« مردسالاری مانعی بزرگ در مقابل انسان سالاری»

مردسالاری توانایی و ظرفیت‌های زنان را محدود و بی اهمیت قلمداد می‌کند و مانعی بزرگ در مقابل انسان سالاری است.

 

آگرین حسینی

دیواندرە- در مردسالاری مرد مالک زن و بدن زن، و زن مایملک و «ناموس» مرد تعریف می‌شود. مردسالاری این تعریف را تحت عنوان حمایت از زنان در برابر مردان متجاوز جا می‌زند. اما در واقعیت این تعریف خود مولد خشونت بی‌رویه علیه زن است. ناموس در حقیقت مفهومی‌ست که نظام مردسالار از طریق آن، با سلب آزادی جنسی از زنان و دختران، دایره حرکتی زنان در اجتماع را وابسته و تحت کنترل مردان و سرپرست تعریف می‌کند. در این تعریف هویت و مردانگی یک مرد نیز وابسته به توانایی او در کنترل این بدن و حفاظت از «ناموس» است و هر خشونتی در این‌ راه مباح.

شنیدن خاطرات صدها زنی که قربانی تبعیض‌های جنسیتی دشوار است. خاطراتی که روایت از درد، ظلم، ترس، وحشت و سوگواری دارد ،گفتگوی ما با زنانی است که قریانیان حکومت مرد سالاری هستند و برای خود جنگیده اند در ایران، خشونت‌ علیه زنان به‌طورعمده جنبه قانونی دارد و در مناسبات تبعیض‌آمیز خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی نیز بروز می‌یابد. یک فعال حقوق زنان با تاکید بر این واقعیت، به نقش قدرت دولتی در رواج این خشونت اشاره می‌کند.در این رابطه گفت‌وگویی داشتیم یا فعال حقوق زنان و روانشناس و مشاوز خانواده مهری طهماسبی  

 

خشونت علیە زنان در جوامع مرد سالار چگونە تعریف می کنید؟شاخص‌ترین نوع خشونتی که زنان ایرانی به خود می‌بینند، چیست؟

حقوق زن، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های حقوق‌بشر است، بررسی حقوق زنان، در هر اجتماعی، بهترین شاخص برای سنجش وضعیت حقوق‌بشر، در آن اجتماع است.حتی اگر خودمان هم متوجه نباشیم، تربیت مردسالارانه در زوایای پنهان افکار ما حضور دارد. علاوه بر آن همه ما روزانه زیر بمباران ارزش‌های مردسالارانه زندگی می‌کنیم. مفهوم ناموس مدام از طریق رسانه‌ها و حتی در آثار نویسندگان و کارگردانان سرشناس در گوش ما تکرار می‌شود. همه به بهانه انعکاس واقعیت جامعه مدام زن را ناموس مرد و مرد را کسی که برای حفظ ناموسش از کشتن هم بیمی ندارد تصویر می‌کنند. تصویری که بدون این‌که مردسالاری را زیر سوال ببرد، تنها به تقویت آن کمک می‌کند. من همیشە برایم سوال بودە که چرا اعتراض عمومی به خشونت علیه زنان، به جنبشی پایدار بدل نمی‌شود؟چرا بعد از هر زن کشی کە در هر کجای این جهنم اتفاق می افتد هیچ نهادی اقدام بە پیگیری وضع نمیکند ؟ هزاران فریاد در نطفه خفه میشوند هزاران زن کشی بدون صدا در هر خانه ای بدون اینکه کسی بفهمد اتفاق می افتد؟ باید چند هزار شلیرها،ژیناها،هایدها..و دیگر زنان قربانی حکومت مرد سالار شوند؟منابع مولد خشونت در ایران بالا رفته‌اند. دلیل آن هم عدم تناسب قدرت میان زن و مرد در جامعه ماست. دولت موظف است این تناسب قدرت را حفظ کند تا خشونت ایجاد نشود، اما خودش منبع اصلی سیاست تبعیض میان زن و مرد است. دولت هر روز با قوانین جدید این تبعیض را بیشتر می‌کند و این به طور طبیعی میزان خشونت را بالا برده است.

 

نقش رسانه‌های داخلی در بازتولید فرهنگ ناموس‌پرستی یا ترویج مطیع بودن، فرودست بودن و سربه‌زیر بودن زن چیست؟

رسانه ها به دو شیوه این فرهنگ را بازتولید می‌کند. اول آنکه برنامه‌های مربوط به خانواده، با دیدگاه‌هایی بنیادگرایانه، کنترل زن به مرد را اشاعه می‌دهند و این خودش مولد خشونت است. دیگر نقش فیلم‌هاست. در فیلم‌های داخلی، رابطه‌ی فرودستانه‌ی زن را می‌بینیم و در فیلم‌های خارجی هم به دلیل اکشن‌ معمول در آنها، خشونت فیزیکی در آنها بارز است.تلویزیون و فیلم از راه‌ نشان دادن زنان همچون بازیگرانی غیرفعال و وابسته‌ی مردان، به‌ رشد مردسالاری پرداخته‌ است. در بیشتر فیلم‌ها، مردان بازیگران اصلی و قهرمان داستان هستند. ولی زن‌ها، نقش‌های فرعی و کم اهمیت تر دارند.

 همانگونه‌ که‌ نگاههای نژادپرستانه‌ که‌ در گذشته‌ در اروپا و آمریکا، سیاه‌ پوستان را پست و حقیر می‌دانستند، مردسالاری نیز توانایی و ظرفیت‌های زنان را محدود و بی اهمیت قلمداد می‌کند. مردسالاری مانعی بزرگ در مقابل انسان سالاری است.زنی که در قوانین ایران حتی از دیه برابر برخوردار نیست و حتی حق حضانت و ولایت بچه اش را ندارد، چطور احساس برابری و امنیت داشته باشد؟من معتقدم که ریشه این معضلات بسیاربنیادی تر و عمیق تر از بحث یک حکومت است. یک حکومت فقط می تواند این ریشه ها را بخشکاند یا تقویت کند که متاسفانه ما می بینم که این فقط فرهنگ ما نیست که به ما ظلم می کند بلکه قانون ما هم دارد آن را تایید می کند، رسانه های ما هم دارند آن را تبلیغ می کنند و این یعنی آب دادن به ریشه‌های نهال مرد سالاری و زن ستیزی.

 

خودکشی‌های اجباری، قتل ناموسی ، چرا این اخبار زیاد رسانه‌ای نمی‌شود؟

اسامی زنانی که خبر قتل آن‌ها به‌دلیل خشونت‌های مبتنی ‌بر جنسیت منتشر شده، بیش از چیزی است که رسانه‌ها از آن مطلع هستند زیرا به زعم فعالان حقوق زنان، در نقاط مختلف ایران زن‌کشی‌های زیادی رخ می‌دهد که عامدانه خبری از آنها به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمی‌شود.

چون قانون مجازاتی برای مردان که از نزدیکان خانواده محسوب می‌شوند یا پدر یا برادر یا همسران می‌باشند وجود ندارد، تجاوز به کودکان در پستوی خیابان‌ها و خانه‌ها، گاه توسط افراد خانواده‌شان، ادامه پیدا می‌کند. پدر هایده پاهای او را با بلوک سیمانی می‌بندد و دهانش را چسب می‌بندد مبادا فریاد برآورد و آخرین تقلای خود را برای زنده ماندن بکند و نفس‌هایش را برای خدای خونخوار مردسالاری می‌برد و حتی تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان نیز نمی‌تواند «عدالت» را در حق مردانی که به دختر ۱۳ ساله نگاه جنسی دارند و قاتلان «ناموس» اجرا کند.؟  اعتقاد به اینکه خلوت کردن یک دختر نوجوان با یک مرد بزرگسال «طبعا» به انتشار عکس‌های خصوصی او و فرار او از خانه و نهایتا در یک روند «طبیعی» و «قابل پیش‌بینی» به کشتن او توسط پدر منجر شود. درک خشونت به عنوان تنها نتیجه قابل انتظار و در نهایت، «پذیرفته شده» در مقابل رفتاری که در پسران محصول طبیعی کنجکاوی جنسی نوجوانانه شمرده شده و حتی گاه تقدیر می‌شود.

پس می‌بینیم که فشارهایی که بر زنان در ایران اعمال می‌کنند نه برای حفظ اسلام، بلکه برای تسلط و به بند کشیدن کامل زنان به مثابه نیمی از جمعیت کشور هست. وقتی نیمه این جامعه در اسارت و تحت کنترل حاکمیت قرار داشته باشد، بدیهی است که کنترل و سرکوب نیمه دیگر جامعه هم به مراتب آسان‌تر خواهد بود. آنها با بی‌ارزش ساختن زنان، نیمه دیگر جامعه را هم بی‌ارزش کردە و همه این سرکوب‌ها البته برای حفظ سلطه سرمایه‌داری و تأمین منافع سرمایه‌داران صورت می‌گیرد.

 

قابلیت‌ها و یا ظرفیت‌های زنان ایرانی برای بهبود جایگاه خود را چه می‌دانید و پایه‌های آن کدام‌ها هستند؟

قابلیت‌های زنان ایرانی در همه عرصه‌ها در بهترین وجهی خود را نشان داده است، ما اکنون در همه زمینه‌های علمی، فرهنگی و سیاسی زنانی داریم که در عرصه‌های بین‌المللی شاخص و سرآمد هستند و این نشانگر آن است که زمینه‌های رشد خوبی برای زنان در ایران فراهم شده و با شروع انقلاب ژن ژیان ئازادی با دیگر زنان نشان دادند که هیچگاه شهروند درجه دو نیستند و در همه اوضاع خواهان حق و دفاع از خود در مقابل دیکتاتوری می‌باشند.

در نظام جمهوری اسلامی که سیاست‌های زن ستیزانه‌اش در همه این سال‌ها با مبارزات و مقاومت‌های زنان روبرو بوده، جانیان حاکم برای انزوا و حذف زنان از حضور فعال در مبارزات اجتماعی، حتی دست به فجیع‌ترین جنایات می‌زنند. اسید پاشی بر صورت زنان، عدم قانون مجازات برای قاتلان و متجاوزان بە زنان ،کمرنگ کردن نقش و اهمیت زنان در اقتصاد ،تحمیل حجاب اجباری و هزاران موضوع دیگرطبق معمول کە در رژیم جمهوری اسلامی هیچ وقت هیچ فردی برای این جنایات شناسایی و محاکمه هم نشد.