مسائل و چالشهای زنان سرپرست خانوار بعد طلاق
سارا.م زندگی پرخشونت را نپذیرفته و علرغم نداشتن مهارت شغلی و تحصیلات عالی، و همچنین نداشتن حمایت مالی و اجتماعی اما توانستە است زندگی رضایت بخشی برای خود و فرزندانش بسازد.
شیوا رضایی
سردشت- طلاق اکنون بە یکی از معضلات اجتماعی جامعە ایران تبدیل شدە است. اما مسئلە مهم پس از طلاق تامین هزینەهای زندگی توسط زنان سرپرست خانوار است کە حضانت فرزندان خود را برعهدە میگیرند چرا کە بیشتر زنان پشتوانهی مالی ندارد و بیکار هستند و حتی گاهی سواد و یا مهارت کار خاصی را دارا نیستند چرا کە جوامع مردسالار زنان را تنها وادار بە ازدواج میکند و مانع هرگونە تلاش آنها برای تحصیل و یا کسب مهارت شغلی میشود. از سویی بە دلیل عدم وجود قوانین حمایتی و اینکە داراییهای زندگی مشترک تنها برای مرد میباشد زنان پس از طلاق تقریبا از هرآنچە دارایی او در دوران زندگی مشترک بودە محروم میشود. هرچند قانون ایران مرد را موظف بە پرداخت نفقە فرزندان کردە است اما راەهای بسیاری برای مردان وجود دارد کە این قوانین را دور زدە تا از پرداخت نفقە فرزندان بە زن خودداری کنند.
مسائل اجتماعی نیز یکی دیگر از مسائلی است کە زنان پس از طلاق با آن مواجە میشوند، عدم پذیرش زن از سوی خانوادە و یا حتی قطع رابطە با وی از مهمترین مسائل زنان پس از طلاق میباشد کە اینبار زنان را از داشتن حمایت اجتماعی و معنوی نیز محروم میکند. به طور کلی، زنان سرپرست خانوار بعد از طلاق ممکن است با مشکلاتی روبهرو شوند که نیازمند حمایت اجتماعی، حقوقی و روانی است.
سارا.م چهل ساله و سرپرست خانوار است. او میگوید: «یک زندگی پرخشونت را قبول نکردم و تصمیم به جدایی گرفتم با وجود اینکه نه شاغل بودم و نه تحصیلات بالایی داشتم ولی جدا شدم و سرپرستی سە فرزندم را برعهده گرفتم و شروع به کارگری کردم و چرخ زندگی را به سختی چرخاندم در کنار پروسه سخت طلاق گذران زندگی با کارگری و کارکردن دریک قنادی با حقوق کم خیلی سخت است».
در مورد مسائل ومشکلاتش بعد جدایی میگوید: «بعد جدایی دوختر و یک پسرداشتم و همسرم راضی بە طلاق نبود و بعد جدایی گفت چون طلاق گرفتی من سرپرستی فرزندان را قبول نمیکنم و خودت باید خرج آنها را بدهید من مجبور شدم کارگری کنم و در تابستان به کار فصلی میرفتم. و از طریق کارگری امرار معاش میکنم و مجبورم دخترم را هم سرکار ببرم چون ماهانه با ده میلیون نمیتوانم کرایه خانه بدهم و خرج ومخارج زندگی ام را هم دربیاورم و فرزندانم باتمام سختیهای که برایشان میکشم از وضعیتشون راضی نیستند و میگویند گوشی و لباس گران میخواهیم و تهیه کردن آنها برایم سخت است».
در مورد دیدگاە جامعە و خانوادە نسبت بە جدایی زنان می افزاید: «همسرم من را محدود می کرد وبه خیاطی علاقه داشتم نمیگذاشت خیاطی کنم ویا به ادامه تحصیل علاقه داشتم مانع میشد و بعضی مواقع حتی رفت و آمدهای من را کنترل میکرد و در اواخر روی من دست بلند میکرد و ادامه دادن وضع موجود برایم سخت بود به همین دلیل درخواست طلاق دادم و پروسه طلاق هم خیلی طاقت فرسا و ضد زن بود مردم و خانوادهام میگفتند به خاطر فرزندانتان همسرت را تحمل کن هیچ کس به من حق نمیداد که در یک زندگی پر خشونت داشتم از بین میرفتم هیچ کس طرف زنان نیست و حتی خانوادهام با من قطع ارتباط کردند و هیچ گونه حمایت مالی از من نکردند و طلاق برای من دشوار بود».
درباره مشکلات حقوقی حضانت میگوید: «حضانت فرزندانم را گرفتم و عضو کمیته امداد شدم و در یک شیرینی سرا کار پیدا کردم و شروع به کار کردم. بعد طلاق همسرم از پرداخت نفقه خودداری میکند ومن به تنهایی خرج ومخارج زندگی را میکشم و دخترم هم نارحت است که در کنار من کار میکند و از وضعیت موجودش راضی نیست و من از هر نظر تحت فشار هستم. تصمیم برای گرفتن طلاق یک فرآیند پیچیده و شخصی است و این تصمیم معمولاً نتیجه تجربیات، ارزشها، و شرایط شخصی فرد است. برای بسیاری از زنان، تصمیم گرفتن برای طلاق ممکن است به دنبال تجربه خشونت، نابرابری، عدم احترام به حقوق اساسی، یا بیتوجهی به نیازهای عاطفی و روانی باشد که من در زندگی خودم احساس آزادی نمی کردم خانواده ام هم می گوید که این بچه ها را به پدرشان بده ومن ازاین کار امتناع کردم به همین دلیل من را از ارث ومیراث و برگشتن به خانه محروم کردند».
در جوامعی که طلاق برای زنان با چالشهای فراوانی همراه است، تصمیمگیری برای طلاق ممکن است به دنبال تجربه بیتوجهی به نیازهای زنان، فشار اجتماعی، یا احساس عدم امنیت اجتماعی باشد. زنانی که تصمیم میگیرند که از رابطههای مضر خارج شوند ممکن است با چالشهای عمیقی مواجه شوند، اما تصمیمشان به دنبال بهبود شرایط زندگی و حفظ حقوق و ارزشهای خود باشد.
در مورد مشکلات روانی، اجتماعی و فرهنگی بعد طلاق می گوید: «بعد طلاق به افسردگی مبتلا شدم چون شرایط اقتصادی سختی را گذارندم و دخترم هم مخالف ازدواج مجدد من است به همین دلیل از دو جهت در فشار هستم و حق انتخاب ندارم وفرزندم بهم می گوید اگر نمی توانستی با پدرم من را خوشبخت کنی حق نداشتی من را به دنیا بیاورید و ازجهتی هر چند که کار می کنم نمی توانم مایحتاج مورد نیاز زندگی ام را تامین کنم و از جهتی از لحاظ عرفی در فشار هستم و فرهنگ ما طلاق رابرای زنان یک کار زشت می دانند و هرجا می روم به من می گویند باید به خاطر بچه هایم تحمل می کردم هیچ کس نمی گوید شاید زیر اذیت و آزار همسرم کشته می شدم بیشتر زن کشی ها تحت خشونت خانگی اتفاق می افتند و تحت یک فشار فرهنگی هستم که باید قبول می کردم و آن زندگی را ادامه می دادم چون الان زیر فشار مالی هستم و تنهایی این بار را به دوش می کشم».