مشکلات افراد دارای آسیب بینایی در نظام آموزشی

سال‌هاست مسئولان نتوانسته‌اند فضا‌هایی حتی محدود برای استفاده این قشر در سازمان‌هایی مانند بهزیستی ایجاد کنند افراد دارای آسیب بینایی بتوانند از خدماتی بهره‌مند شوند که  حقوق پایه‌ی شهروندی همه است.

سایدا شیرزاد

مرکز خبر- نابینایی، ناتوانی نیست، فقط یک نقص است که با فعال شدن دیگر حواس، کمبود آن جبران می‌شود.

حدود یک هفته از سال تحصیلی ٨٧-٨۶ گذشته بود، اولین بار او را سر کلاس ریاضی دیدم که با «لوح و قلم»، چیزهایی را یادداشت می‌کرد. سر بعضی از کلاس‌های دیگر نیز تنها با استفاده از رکوردر، صدای معلم را ضبط می‌کرد.

گذشت و گذشت تا دوستی ما نزدیک‌تر شد و من به واسطه‌ی او دوستانی وارد زندگی‌ام شدند که به جرات می‌توانم بگویم از دلایل اصلی پیشرفت من بودند.

اوایل نگران بودم تا مبادا چیزی بگویم که او ناراحت شود و یا احساس ضعف کند اما بعدها متوجه شدم خودم در ارتباط با او ضعف داشتم و این به دلیل ناآگاهی من از نحوه‌ی ارتباط و برخورد با یک نابینا بود؛ چراکه متوجه شدم نابینایان از نقص خود آگاهند و آن را پذیرفته‌اند اما از اینکه دیگران آنان را ناتوان بدانند، ناراحت می‌شوند و این کاملا طبیعی است چون همه‌ی انسان‌ها از اینکه ناتوان به نظر بیایند احساس خرسندی ندارند.

در واقع، یکی از گله مندی‌های بجایی  نابینایان، نادیده گرفتن حرمت انسانی شان است. درحالی که یک فرد نابینا، فقط نابیناست و نیاز به درک دارد، نه دلسوزی یا ترحم.

یک فرد با آسیب بینایی، همچون سایر افراد جامعه است اما به دلیل نقص جسمانی، به راحتی توانایی انجام برخی از کارها را ندارد. ما در زمینه آموزش‌های عمومی برای تعامل بهتر با  شهروندانی که محدودیت‌های این چنینی دارند، در جامعه ضعف داریم و می‌توان قسمت مهمی از این مسئله را به نهاد‌های متولی مانند بهزیستی و نهاد‌هایی که وظیفەی فرهنگ سازی در جامعه را دارند، ربط داد که شامل کم‌کاری رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و تلویزیونی نیز می‌شود.

با وجود نوشتن مقالات بسیار و پیگیری‌های سرسری برخی‌ها در حل مشکلات افراد با آسیب بینایی، در گذر سال‌ها تغییر چندانی در حل مشکلات نابینایان در جامعه اتفاق نیفتاده است و ما همچنان از همان مشکلاتی حرف می‌زنیم که  چند دهه‌ی پیش نیز حرف می‌زدیم.

علی‌رغم ادعای مسئولان زیربط، پس از این همه سال هنوز نتوانسته‌اند فضا‌هایی حتی محدود برای استفاده این قشر در سازمان‌هایی مانند بهزیستی ایجاد کنند تا این افراد بتوانند نه مانند دیگران که در  حد بسیار کمترش از خدماتی بهره‌مند شوند که  حقوق پایه‌ی شهروندی همه است.

در این گزارش با چند نفر از افراد دارای آسیب بینایی، در خصوص مشکلات آنها در زمینه‌ی آموزش و پرورش گفت‌وگویی انجام دادیم.

 

«مشکلات ما یکی و دو تا نیست»

ا. ر، کارشناس علوم تربیتی، دارای یک فرزند و خانه‌دار، می‌گوید: مشکلات ما یکی و دو تا نیست. کلاس‌های آموزشی ما به دلیل کمبود نیرو و معلم، به صورت چندپایه برگزار می‌شوند و این خود یکی از ضعف‌های بزرگ در نحوه‌ی آموزش افراد با آسیب بینایی است.

او بر عدم توجه نهادهای مربوطه در استفاده از نیروهای متخصص برای آموزش افراد دارای آسیب بینایی تاکید کرد و گفت: عدم نیروی جوان و تازه در پایه‌های اول نیز از مشکلات است که وجود دارد. کودکان دارای آسیب بینایی، قدرت تشخیص متفاوت‌تری دارند، در نتیجه معلم مدارس استثنایی باید صبور باشند. این در حالی است که در مدارس استثنایی از معلمانی استفاده می‌شود که در سن بازنشستگی هستند و بعضا توانایی بیان ندارند.

وی همچنین افزود: کتاب‌های درسی در مقاطع خاصی با خط بریل وجود دارند و در مقاطع تحصیلی بالاتر نوشتن آن مقدور نیست، از طرفی به دلیل نوشتار مخصوص، سنگین است و نمی‌توان راحت آن را حمل کرد.

 

عدم حمایت مالی نهادهای زیربط، عامل بازدارنده در تحصیل کودکان دارای آسیب بینایی

س. ب، کارشناس ارشد ادبیات فارسی، در مورد مشکلات تحصیل افراد دارای آسیب بینایی می‌گوید: نبود امکانات توان‌بخشی آموزشی برای افراد دارای معلولیت به ویژه چند معلولیتی‌ها، آموزش را به مراتب سخت‌تر کرده است. از طرفی دور بودن مدارس و عدم کمک بهزیستی به عنوان نهاد حمایت کننده در تامین هزینه‌های ایاب و ذهاب، یکی از عواملی است که حتی در مواردی به عنوان عامل بازدارنده، مانع از ادامه‌ی تحصیل کودکان شده است.

وی افزود: در مقاطع تحصیلی بالاتر، کتاب‌های درسی به صورت بریل وجود ندارد، حتی استفاده از کتاب‌های غیردرسی اما مرتبط با آموزش، برای ما مشکل است؛ زیرا این کتاب‌ها باید ضبط شوند اما یا گوینده‌ای برای ضبط وجود ندارد، یا اگر هم باشد هزینه بردار است. از طرفی، گاهی اوقات در زمان امتحان کتاب‌های ما آماده یا ضبط شده‌اند که این علاوه بر استرس، سبب بازماندن ما از امتحان و یا گرفتن نمره‌ی نامطلوب شده است.

او همچنین برخی از مشکلات آموزشی افراد با آسیب بینایی را چنین عنوان کرد: در برخی مدارس عادی، پذیرش دانش‌آموزان دارای آسیب بینایی به سختی انجام می‌شد، حتی در صورت پذیرش نیز مشکلات خاصی برای این دانش‌آموزان وجود داشت. به عنوان مثال، در مدارس عادی پای تخته می‌نوشتند و برای ما خوانده نمی‌شد، از طرفی، ماشین پرکینز که می‌توانست سرعت نوشتن ما را بالا ببرد سنگین بود و نمی‌توانستیم آن را با خود به تمام کلاس‌ها ببریم و علاوه بر سنگینی، سروصدای زیادی داشت و به همین دلیل نمی‌توانستیم سر کلاس از آن استفاده کنیم؛ بنابراین ما باید بعدها می‌نوشتیم یا برایمان ضبط می‌کردند.

 

راه‌حل‌های ساده‌ای که توسط سازمان سنجش نادیده گرفته می‌شود

ب. م، در خصوص مشکلات افراد دارای آسیب بینایی، از راه‌حل‌های ساده‌ای می‌گوید که در هنگام برگزاری جلسات امتحانی توسط سازمان سنجش نادیده گرفته می‌شود: ضرورت داشتن منشی برای جلسات امتحان از دیگر مشکلات ما بود. سازمان سنجش به دلیل احتمال تقلب، با انتخاب منشی توسط خودمان مخالف است، اما این راه حل دارد و می‌توانند مراقب بگذارند یا از دفترچه بریل استفاده کنند.

وی ادامه داد: با این حال، اعلام کرده‌اند که خودشان منشی در اختیار دانش‌آموزان و دانشجویان دارای آسیب بینایی می‌گذارند اما اغلب منشی که توانایی داشته باشد انتخاب نمی‌شود. مثلا در درس‌هایی مثل عربی، زبان یا برخی دروس تخصصی برای خواندن برخی کلمات، منشی انتخابی باید توانایی خواندن بالایی داشته باشد اما این مهم توسط سازمان سنجش کاملا نادیده گرفته می‌شود.

او همچنین بر مشکلات افراد دارای آسیب بینایی در تمام زمینه‌ها تاکید کرد و گفت: در زمینه‌های آموزش موسيقی، زبان و... نیز مشکلات به مراتب بیشتر است. به عنوان مثال در آموزش موسیقی، کتاب‌های ضبط شده‌ وجود ندارد و باید یادداشت یا ضبط کنیم. در آموزش زبان‌های خارجه نیز، فرهنگ لغت بریل یا ضبط شده برای ما وجود ندارد و این آموزش را مشکل‌تر کرده است.

و در نهايت اظهار داشت: به طور کلی نیز طراحی برنامه‌های انجام شده برای استفاده‌ی بهتر افراد دارای آسیب بینایی از اندک امکانات در اختیار گذاشته شده، کامل نیست و نقص دارد.