مشکلات زنان مجرد برای مستقل شدن

زنان مجرد برای مستقل شدن باید هفت خان رستم را طی کنند آنها جدا از قوانین و عرف جامعه، باید به اصول خانواده نیز پایبند باشند.

 

هیما راد

سنه- همان موقع که زنان برای مادری و  کردن و خانه‌داری آموزش می‌بینند، مردان از جوانی خود لذت می‌برند، آزمون و خطا می‌کنند، ارتباط می‌گیرند، کار می‌کنند، مستقل می‌شوند و آزادی را لمس می‌کنند. زن اما برای تحصیل، کار کردن بیرون از خانه، دیرتر از ساعت تعیین شده به خانه آمدن و هزار و یک چیز دیگر باید با خانواده سروکله بزند و مستقل شدن که هیچ، یک شب بیرون ماندن هم برایش گران تمام می‌شود اما هستند زنانی که همەی پل‌های پشت سر را خراب می‌کنند تا بتوانند روی پای خود بایستند و ترجیح می‌دهند تابوشکن باشند تا بردەی قوانینِ حکومت، جامعه و خانواده.. و ما با یکی از این زنان گفت‌وگویی داشتیم.

پ.ش به خبرگزاری ما می‌گوید: من سی سال دارم و از هجده سالگی شاغل بودم و به دلایلی دوست نداشتم ازدواج بکنم زیرا می‌دیدم اطرافیان ازدواج می‌کنند و طلاق می‌گیرند و مشکلات زیادی در طلاق گرفتن برایشان به وجود می‌آید و تمام این‌ها تجربه شد که تن به ازدواج ندهم مگر با منطق درست. اما دوست داشتم مستقل شوم و از خانوده جدا شوم، بیست و دو سه سال که داشتم این موضوع را مطرح کردم و با مخالفت خانواده روبرو شدم و دلیلشان این بود که باعث آبروریزی می‌شوم و می‌گفتند بگذار ازدواج کنی و بعد هر غلطی که خواستی انجام بده و این تنها مشکل من نیست بیشتر دختران این مشکلات را دارند و درصد کمی هم که مستقل شده‌اند یا بعد از طلاق است یا اینقدر سنشان بالا رفته که دیگر کسی نمی‌تواند دخالت بکند.

وی می‌گوید: اینکه اعضای خانواده همدیگر را درک نمی‌کنند عادی است و از یک سنی به بعد باید هرکس زندگی خود را داشته باشد اما در ایران این یک تابو است و در شهری مثل سنە حل نشده است و منی که سی سال سن دارم حتما باید با ازدواج از خانواده جدا شوم و در غیر این صورت در کل فامیل به عنوان یک دختر سرکش شناخته می‌شوم. اما من تمام این‌ها را به جان خریدم و با خودم گفتم اگر قرار است آنطور که دوست دارم زندگی کنم پس خیلی چیزها را قبول می‌کنم حتی اگر به قطع ارتباط منجر شود. شاید نتوانیم به تمام خواسته‌های خود برسیم اما می‌توانیم با تلاش به قسمتی از آنها دست پیدا کنیم.

وی می‌گوید: اولین قدم این بود که خانه اجاره کنم و با پس اندازی که داشتم شروع کردم و زیاد دنبال خانه گشتم اما به زن مجرد اجاره نمی‌دادند و مگر با شرایط خاص، مثلا یا دانشجو باشی یا کارمند و یا...و خلاصه شرایطی ایجاد کرده‌اند که نتوانی خانه بگیری و خیلی شانسی باید خانه گیر آورد و آن هم در مکان‌هایی که بیشتر مجردها زندگی می‌کنند که آنهم مشکلات خاص خود را دارد.

پ.ش ادامه می‌دهد: هنگامی که به مشاور املاک‌ها مراجعه می‌کردم بیشترشان یا پیشنهاد می‌دادند یا شماره می‌دادند و چشم‌شان دنبالم بود، نمی‌دانم پیش خودشان چه فکری می‌کنند که زنی مثل من چرا می‌خواهد خانه بگیرد مگر من خانه می‌گیرم که چه خلافی بکنم جز اینکه می‌خواهم در خانەی خودم آرامش داشته باشم، نمی‌دانم تا کی باید چوب چنین طرز فکرهایی را بخوریم و مجردها در نظرشان تا این حد غیر معمول بیایند. باید حتما ازدواج بکنی و بچه دار شوی تا در میان فامیل احترام و عزت داشته باشی در حالی که خودشان به این آگاهند که بسیاری از ازدواج‌ها اشتباهند اما نمی‌خواهند قبول کنند که مجردی بهتر از به هر قیمتی متاهل شدن است.

وی همچنین اضافه کرد: با اینکه من زندگی بسیار سالمی دارم و به کار و تفریح و مطالعەی خود می‌پردازم اما گویا ذهنیت آنها از زندگی مجردی چیزی عجیب غریب است و حالا هم که موفق شدم خانه اجاره کنم نمی‌توانم راحت زندگی کنم، واحد‌های دیگر از چشمی در رفت و آمد خودم و مهمان‌هایم را زیر نظر دارند و برایشان سوال است که وقتی خانواده‌ام در این شهر هستند چرا با آنها زندگی نمی‌کنم.

پ.ش از انتظارات مردان می‌گوید: مردان امروزی انتظار دارند زنان از لحاظ مالی استقلال داشته باشند زیرا می‌گویند شرایط اقتصادی سخت شده و به تنهایی از پس مخارج زندگی بر نمی‌آییم در همان حال هم از زنانی که جدا زندگی می‌کنند هراس دارند و انگار آنها تنها استقلال را از لحاظ مالی می‌دانند و برایم سوال است که چرا از زنان مستقل می‌ترسند و چرا به قول معروف هم خدا را می‌خواهند هم خرما را..

وی بیان می‌دارد: من سختی‌های زیادی کشیدم از زمانی که با خانواده جنگیدم تا زمانی که با گشتن دنبال خانه فهمیدم چقدر جامعەی ما فاسد است و الان هم به دلیل نگاه همسایه‌ها در خانەی خودم راحت نیستم و حتی بدتر، شنیده‌ام که همسایه‌ها همگی دست به یکی کرده‌اند و با هم مجرد ساختمان را از آنجا بیرون انداخته‌اند و توجیهشان این بوده که مردان ساختمان را گول می‌زند و ... و این اوج فاجعه است.