خوابگاه دختران؛ قوانین سختگیرانە و عدم امکانات لازم
مائدە.ک دانشجوی ارشد در مورد وضعیت خوابگاەها میگوید: علاوە بر شرایط نامناسب محیط و ساختار خوابگاە و عدم امکانات، محدودیتها برای دختران خیلی بیشتر از پسرهاست مانند ساعت ورود و خروج، دید و بازدیدهای سرزده سرپرست خوابگاه و.
شبنم توکلی
تهران- خوابگاه برای بسیاری از دانشجویان اولین تجربه از مستقل شدن و شروع یک مرحله جدید از زندگیست. در حالیکه سالیانه هزاران دانشجوی غیر بومی در سراسر ایران در دانشگاهها پذیرفته میشوند وجود مکانی مناسب برای استقرار آنها ضروری میباشد چرا که برای پیشرفت علمی و ذهنی دانشجویان فراهم آوردن سرپناهی امن و سالم نخستین قدم است از طرفی دیگر هنگامی که دانشجو وارد مکانی جدید میشود و از بسیاری از امکانات و موقعیتهایی که در شهر خود وجود داشت بیبهره میگردد دچار نوعی احساس سردرگمی و عدم دلبستگی به مکان جدید میگردد همینطور به سبب دوری از خانواده احساس غربت و تنهایی میکند که بدون شک بر عملکرد تحصیلی دانشجو تأثیر میگذارد که در بسیاری موارد او را از ادامه تحصیل باز میدارد.
«عدم امکانات کافی و خدمات مناسب بر عملکرد تحصیلی دانشجو تأثیرگذار است»
مائده.ک ٢٣ساله دانشجوی سال اول ارشد میگوید: من چندین سال است که ساکن خوابگاه دانشجویی هستم اگر از اوایل سکونتم بگویم چیزی که یادم میآید همان حس تنهایی و دوری از خانواده و استرس بود چون اولین بار بود که به تنهایی در تهران میماندم در حالیکه هیچ آشنا و دوست و رفیقی اینجا نداشتم. حتی مدتی احساس افسردگی میکردم و با وجود اینکه خیلی برای رسیدن به این دانشگاه و این شهر تلاش کرده بودم گاهی به سرم میزد که قید همه چیز را بزنم و به شهرستان برگردم، از تمام دانشجویان اینجا بپرسی قطعا همین را به تو میگویند احساس اضطراب و افسردگی در اولین سالها خیلی چیز عادی بنظر میرسد که تقریبا تمام دانشجویان دختر آن را تجربه کردهاند.
وی میگوید: انسان زمانی که به مکان جدیدی وارد میشود نوعی احساس اضطراب و عدم تعلق به مکان جدید دارد خوابگاه به منزله مکانی جدید برای دانشجویان است محلی که از محیط رسمی دانشگاه تفکیک شده و دانشجویان بهطور موقت در دوران تحصیل در آن اسکان دارند به عبارتی خانه دوم دانشجویان خواهد بود لذا حفظ سلامت روان و آرامش دانشجو در این مکان جدید اهمیت زیادی دارد از طرفی رضایتمندی از محیط جدید همگام با برآورده شدن خواستهها و نیازهای دانشجویان است زمانی که امکانات کافی و خدمات مناسبی در اختیار آنان قرار گیرد دانشجو کم کم به مکان جدید زندگی خود خو گرفته و به آن احساس دلبستگی پیدا میکند و متعاقبا از نظر ذهنی و روانی احساس بهتری خواهد داشت که بر دوام عملکرد تحصیلی او تأثیرگذار است.
مائده در خصوص شرایط دانشجویان در خوابگاه میگوید: اولین چیزی که به عنوان یک دختر در خوابگاه به آن توجه میکنی میزان شلوغی و تمیزی خوابگاههاست. بعضی ساختمانهای خوابگاه بیشتر یادآور سلولهای زندان است برای یک تازه وارد انگار میان انبوهی از زندانیان سابقهدار گیرافتاده چون از همه میترسد و همهچیز برایش تازگی دارد، آدم سالها با کسی زندگی میکند و نمیتواند او را بشناسد و اعتماد کافی کند ولی اینجا ناچاری حتی با این آدمها در یک اتاق زندگی کنی، در یک اتاق کوچک که تنها فضای شخصی روی تخت خودت هست یک یخچال که حکم آشپزخانه را دارد و تنها فضای مشترک هم وسط اتاق است و حتی برای دانشجویان حمام و دستشویی مورد نیاز موجود نیست. عدم امکانات و جمعیت زیاد دانشجویان مانع از پاکی و تمیزی خوابگاە میشود. اما تمام این سختیها را پذیرفت، دیگر در اینجا مسئولیت تو با هیچکس نیست و تنها خودت هستی که باید یک زندگی جدید بسازی.
«عدم آزادی پوشش در فضای باز خوابگاە»
او در ادامه میگوید: خوابگاه برای من حالا دیگر حکم خانه دیگر من را دارد خانهای که در آن حق دارم مثل یک انسان معمولی زندگی کنم چون از محیط رسمی دانشگاه جداست ولی زندگی معمولی در کار نیست خوابگاه شبیه یک سیستم اداری شده که تمام مدت توسط نگهبانان خاص آن تحت کنترل و نظارتی سر یک ساعت مشخص باید خاموشی باشد سر یک ساعت مشخص باید خوابگاه باشی و سر یک ساعت مشخص دیگر نباید سر و صدایی بیاید. قوانینی که در اینجا وجود دارد در اوایل آزاردهنده بهنظر میرسد چون محدودیتها برای دختران خیلی بیشتر از پسرهاست مثل همان ساعت بازگشت به خوابگاه یا اینکه هر ساعتی حق خروج نداری و دید و بازدیدهای سرزده سرپرست خوابگاه و... شما در نظر بگیرید که سالها قرار است در یک مکان به دور از خانوادهات زندگی کنی دانشگاه هیچوقت به این موضوع فکر نکرده که اگر عضوی از خانواده ما برای دیدن ما بیاید و بخواهد شبی کنار فرزندش بماند باید کجا برود؟جایی برای اقامت مهمان نیست برای همین اکثر خانوادهها مجبورند برای ملاقات فرزندشان چند ساعتی به جایی خارج از خوابگاه بیایند و شب به شهرستان برگردند.
مائدە در ادامە میگوید: رفتوآمدها مدتی است که حتی بیشتر از قبل کنترل میشود من اگر بخواهم یکی از همکلاسیهایم را برای یک شب به اتاق دعوت کنم باید کسی متوجه حضورش نشود، در غیر اینصورت از حضور غیرخوابگاهی ممانعت میگردد، در خصوص نوع پوشش دانشجویان در حیاط خوابگاه هم گاهی وقتها درگیریهایی پیش میآید، درون ساختمان هرطور بپوشیم مشکلی نیست ولی همین که به یک فضای باز و آزاد میرویم باید حتما مانتو بپوشیم که سرپرست خوابگاه رضایت بدهد انگار همیشه کسی چهارچشمی پشت سرمان ایستاده که گزارش عدم اطاعت از قوانین را به سرپرستی بدهد. این خیلی آزاردهنده است چون هیچ کجای این خوابگاه که عنوان خانه دیگر ما را دارد برای من و دیگر دانشجویان ساکن در این ساختمان حس خانه بودن را نمیدهد و بیشتر مثل یک زندان است، ساختمانی کهنه با امکانات قدیمی و دیوارهای رنگ و رو رفته کە حاضر نبودند کمترین هزینهای برای تعمیرات ساختمان خوابگاه صرف شود در حالیکه اکثر این دانشجویان برای رسیدن به چنین دانشگاهی سخت تلاش کردند و درس خواندند و جزو رتبههای برتر کنکور بودند و این حق ما نیست که از نظر مسئولان اینطور مورد بیتوجهی قرار بگیریم و آنچنان که شایسته ماست با ما برخورد نشود.
«در این شرایط و فضا ، آیندهی گنگی داری که امیدی به آن نیست»
وی اظهار کرد: حتی هیچ سرگرمی برای ما در نظر گرفته نشده که به لحاظ روحی انرژی خودمان را در آنجا تخلیه کنیم. بیشتر دانشجویان نیز در حال حاضر مستقل هستند و در کنار تحصیل مجبورند کاری پاره وقت پیدا کنند. در حالی که پسرها در این شرایط خیلی راحتتر هستند. یکی از اساسیترین مشکلاتی که وجود دارد بر سر اتاقها است. ما که ارشد هستیم به نسبت کلاسهایمان فشردهتر است و باید وقت زیادی را برای پایان نامه و پروژههایمان بگذاریم با این وجود سالنی برای مطالعه ما در ساختمان خوابگاه وجود ندارد و کتابخانه خارج از این ساختمان و داخل دانشگاه قرار گرفته است کسی که میخواهد شبها مطالعه کند شرایط برایش دشوارتر است . اتاق ما همانند کارشناسیها شش تخته است، در این شلوغی درس خواندن برایمان سخت است در این شرایط و فضا ، آیندهی گنگی داری که امیدی به آن نیست، آن هم در بهترین دانشگاههای ایران و همین است که خیلیها از ادامه تحصیل منصرف میشوند و آنهایی که ماندهاند به امید به دست آوردن فرصتی برای مهاجرت تحصیلی هستند.
مائدە میگوید: از طریق شورای صنفی پیگیر مشکلات خوابگاه شدیم ولی متأسفانه مطالبات ما دانشجویان را در نظر نمیگیرند. امکانات خوابگاه به شدت محدود و قوانین همچنان محکم و پابرجاست، حتی گاهی به وضعیت موجود اعتراض میکنیم با نوشتن درخواستهای مکرر و تجمعات کوچک دانشجویی خواستههایمان را تکرار میکنیم. میخواهم بگویم در میان این همه سیاهی همیشه روزنهای از نور امید میبینیم حتی اگر شرایط هم طبق خواسته ما پیش نرود و در تاریکی مطلق گیر بیفتیم باز این ما هستیم که وظیفه داریم راهی برای خودمان و بقیه دخترها بسازیم بالاخره هرچیزی سختیهای خودش را دارد اهداف ما هم به تمام این سختیها میارزد و باید برای رسیدن به آن با وجود تمام دشواریها ادامه دهیم.