مشک تعریف فرهنگ روستایی است

سورگل شیخو

فاطمه الخطبان، که در کوه قزوانان زندگی می‌کند، می‌گوید که از کودکی از مشک استفاده می‌کند، زیرا مشک بازتعریفی از فرهنگ روستایی است و امیدوار است که نسل‌های جدید جامعه به ابزارهای قدیمی و سنتی توجه کنند.

 

حسکه – کوه قزوانان که در شهر حسکه واقع شده است، از جایگاه مهمی برخوردار است و همچنین محل استراحت مردم منطقه‌ی جزیزه در شمال و شرق سوریه است. هزاران خانواده به دلیل طبیعت زیبا و چشمه‌های فراوان و شیرین آن، از منطقه‌ی جزیره به کوه قزوانان مهاجرت کرده‌اند. مادران، فرهنگ روستا را با پرورش گوسفند، بز و گاو و چراهای با رنگ‌های متنوع توانستند ویژگی‌های کوهستانی این کوه را حفظ کنند. ده‌ها داستان در هر تپه و کوه وجود دارد.

 اگر سنگ و صخره‌ها زبان داشتند، دهه‌ها داستان از مسافران و عشایر می‌گفتند. همزمان با پیشرفت فناوری، مادرانی که از اهمیت ابزارهای سنتی در عصر ما آگاه هستند هنوز از آنها استفاده‌ می‌کنند، یکی از این ابزارها نیز مشک است.

 

زنان کوه قزوانان در استفاده از مشک خبره هستند

فاطمه بعد از اینکه ماست را در داخل مشک ریخت، مشک را تعریف کرد و صحبت خود را شروع کرد و گفت: "بعد از اینکه یک بز را ذبح کردیم، پوست آن را جدا کرده و تمیز می‌کنیم. سپس اطراف آن را خوب می‌دوزیم و دو درخت خشک آورده، و درختی درازتر که بتواند مابین هر دو درخت قرار گیرد، آورده‌ و بدین شیوه مشک را می‌سازیم. زنان کوه قزوانان و به ویژه آنهایی که در روستاها زندگی می‌کنند، در استفاده از مشک و مشک‌زدن ماست و دوغ مهارت زیادی دارند. ما از زمان پدربزرگ و مادربزرگ خود از آن استفاده می‌کنیم، این موضوع جدیدی نیست، سابقه‌ای طولانی و تاریخی دارد."

 

قبلاً همه چیز با رنج و زحمت ساخته می‌شد

فاطمه گفت علی‌رغم پیشرفت فن‌آوری، نمی‌خواهد مشکش را رها کند و ادامه داد: "در سال‌های اخیر، دستگاه‌های مشک دوغ ساخته شده‌، اما در زمان ما چنین چیزی وجود نداشت، همه‌ی کارها با رنج انجام می‌شد. در حال حاضر تعداد بسیار کمی از مشک استفاده می‌کنند. آنهایی که مشک برقی دارند، وقتی برق هست با آن کار می‌کنند. قبلا همه چیز با زحمت درست می‌شد، ۵ ساعت روی پاهای خود می‌ایستادیم و دوغ می‌پختیم، اما اکنون زنان به رفاهت رسیده‌اند. البته، روزهای گذشته بسیار زیبا و معنی‌دار بودند."

 

بعد از مشک‌زدن ماست، دوغ و کره تولید می‌شود

فاطمه با بیان اینکه هرچه گوسفندها بیشتر باشد، مقدار ماست بیشتر و مقدار کره‌ی آن بیشتر است، افزود: "بهترین راه برای بهم زدن ماست در مشک افزودن چند کیلو بیشتر است. هرچه گوسفند و گاو بیشتر، ماست بیشتر است و مشک می‌تواند خوب بهم زده شود. ما ابتدا ماست را در مشک قرار می‌دهیم، آب را به آن اضافه می‌کنیم و بعد بهم می‌زنیم. هر از چند گاهی دهان مشک را باز می‌کنیم، آیا کره درست شده یا نه وادامه می‌دهیم. تا زمانی که دوغ و کره از هم جدا شوند دهان مشک را باز کرده و داخل قابلمه می‌ریزیم."

 

در روستاها، روحیه‌ی مشترک در صف مقدم است

فاطمه به روحیه‌ی اشتراکی در روستاها توجه کرد و گفت: "هر زنی با توجه به تعداد گوسفندهای خود یک مشک درست می‌کند. بهترین چیز در این روستا این است که خانه‌ایی اگر مشک نداشته باشد، دوغ مشک همسایه‌ها را بهم زده و بهم کمک می‌کنند. اوضاع قبلی آنها و اکنون مثل هم و یکسان است، فرهنگ روستاها با شهرها بسیار متفاوت است. اگر دستگاهی وجود نداشته باشد و دستگاه شیر وجود نداشته باشد، زنان مشک تولید می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند. من می‌خواهم بگویم که زنان هستی را از نیستی ایجاد می‌کنند. اگر وجود هم نداشته باشد، خودش آن را درست کرده و به کسی نیاز ندارد."

 

مادران علاوه بر استفاده از مشک، آواز هم می‌خوانند

فاطمه گفت: "ای کاش امروز هم همچون روزهای گذشته بودند. آنقدر خوب و پربرکت بود، نه مثل امروز. در گذشته کوچ‌نشین بودیم و چادر و قالی‌ درست کردیم و درست کردن آن را هم دوست داشتیم. در پایان زمستان در پشت کوه‌ها زندگی می‌کردیم، و با آمدن فصل پاییز به خانه‌های خود برمی‌گشتیم. در گذشته همه‌ی زنان مشک‌های خود را جلوی چادرها برپا کرده و دوغ مشک می‌زدند. در کنار کارهایشان همزمان به آوازخوانی می‌پرداختند."

 

من یک امید دارم

فاطمه سخنان خود را با این امید به پایان رساند: "من واقعاً می‌خواهم زنان امروزی ابزارهای قدیمی را بیاموزند و از آنها استفاده کنند. دختر بزرگم بعد از ازدواج نیز هنر مشک‌زنی و روغن درست کردن را آموخت و هنوز هم از آن استفاده می‌کند. من نمی‌خواهم این فرهنگ به فراموشی سپرده شود، زیرا این فرهنگ متعلق به مادربزرگ ما است و نوه‌های ما نباید از آن غفلت کنند."