند. زنان به دلایل مختلفی میکوشند خشونت عليه خود را كتمان و حاشـا كننـد يـا غيـر مهـم، جزئی و عادی نشان دهند. خشونت علیە زنان زمانی اعمال میشود که تهدیدی علیه اقتدار مردانه و ارزشهای پدرسالاری باشد. در این رابطه گفتوگویی داشتیم با زنانی که تحت نظام مردسالاری با خشونت مواجە شدەاند.
سروە.ا ٣٠ سالە اهل دیواندره، میگوید: «از ترس اینکه همسرم، بچههایم را از من بگیرد حاضر به انجام هیچ کاری نیستم حتی وقتی با پدرم حرف میزنم فقط میگوید که باید مدارا کنی. شرایط سخت و خشنی که در جامعه وجود دارد باعث میشود ما زنان همیشه تنها قربانیان زندگیمان باشیم هیچ قانون برابری وجود ندارد و همین نگرش جامعه باعث بازتولید مردسالاری میشود، در بسياری از موارد زنان مجبور میشوند رفتار خود را با قواعـدی کە جامعـه پدرسالار از آنـان درخواسـت میكند، هماهنگ سازند.»
سروه در ادامه حرفهایش میگوید: «هميشه فكر میكردم اگر همسرم يک آدم تحصيلكرده باشد، بهتر دركم میكند. اکنون خودم توی اين زندگی كوتاه مدت به اين نتيجه رسيدم كه تحصيلات باعث خوشبختی نمیشود، چون وقتی بە همسرم كه يک انسان تحصيلكرده است نگاە میکنم کە درک وی از زندگی تنها نياز جنسی است و برایش مهم نیست من در این زندگی چە نقشی دارم و چە میخواهم، نتیجە میگیرم کە تحصیلات تنها علت خوشبختی نیست. بە نظر من جامعه، زنان را در موقعيت نابرابر قرار میدهد و هريک از آنان را به اجبار بە یک مرد وابستە میکند، از طرف ديگر در اين وابستگی تحمل رفتارهای خشن مردانه نيز وجود دارد که راهی براي رهایی وجود ندارد، درنتيجه خشونت تداوم یافتە و اثرات منفـی بـر سـلامت جسـمی، روانـی، خانوادگی میگذارد و حتی بیشتر زنانی که تحت خشونت خانگی هستند و گاهی جانشان توسط اعضای خانواده گرفته میشود، جایی در اخبار رسمی ندارند و برای همیشه نامشان فراموش میشود.»
سروە در ادامە صحبتهایش اشاره میکند: «زمانی کە کودک بودم با اینکە با برادرم یک سال تفاوت سنی داشتیم و دختر بزرگ خانوادە بودم اما همیشە مادرم مرا مجبور میکرد کە هرچە او میگوید گوش بدهم حتی تکالیف مدرسەاش را مینوشتم، بعضی وقتها کتابهای مرا پاره میکرد و من حق هیچ اعتراضی نداشتم باید در هر صورت برایش احترام میگذاشتم اما من اکثر اوقات اعتراض میکردم که چرا حق مرا پایمال میکنید. همین آسیبهای دوران کودکی در ناخوداگاه من باقی مانده است هرچند حالا که خودم یک دختر دارم و برایم خیلی ارزشمند است ولی اگر صاحب پسر شوم هیچ وقت نخواهم گذاشت تبعیض جنسیتی کە روح من را آزار دادە، فرزندانم را بیازارد.»
مريم.ن ١٨ سالە، نیز یکی دیگر از زنانی است کە در کودکی ناچار بە ازدواج شدە و تحت خشونتهای خانوادگی قرار گرفتە است، میگوید: «پدرم تمام اختیارات من را بە همسرم دادە است انگار مرا بە مردی فروختە باشد کە صاحب جسم و روح من بشود ولی آیا میتوان روح را به بند کشید؟ طراحی میکردم و بعد از مدرسه به کلاس طراحی میرفتم دنیایی که در آن بودم را خیلی دوست داشتم تا اینکه پدرم به خاطر تهمتهایی کە مردم بە من زدند، مرا راضی کرد که با پسر عمویم ازدواج کنم، همیشه در ذهنیت مردسالارانه با وجود اين كه مـورد ظلـم و خشـونت قرار میگيری، ولی هميشه حق با مردان است. بارها متوجه شدم كه همسرم با زن ديگری رابطه دارد وقتی آن را با خانوادەام در میان گذاشتم، آنها من را محکوم کردە و میگویند تو هم كمتر بە او فشار بياور، قناعت داشتە باش، بە او محبت كن تا سر براە شود، انگار من بايد كر و كور شوم و همە این اتفاقات را نادیدە بگیرم و هرچه همسرم گفت اطاعت کنم تا فقط زندگی كنم.»
او با اشارە بە دلتنگیهایش برای خود، کودکیهای نکرده و تابلوهای نقاشی تمام نشدهاش، میگوید: «وقتی هم از طلاق صحبت میکنم پدرم با سخنان تند میگوید مگر دست توست؟ همسرت بايد تصميم بگيرد، فكر كردی بە همین سادگیست؟ پدر من حتی اجازە زنده بودنم را هم به همسرم واگذار كرده است. بە نظر من هیچ قانونی در حمایت از زنان وجود ندارد و همین عامل باعث قتل و خودکشی اجباری زنان میباشد.»