کودک همسری و تبعات آن/ زنانی کە خود تجربەی کودک همسری دارند
کودک همسری از جملە مهمترین معضلات اجتماعی جوامع کنونی است و در ایران نە تنها فرهنگ بلکە قوانین نیز عامل تشویق کنندەی آن هستند. زنانی کە تجربەی کودک همسری دارند در مصاحبە خبرگزاری زن بە تبعات آن اشارە میکنند. س.ن میگوید از لحاظ جنسی مورد آزار بوده است.
هیما راد
سنه- کودک همسری بە ازدواج در سن کم گفتە میشود و بیشتر، دختران قربانی کودک همسری میشوند و در پسران کمتر شاهد ازدواجهای در سنین کم هستیم کە تبعات روانی و جسمی فراوانی را بە دنبال دارد.
سن قانونی ازدواج در ایران برای زنان سن ١٣ و مردان ١۵ سال است با این اوصاف ازدواجهای سن پایین از لحاظ قانونی مشکلی ایجاد نمیکند. هرچند پیشتر سن ازدواج کودکان دختر ٩ سال بود اما اکنون ازدواج ٩ سالەهای ثبت نمیشود و ازدواج غیر رسمی صورت میگیرد.
کودک همسری خداحافظی با دوران کودکی است با بازیهای کودکانه، مدرسه، محیط دوستانه، یادگیری، ورزش، عشق، تجربهی یک رابطهی درست، و تمام چیزهایی که یک انسان حق لمس و تجربهی آن را دارد اما به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی خانواده، اعتیاد اعضای خانواده، فقر فرهنگی، عرفها و رسم و رسومات رایج، اتفاق افتاده و نابودی فرد را به دنبال دارد.
هستند زنانی که با تشکیل خانواده و داشتن فرزندان بزرگ هنوز غم بزرگی را به دوش میکشند و هنگامی که خود را با همسالان خود مقایسه میکنند میدانند در حقشان چه ظلمی شده است. خبرگزای در گفتوگو با زنانی کە خود تجربەی کودک همسری دارند و همچنین با متخصص روانشناس تبعات کودک همسری و تاثیر آن بر زندگی فرد را مورد ارزیابی قرار میدهد.
فقر س.ن را وادار بە ازدواج در سن ١۶ سالگی کردە است
س.ن قربانی کودک همسری دربارهی تجربهی خود به خبرگزاری زن میگوید که در سن ١۶ سالگی به علت اعتیاد پدر و فقر شدید مالی به اجبار ازدواج کرد. وضع مالی همسرش دلیل محکمی بود تا به این ازدواج تن دهد زیرا تنها راه چارهی او و خانوادە بود، اما بعد از ازدواج بە اعتیاد همسرش بە «شیشە» پی میبرد و ناچارا جدا میشود. س.ن مجددا ازدواج میکند و اکنون صاحب فرزند است. وی میگوید هیچ تجربهای از هیجانات جوانی ندارد و با اینکه در ورزش و درس استعدادهای زیادی داشته اما مجبور به ترک تحصیل و رهاکردن ورزش شد. میگوید همسر اولش او را مورد تجاوز قرار میدادە و از لحاظ جنسی مورد آزار بوده است.
«به علت سختگیریهای برادر بزرگم به ازدواج روی آوردم»
کودکانی وجود دارند کە از سوی خانوادە مجبور بە ازدواج نمیشوند اما شرایط زندگی برایشان بە گونەای است کە میخواهند از هر راهی کە شدە از آن زندگی رها شوند. این کودکان اکثرا آگاهی چندانی در مورد ازدواج و زندگی مشترک ندارند و هنگامی کە از سوی همسر مورد آزار قرار گیرند از سوی خانوادە متهم میشوند کە خود این زندگی را انتخاب کردە پس باید آن را تحمل کند.
ش.پ یکی از زنان قربانی کودک همسری است کە خانوادە او را وادار بە ازدواج نکردەاند اما او برای رهایی از سختگیریها ازدواج را انتخاب کردە است. ش.پ به خبرگزاری زن میگوید: در سن ١۵ سالگی ازدواج کردم زیرا در خانوادهام آسایش نداشتم و به علت سختگیریهای برادر بزرگم به ازدواج روی آوردم. هیچ آگاهی نداشتم، فکر میکردم ازدواج بازی است. وی با توجه به اینکه میداند مورد ظلم واقع شده اما ازدواج را تنها راه چاره میداند و از اقدام به خودکشی خود قبل از ازدواج خبر داد. او از میان بد و بدتر، بد را انتخاب کرده است. ش.پ میگوید: از رابطهی جنسی چیزی نمیدانستم و هیچ آمادگی نداشتم و بعد از یکی دوسال بچه دار شدم و تازه فهمیدم زندگی مشترک آن چیزی نبود که فکرش را میکردم.
وی میگوید: ازدواج بر روی روحیهام تاثیر بدی گذاشت زیرا وارد خانوادهای پر جمعیت شدم و زندگی مستقلی نداشتم و زندگی بخور نمیری داشتیم و سختی زیادی کشیدم.
«بسیاری از مشکلات ریشه در نا آگاهی افراد جامعه دارد»
دکتر ا.ش روانشناس بالینی در این باره میگوید آسیبهایی که از لحاظ جسمی و روحی به زنان کودک همسر وارد میشود در بسیاری مواقع جبران ناپذیر است زیرا کودکی زمان یادگیری مهارتها است. وی اظهار داشت که بر اساس پیماننامه جهانی حقوق کودکان، به کسی که زیر ١٨ سال داشتە باشد کودک میگویند و ازدواج او را کودک همسری مینامند. این در حالی است کە در این سن کودک نیاز بە یادگیری مهارتها و کسب تجربە برای دوران بزرگسالی دارد.
این روانشناس بالینی خاطر نشان کرد: دلایل بسیاری برای کودک همسری وجود دارد که از آن میان میتوان به احساس عدم امنیت والدین برای فرزند دختر اشاره کرد، آنها فکر میکنند دختران در معرض تعرض و تجاوز جنسی بیشتری قرار دارند بنابراین ازدواج را راه نجات و مراقبت از او به حساب میآورند.
وی افزود: کمبود جمعیت جوان کشور دولتمردان را به این فکر واداشته تا ازدواج در سنین کم را تبلیغ کنند و آن را قانونی کنند بدون اینکه به عواقب کار و نابودی آیندهی آن کودکان و به روح و روان آنها اهمیتی بدهند.
دکتر ا.ش تاکید کرد با ایجاد کارگاههای آموزشی بخصوص در حاشیهی شهرها میتوان تا اندازهای خانوادهها را آگاه ساخت و مشکلاتی مانند اعتیاد، مشکلات اقتصادی، عوامل فرهنگی و.... را ریشهیابی کرد و روی آنها کار کرد میتوان قدمی در راه بهبود این مسئله برداشت.
با توجه به اینکه بسیاری از کودک همسریها برای فرار از وضعیت خانوادههاست اگر از طریق آموزش سروسامانی به وضعیت خانوادهها چه از نظر اقتصادی، فرهنگی،اجتماعی و.... داد میتوان به کم شدن آمار کودک همسری نیز امیدوار بود زیرا بسیاری از مشکلات ریشه در نا آگاهی افراد جامعه دارد.