«معلمان غیررسمی از حداقل حقوق و پوشش بیمه و مزایای معلمان رسمی برخوردار نیستند»
دلارام محمودی میگوید: مشکلات زیادی در کل سیستم آموزشی وجود دارد و تنها مختص معلمین نیست، از تفکیک جنسیتی موجود در مدارس گرفته تا رتبهبندی و مشکلات معیشتی معلمین در ایران.
هاوژین شیخی
دیواندره- آموزش و پرورش یکی از ارکان اساسی در تربیت نسل آینده و توسعه هر کشور است و کادر آموزشی و به خصوص معلمین نقش مهمی در این رابطه دارند فضای مردسالاری حاکم بر نظام آموزشی سبب نادیده گرفتن مشکلات زیادی برای معلمان زن شده است. ماهها محرومیت معلمان از دریافت حقوق، تبعیض و بی عدالتی در تعدیل حقوق معلمان، محرومیت از دریافت پاداش، اضافه کاری، بیمه و حق درمان از جمله مسائلی هستند که زندگی را برای معلمان دشوار کرده و دغدغه آنها را به جای کیفیت آموزش کودکان و نوجوانان به امرار حداقل معاش خود و خانوادههایشان تغییر داده است. در همین رابطه با دلارام محمودی یکی از معلمان مصاحبهای داشتیم.
مشکل خاص معلمان زن چیست؟
مشکلات زیادی در کل سیستم آموزشی وجود دارد و تنها مختص معلمین نیست، از تفکیک جنسیتی موجود در مدارس تا رتبهبندی و مشکلات معیشتی معلمین در ایران. اکثریت معلمان حق التدریسی زن هستند. معلمان همواره برای گذران زندگی و معیشت خود مجبور به داشتن شغل دوم بودهاند، اگر معلمی بخواهد فقط از مسیر معلمی زندگی خود را تأمین کند، نمیتواند حتی در سطح متوسط هم آن را اداره کند. معلمان حق التدریسی از توانایی علمی و عملی با سابقه کاری زیاد برخوردارند اما حقوق آنان یک سوم معلمان رسمی و پیمانی و شرایط کاریشان سه برابر سختتر است چرا که از هرگونه امتیاز و تسهیلات محروم هستند، از امنیت شغلی برخوردار نبوده و هنگام استخدام رسمی نادیده گرفته میشوند.
بسیاری از معلمین زن مجبور هستند برای تدریس به مناطق محروم بروند و ممکن است به علت شرایط زندگی خود و یا نبود امکانات لازم نتوانند در منطقه مربوطه زندگی کنند. من خودم به مدت ۵ سال در یک روستای محروم و دور از شهر تدریس کردهام تا شانس این را داشته باشم بعد ۶سال بتوانم در شهر تدریس کنم، هرچند من به شخصه به خدمت در مناطق محروم افتخار میکنم اما چرا باید تنظیم این مشارکت در زندگی طوری نباشد که برای بیشتر مردان اینگونه نباشد، زن که همپای مرد در جامعه به فعالیت مشغول است، نتواند در شغل خود ارتقایی شایسته داشته باشد؟ منشأ این بیاعتمادی هم در افکار ماست که هنوز خود را قبول نداریم، یک زن میتواند یک مدیر یا یک کارمند موفقتر از مردان باشد و همیشه برتری را به مردبودن دادهایم.
مشکل دیگری که داریم محدودیت در پوشش را هم میتوان به مشکلات خاص زنان اضافه کرد، معلمان زن چه در ادارات و نواحی آموزش و پرورش و چه در مدارس، از نظر نوع پوشش و آرایش ظاهری به شدت در محدودیت هستیم.
بە نظر شما به عنوان یک معلم زن، دغدغه اصلی زنان شاغل چیست؟
زنان ما از وقتی که در جامعە دیده نشدند، غیرشاغل نامیده شدند. غافل از آنکه زنان همیشه شاغل بودند. مدیریت امور خانه، شغل کمی نبود اما هرگز خانهداری شغل به حساب نیامد. تبعیض و بیعدالتی و بیگاری کشیدن کلا در آموزش و پرورش نسبت به سایر ارگانها و سازمانها فراوان و آزاردهنده است . البته سالهاست که کمبود معلم در کشور وجود دارد. اما هزاران هزار معلم واجد شرایط نیز، بدون استخدام رسمی در شرایط اسفناکی به سر میبرند. سیاست آموزش و پرورش رژیم رفع کمبود از طریق استخدام موقت و پیمانی معلمان غیررسمی با عناوین مختلف است تا بتواند حقوق کمتری بپردازد. معلمان غیررسمی از حداقل حقوق و پوشش بیمه و مزایای معلمان رسمی برخوردار نیستند و حتی همین حقوق ناچیز نیز ماهها به معلمان رسمی و غیررسمی پرداخت نمیشود. امنیت شغلی نیز برای معلمانی که در بخشهای خصوصی فعالیت میکنند، وجود ندارد و قراردادهایشان مثل کارگران بخش خصوصی، موقتی و سالانه است.
دلارام میگوید: معلمان مانند کارمندان مختلف بایگانی ادارات، با پروندههای راکد سروکار ندارند بلکه با انسانهایی سروکله میزنند که از قضا در دوران رشد و تغییر و تحول خود هستند. سروکلهزدن با کودک و نوجوان مطمئنا هنری است که از عهده هر کسی برنمیآید و این تنها معلم است که میتواند با این قشر ساعاتش را بگذراند. نباید از توجه به نیازها، سختیها و مشکلات متعدد این قشر زحمتکش چشم پوشید. آنچه آنها را در این راه آسیبپذیر میکند عدم حمایت است.
زنان در اعتراضات معلمین چه نقشی داشتهاند؟
معلمان زن که دارای خواستههای مشترک با مردان هستند، همزمان خواستههای مختص به خود را دارند که کمتر به آنها پرداخته شده، ولی علیرغم آن شرکت زنان در اعتراضات اخیر چشمگیر بوده است. در طی سه دهه گذشته فرهنگیان نسبت به وضعیت نابسامان آموزش و پرورش و کمبودهای آموزشی و وضعیت ناعادلانه معیشتی، معترض بودهاند. اعتراض و تظاهرات معلمین اخیرا گسترده و سراسری گشته و زنان معلم در آنها نقش برجستهای ایفا کردهاند. البته باید گفت که این مطالبات تنها در مسائل معیشتی خلاصه نمیشود. بلکه کمبود نیروی انسانی، کمبود بودجهی اختصاصی به وزارت آموزش و پرورش، محتوای کتب درسی، عدم عدالت آموزشی، تبعیض در حقوق و مزایا در مقایسه با سایر کارکنان دولت، بازی با روح و روان فرهنگیان با طرحهای غیرکارشناسی و ظالمانهای مانند رتبهبندی و معلم تمام وقت، بیاعتنایی به شأن معنوی معلم، بیمههای ناکارآمد فرهنگیان و … مشکلاتی هستند که جامعهی بزرگ فرهنگیان به آن معترض هستند.