کمپ هول خطرناکترین کمپ جهان است و مدیریت آن را یک زن کورد بە عهدە دارد
ترس از تهدید ترور توسط زنان داعش، از آماده شدن برای خروج از خانه تا جادههایی که به کمپ هول منتهی میشود، هرگز از ذهن همرین حسن دور نمیشود، اما او میگوید: "من از کشته شدن نمیترسم." ترس من این است که نتوانم به اهدافی که برای آن کار میکنم، برسم."
سورگل شیخو
حسکه – قویبودن اراده باعث میشود افراد سختیهای زیادی را پشت سر بگذارند، برای موانع موجود راهحل پیدا کنند و اهداف و آرزوهای خود را تحقق بخشند. وقتی این اراده در زن آزادهای با این آگاهی جمع میشود که درد او همیشه آرامش است، بر بسیاری از مشکلات فعلی غلبه و راهحلهایی برای مبرمترین مشکلات پیدا میشود. البته این کار آسانی نیست و برای رسیدن به آرامش باید تلاش زیادی کرد. علاوه بر این خطراتی وجود دارد که شما همیشه با قتل، آدمربایی، تجاوز جنسی و هدف قرار دادن روبرو هستید. مخصوصاً زنان کورد که از پروانهی آزادی و دخترانی با موهای بافتهشده که با آنها داستانهای زیادی از مقاومت گفته شده است، الهام و نیرو میگیرند. او تازه عروس بود که همسر وی در ابتدای بحران سوریه با شلیک یک گلوله کشته شد. بعد از قتل همسرش سیاهپوش شد. اسم همسرش را روی پسرش گذاشته بود. با مرور زمان لباسهای سیاه را از تن بدر کرد. وی در این باره میگوید: "اینجا پایان زندگی من نیست، باید مجددا شروع کنم". پس از کار و فعالیت در بسیاری از سازمان و نهادهای خودمدیریتی دموکراتیک، مدیر کمپ هول، یکی از خطرناکترین کمپّها در جهان میشود. همرین حسن یک زن کورد و اهل حسکه میباشد. او دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشتهی معلم آموزش و پرورش از دانشگاه فرات میباشد. با هم به داستان زندگی او گوش فرا داده تا از وی شناخت بدست بیاوریم. همرین حسن کبوتر صلح و از ارادهای پولادین برخوردار است.
"مراقبت از زنان داعشی، دومین مرحلهی جنگ بر علیه ترور است"
همرین در ابتدای سخنانش میگوید او خواست که مقاومت زنان در یگانهای مدافع زنان (YPJ) با تحت نظر داشتن زنان داعشی را به نتیجه برساند. وی در ادامه گفت: "ظهور ستارهی زنان کورد در روژآوای کوردستان که منبع الهام و مبارزه جهانیان شده و مقام و قدسیت آنها در تمام جوامع و حتی نزد رهبران دنیا، به من این الهام را بخشید تا مقاومت و قهرمانی آنها را به نتیجه برسانم. تحت مراقبت قرار دادن زنان داعشی، شرکت در دومین مرحلهی جنگ بر علیه تروریسم میّباشد. شاید عجیب به نظر بیاید، اما در خاورمیانهای که هر کسی سعی بر برافروختن جنگ و قتلعام در مقابل دیگری را دارد، دیدگاه فلسفی ما نسبت به زندگی بر این مبنا میباشد. ما به عنوان خلق کورد در تلاشیم تا برای خویش و دیگر خلقهای منطقه بالعکس آنچه دشمنانمان برای ما میخواهند حیاتی مملو از امنیت و آسایش فراهم نماییم."
"پیروزی نظامی با تغییر ذهنیت و تفکر خانوادههای داعشی ممکن خواهد بود"
همرین میگوید با اشاره به این که فرصتهای بسیاری در دیگر نهادهای خودمدیریتی برایش فراهم شده، اما کار کردن در کمپ هول بیشتر توجهش را جلب کرده، ادامه داد: "اگر چه فرصت کاری زیادی در دیگر سازمان و نهادها را داشتم، اما مدیریت کمپ هول که هزاران خانوادهی داعش در آنجا زندگی میکنند، برایم جالبتر بود. بدون شک دشواریهای بسیاری به همراه دارد و شاید برای خیلیها کاری غیرممکن باشد، اما امید به آیندهای بهتر و روشنتر باعث شد که وارد این کار شوم. با تغییر و تحول در ذهنیت خانوادههای داعشی میتوان از نظر نظامی نیز به موفقیتهای بسیاری دست یافت. کاری که در حال حاضر میخواهیم به نتیجه برسانیم، به رغم دشواریهایش اما میتوان نتایج سودمندی را نیز شاهد بود.
"آنها دوستدار خونریزی و ما دوستدار زندگی هستیم"
همرین در ادامهی سخنانش افزود: "اهدافی که بدنبالشان هستم مرا وارد این کار ساخت. هیچ وقت نمیتوانیم از جنگ، خونریزی و کشتن نتیجهایی بدست بیاوریم، برای همین باید بیشتر جهت برپایی صلح تلاش کنیم. زنان کمپ بسیار خطرناک بوده و حتی خیلی از آنها در جنگ بر علیه ما نیز مشارکت داشتهاند. تفاوت ما با آنها به عنوان خلق کورد تلاش و مبارزاتمان تحت هر شرایطی برای رسیدن به صلح و آزادی میباشد."
"هر روز به خودم میگفتم آیا امروز جان سالم بدر خواهم برد، یا اینکه قربانی آنها خواهم شد؟"
همرین با اشاره به ترس و تصاویری که شاهد آنها بوده، میگوید: "ویدیوهایی از داعش هنگام سربریدن انسانها دیده بودم، هنگام شروع به کار آن تصاویر همچنان جلوی چشمم رژه میرفتند. هر روز وقتی به کمپ میرفتم به خودم میگفتم آیا امروز جان سالم بدر خواهم برد، یا اینکه قربانی خواهم شد؟ آنچه بیشتر از جان من باعث نگرانی من میشد، امنیت جانی کارمندان کمپ بود که برایم اهمیت داشت."
"تمام نگرانیم از این است به هدفی که برای آن تلاش میکنم، نرسم"
همرین ادامه داد: "موضوع کمپ تنها محدود به گروه خاصی نمیباشد. زنان کمپ خطرناک هستند، همگی متعلق به یک جغرافیا بوده و دارای یک ایدئولوژی هستند. آنچه که دارای اهمیت است، تغییر ذهنیت آنها و بازگرداندن مجدد آنها به جامعه است. تنها نگرانی من نرسیدن به هدفیست که برای آن تلاش میکنم."
"فیلم یا بازی نبود، واقعا یک جنازه در کانال فاضلاب مشاهده کردم"
همرین در مورد اولین خاطرهی خود در کمپ میگوید: "من شاهد یک جنازه در کانال فاضلاب بودم. همچون یک فیلم از جلوی چشمانم رد میشد، اما متاسفانه واقعیت داشت و بازی نبود. خاطرهی آن روز را تا وقتی زندهام فراموش نمیکنم، اما بدون شک تاثیرات آن نسبت به گذشته کمتر شده است. وقتی تمام رویداد و حوادث وحشیانهای که در کمپ اتفاق افتاده به یاد میآورم، بیشتر بر انجام وظیفهام مصر میشوم."
"گناه کودکان بر گردن والدینی است که تصمیم به ملحق شدن داعش گرفتند"
همرین همچنین در مورد کودکان داعش میافزاید: "گناه کودکان کمپ، بدنیا آمدن در خانوادهایی است که تصمیم به ملحق شدن داعش گرفتهاند. کودکان این زندگی را انتخاب نکرده اما در این شرایط بزرگ میشوند. آنها بر اساس ایدئولوژی رادیکال و تندرو جهادی بزرگ میشوند. قابل ذکر است که آنچه هر کودکی در طول ۷ سال شروع زندگیش فرا میگیرد، بر تمام زندگی وی تاثیرات جدی بر جای میگذارد."
"اگر امیدوار باشیم، به صلحی پایدار و حیاتی سعادتمند خواهیم رسید"
همرین در خاتمهی سخنانش میگوید: "بدون امید، ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم. هر چقدر ایمان ما به هدفمان بیشتر باشد، تا بتوانیم به زندگی بهتر، توام با آرامش، آزادی و صلحی پایدار، امیدها و رویاهای خود برای آینده دست یابیم، موفقیت حتی بیشتر خواهد بود."