«معلولیت در جامعه ما به گناهی نابخشودنی می‌ماند»

زمانە صفری می‌گوید: گر یک معلول بە دلیل وجود پله‌های فراوان نمی‌تواند وارد ساختمانی شود و اگر پیاده‌روهای این شهر با چرخ‌های ویلچر غریبه‌اند، این شهر ماست که معلول است نه شخصی که محدودیت جسمی دارد.

 

آگرین حسینی

دیواندره- تبعیض جنسیتی در زندگی زنان دارای نیازهای ویژە بسیار تأثیرگذار بوده و آنان معلولیت را با ماهیتی متفاوت از مردان تجربه می‌کنند. نگرش‌ها و کلیشه‌های اجتماعی در خصوص افراد دارای نیاز ویژە در جامعه، دارای ماهیت بسیار پیچیده‌ای است. تبعیض دو جانبه جنسیت و معلولیت در زندگی زنان به گونه‌ای است که در ایران دچار مشکلات فراوان اجتماعی، فرهنگی... شده‌اند. در همین زمینه با زمانه صفری یکی از زنان دارای نیاز ویژە  که با بیماری ام اس از عصب‌های حرکتی ناحیه پا دچار معلولیت است، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

زمانە صفری در خصوص مشکلات مناسب‌ سازی شهری می‌گوید: مناسب سازی معابر و اماکن شخصی برای کم کردن مشکلات روزمره تردد ما است. عدم توجهە به استانداردسازی شهر برای معلولان علاوه بر نقض حقوق شهروندی، فرصت‌های اجتماعی بسیاری را از این قشر گرفته است. مناسب ‌سازی فضای شهری در هیچ شهر ایران کامل اجرا نشده چه برسد به شهرهای استان سنه. تنها در قالب شعار توسط حکومت همواره مطرح می‌شود، اما در واقعیت شاهد کار اجرایی خاصی نیستیم و مشکلات شهر برای معلولان همچنان به قوت خود پابرجاست.

وی می‌گوید: زنان معلول به دلیل نگاه تحقیرکننده افراد سالم کمتر وارد اجتماع می‌شوند و به نوعی بیشتر زنان دچار مشکلات روحی هستند، به عنوان مثال؛ وقتی برای خرید مایحتاج روزانه بە خیابان می‌روم، به دلیل عدم مناسب سازی فضای شهری با مشکل تردد مواجه می‌شوم. من همیشە این جمله را از اطرافیانم می‌شنوم که کە می‌گویند «مگر مجبور هستند به خیابان بیایند». این سخنان را نه تنها من، بلکه تمام دوستانم که به نوعی دچار معلولیت هستند همیشه می‌شنوند.

زمانه صفری در ادامه بیان می‌دارد: اگر یک معلول بە دلیل وجود پله‌های فراوان نمی‌تواند وارد ساختمانی شود و اگر پیاده‌روهای این شهر با چرخ‌های ویلچر غریبه‌اند این شهر ما است که معلول است، نه شخصی که محدودیت جسمی دارد. چرا که محدودیت به معنای محرومیت نیست. متأسفانه مشکلات معلولین در دیواندرە و شهرهای دیگر استان سنه بسیار نامناسب است هیچ گونە مناسب سازی شهری صورت نگرفته است، پل‌هایی که در شهر برای معلولان در نظر گرفته شده و با شیب و ارتفاع زیاد تا دست اندازها و چاله‌های پیاده‌روها تردد با ویلچر در خیابان و کوچه‌های شهر را دشوار کردە است، پستی و بلندی زیادی دارد و نمی‌شود ویلچر را هر جا برد. بیشتر مجبوریم توی خیابان حرکت کنیم چون پیاده‌روها کوچک است. ما تنها می‌توانیم به بعضی جاها برویم. حتی فضای بیشتر آپارتمان‌ها، ادارات و... برای تردد ما ساخته نشده‌اند. در واقع خودمان رغبت نمی‌کنیم به بعضی از جاها وارد بشویم چون می‌دانیم با این ویلچر و محدودیتی که داریم عبور و مرور برایمان سخت است و نمی‌خواهیم مزاحم کسی بشویم و همین باعث عدم حضور ما در جامعه می‌باشد.

زمانە صفری در مورد مشکلات زنان دارای نیاز ویژە بە نسبت مردان با شرایط یکسان، می‌گوید: یک دیدی در جامعه وجود دارد که من به عنوان یک زن به شدت آن را حس می‌کنم و آن این که اگر معلول باشی و زن هم باشی، شرایط به مراتب وخیم‌تر است. اینکە جامعه از یک زن معلول انتظار دارد که تمام مدت در خانه بنشیند و هیچ فعالیت اجتماعی نداشته باشد. زنان دارای نیازهای ویژە در جامعه چند برابر مردان معلول محرومیت و انزوا را تجربه می‌کنند، زیرا هم به دلیل معلولیت و هم جنسیت دچار نوعی طرد شدگی می‌شوند. اگر زنی معلول شود، مرد این حق را دارد کە مجددا ازدواج کند، اما اگر اتفاقی برای مرد بیافتد حتی زن حق ندارد به این موضوع فکر کنند. در نظر من کل زنان در جامعه خصوصا ایران امنیت چندانی ندارند و این موضوع برای زنان معلول دوچندان است.

وی در مورد توانمندسازی زنان معلول خاطرنشان می‌کند: معضل بیکاری و اشتغال،عدم حمایت و مستمری کافی، هزینە ویلچر و درمان بسیار بالا، عدم وجود پرستار و غیرە  از جملە مشکلاتی است کە ما با آن مواجە هستیم، برای مثال؛ سهم ما همیشه در آزمون‌های استخدامی به صورت کلی ۳ درصد است که این شانس تقریبا برای زنان معلول صفر است. من خودم معلم ابتدایی بودم و تحصیلات دانشگاهی را تمام کردم و بعد از چند سال تدریس دچار بیماری ام اس شدم که به طور کامل روی عصب‌های حرکتی پاهایم تأثیر گذاشت و با وجود درمان و عمل‌های بسیار نتیجه نگرفتم اما بعد از چند سال کلا نظام آموزشی دیگر مرا نپذیرفت و من خانه‌نشین شدم.

وی می‌گوید: معلولیت در جامعه ما به گناهی نابخشودنی می‌ماند و معلولین زن ناچار هستند در چهار چوب دیوارهای خانه بپوسند و حق بیرون آمدن را نداشته باشند. متأسفانه امروزه بیش‌تر معلولین جامعه‌ی ما از فقیرترین افراد جامعه هستند که خیلی کم مورد توجه افراد جامعه و حکومت قرار می‌گیرند و کمک‌های مالی مستمری هم به این افراد در حد کمک‌های ناچیز نهاد‌های مانند بهزیستی و... است که نمی‌تواند حداقل‌های زندگی را برای ما تأمین کند.