«جنبش ژن ژیان ئازادی در کوردستان دلیل تغییر ماهیت جامعه‌ی ایران»

سوسن رخش کنشگر جنبش زنان، جنبش «ژن ژیان ئازادی» را «جنبشی استثنایی» دانست و خاطر نشان کرد: جنبش «ژن ژیان ئازادی»، در سراسر جهان جنبشی استثنایی است که برای اولین بار در چهل و چند سال گذشته فراگیر شد و آنچه که مثبت است، این جنبش با محوریت زنان شروع شد.

 

شهلا محمدی

مرکز  خبر- سوسن رخش، جامعه‌شناس، نویسنده و کنشگر جنبش زنان، در رابطه با بحران موجود در ایران و شکل‌گیری جنبش «ژن ژیان ئازادی»، گفت: من معتقد نیستم که جامعه‌ی ایران در حال فروپاشی بود اما بر این باورم که جامعه‌ی ایران در بحران بسیار شدیدی بود و هست. این بحران هم کاملا طبیعی است در جامعه‌ای که فقر اقتصادی، فقر اجتماعی و فشارهای سیاسی به وجود می‌آید، همین عوارض را دارد. یعنی مردم جامعه تغییر ماهیت می‌دهند و عصبانیت، خشم و خشونت در آن جامعه رشد می‌کند و این در همه جای دنیا اتفاق افتاده است. قبل از جنبش «ژن ژیان ئازادی» ما به یک بحران اجتماعی رسیده بودیم که با این جنبش «ژن ژیان ئازادی» این بحران حل نشد و بحران به جای خودش باقی مانده است ولی اینکه بگوییم فروپاشی، فروپاشی یک مسئله بزرگ و عمیق است یعنی همه‌ی چبز از هم گسسته می‌شود، انسان‌ها از هم دور می‌شوند و برادر به خواهر اهمیت نمی‌دهد و بلعکس. برای همین معتقدم جامعه‌ی ما به یک بحران رسید که ناشی از سیاست حاکم در ایران، خفقان و فشار اقتصادی است که بر جامعه حاکم شده و به آن فشار می‌آورد.

وی افزود: جامعه‌ی ایران از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در یک بحران قرار داشت. در همه‌ی جوامع در مقطع جنبش روحیه‌ی انسان‌ها تغییر می‌کند و آنها فکر می‌کنند تمام رنج‌هایی که کشیده‌اند در حال درمان شدن است و دارند راهی برای آن پیدا می‌کنند. در سال ۵۷ هم وضع همینطور بود و مردم روحیه‌ی دیگری داشتند که درازمدت‌تر بود تا اینکه به سرنگونی حاکمیت قبل منجر شد و تامدتی هم آن روحیه وجود داشت تا اینکه رژیم سرکوب کردن را آغاز کرد و شرایط اجتماعی و سیاسی را تغيير داد و باعث شد که مردم به روحیه‌ی سابق خود برگردند.

 

«در بسیاری از جاها زن به عنوان ملک مرد به حساب می‌آید و به همین دلیل شرایط به سادگی تغییر نخواهد کرد»

این کنشگر جنبش زنان در رابطه با تاثیر جنبش «ژن ژیان ئازادی»، بر کاهش رویدادهایی مثل خودکشی و قتل زنان در جامعه اظهار داشت: چیزی که در یک جامعه نهادینه است به سادگی با یک جنبش تغییر نمی‌کند. ظلم به زن و مردسالاری در جامعه‌ی ما نهادینه شده است. یعنی اگر در یک مقطعی به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی این کاهش پیدا کرد، به این معنی نیست که شرایط تغییر کرده. این شرایط تغییر نخواهد کرد مگر اینکه یک کار پروسه‌ای طولانی مدت بر این انجام دهیم همراه با وجود حاکمیتی که از زنان دفاع بکند و خشونت علیه زنان و کشتن زنان را  جرم انگاری بکند. تا زمانی که اینها را نداریم، اتفاقات پیش آمده در جنبش «ژن ژیان ئازادی»، مقطعی و گذرا بود. حتی اگر پیروز هم می‌شدیم، تا زمامی که ساختار اجتماعی و سیاسی به خصوص حقوقی تغییر نکند، وضع به همین منوال بود. چون ما یک جامعه‌ی مردسالار داریم به خصوص در بعضی مناطق ایران چون یک کشور چند ملیتی است و خلق‌های مختلف در آن زندگی می‌کنند که دیدگاه‌ها و سنت‌ها و فرهنگ‌های متفاوتی دارند اما در کل ایران یک کشور مردسالار و زن‌ستیز است. در بسیاری از جاها زن به عنوان ملک مرد به حساب می‌آید و به همین دلیل شرایط به سادگی تغییر نخواهد کرد و فقط مقطعی بود. چون ذهن‌ها مشغول یک مسئله‌ی دیگر اجتماعی شده بود. یعنی مردها فرصت این را نداشتند که به زنان گیر بدهند چون به دنبال این بودند که شرایط کلی اجتماع را تغيير بدهند اما همان مردها باز به خانه برمی‌گردند و همان هستند. برای همین من این را یک تغییر اساسی نمی‌بینم.

وی در ادامه با بیان یک مثال افزود: به عنوان مثال؛ در ١٨ روزی که مردم مصر بر علیه مبارک در خیابان‌ها بودند، مسلمان و غیرمسلمان متحد بودند. غیراسلامی‌ها دایره می‌زدند و زنجیر می‌زدند که مسلمانان نمازشان را بخوانند و پلیس به آنها حمله نکند اما ۶ ماه بعد جامعه‌ی مصر، یک جامعه‌ی کاملا افسارگسیخته بود و بدترین چیزی که اتفاق افتاد، همه به جان زن‌ها افتاده بودند. زن‌ها در جامعه امنیت نداشتند و نمی‌توانستند به خیابان بیایند، گروه‌هایی تشکیل شده بودند که در خیابان و در ملا عام به آنها تجاوز می‌شد. تا جایی که سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی اعتراض کرد. وقتی سیسی بر سرکار آمد با سیاست استبدادی که داشت توانست آن را کاهش دهد اما از بین نبرد چون این نوع ظلم به زن در جامعه‌ی مصر نهادینه شده است. برای همین نمی‌توان گفت یک تغییر مقطعی تأثیر اساسی بر مسائل زنان دارد.

 

«من معتقدم این یک جنبش استثنایی در دنیاست»

این فعال حقوق زنان جنبش «ژن ژیان ئازادی» را «جنبشی استثنایی» دانست و خاطر نشان کرد: جنبش «ژن ژیان ئازادی»، از نظر من هنوز انقلاب نیست و ما در مرحله‌ی جنبشی هستیم. جنبشی که برای اولین بار در چهل و چند سال گذشته فراگیر شد و آنچه که مثبت است، این جنبش با محوریت زنان شروع شد. مسئله‌ی زنان بود، کشته شدن یک دختر ٢٢ ساله به دلیل زن بودن، موهایش و بدنش. این مسئله باعث رشد این جنبش شد. من معتقدم این یک جنبش استثنایی در دنیاست و محققین به خصوص محققین فمینیستی و مطالعات زنان سال‌ها در مورد این خواهند نوشت چون یک پدیده‌ی بسیار نو و زیبایی اتفاق افتاد؛ اینکه زنان یک کشور رهبریت جنبش را بر عهده دارند در کشوری به غایت مردسالار، در کشوری که در ۴۵ سال گذشته به موجودیت درجه دوم و نه شهروند درجه دوم، تبدیل شد و حاکمیت زنان را به عنوان موجود درجه دوم تلقی کرد. به همین دلیل می‌توانم بگویم یک وجه مثبت سیاست این حاکمیت رشد فکری و اجتماعی زنان بود که نتیجه‌ی آن این شد.

او از آغاز جنبش «ژن ژیان ئازادی» در کوردستان را دلیل تغییر «ماهیت جامعه‌ی ایران» دانسته و گفت: من خوشحالم که این اتفاق ریشه در کوردستان دارد چون در طول تاریخ، نه فقط ۴۵ سال گذشته و شاید ١۵٠ سال گذشته‌ی ایران که در تاریخ مدارک آن را داریم، همیشه کوردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و ملیت‌هایی که در حاشیه‌ی ایران زندگی می‌کنند و نقش‌های بسیاری مهمی در مناطق مرزی داشته‌اند، همیشه در درجه‌ی دوم قرار گرفته‌اند و بیشتر مورد استبداد حاکمیت و ظلم قرار گرفته‌اند. اینکه این جنبش از کوردستان آغاز شد، ماهیت جامعه‌ی ایران را تغيير داد. به عنوان یک جامعه‌شناس، فکر می‌کنم نمی‌توان به شرایط سابق برگشت. جامعه‌ی ایران امروز متوجه شده که داریم از یک حکومت استبدادی زجر می‌کشیم و همه داریم مبارزه می‌کنیم. از گیلان تا کوردستان، بلوچستان و عرب‌های ما در خوزستان همه دارند با حاکمیت مبارزه می‌کنند و روز به روز این مبارزه یکپارچه‌تر می‌شود و در دو هفته‌ی اخیر می‌بینیم که حاکمیت تا چه حد از مردم ایران وحشت کرده است. تا زمانی که می‌توانست ما را از هم جدا نگه دارد، و ما را بر علیه هم نگه دارد وحشت نداشت اما امروز به شدت می‌ترسد چون می‌بینیم گیلان از کوردستان دفاع می‌کند، بلوچستان از خراسان و تبریز از خوزستان دفاع می‌کند و هر روز این صداها یکپارچه‌تر می‌شود و این یک پدیده‌ی زیبا است. هرچند حاکمیت تلاش می‌کند جلوی آن را بگیرد اما بعید می‌دانم موفق شود.

 

«زنان ما دیگر نمی‌ترسند»

سوسن رخش، اقدامات دولت ایران برای سرکوب مردم را بر علیه دولت دانسته و بیان کرد: این رژیم در ۴۵ سال گذشته همیشه وقتی دیده است که مردم دارند یکپارچه می‌شوند از روش‌های مختلف برای ایجاد اضطراب در جامعه، متفرق کردن و ترساندن استفاده کرده و موفق هم بوده است. برای همین من تصور نمی‌کنم اتفاق خاصی در تاریخ ٢۵ شهریور پیش بیاید. به دلیل سرکوب‌های شدیدی که رژیم انجام می‌دهد و شرایط اجتماعی که ایجاد می‌کند. چون شرایط اقتصادی را بدتر و بدتر می‌کند و مردم را با سیر کردن شکم‌شان سرگرم می‌کند اما تمام این حرکت‌ها در زمان محدودی می‌تواند تاثیر گذار باشد چون در نهایت بر علیه خود حاکمیت برمی‌گردد چون مردم به جایی می‌رسند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.

وی افزود: اکنون سطح خودکشی‌ها بالا رفته و چندین خبر خودکشی رسیده، در زندان‌ها جوان‌ها را می‌کشند و کمی پیش خبر خودکشی جوانی در زندان آمد که بسیار اسفناک است. دولت از این روش‌ها در حال ایجاد وحشت است و موفق بوده اما آنچه که جالب است این است که زنان ما دیگر نمی‌ترسند. مردان هنوز هم ترس و واهمه دارند و می‌بینیم که اگر دعوایی پیش بیاید جلو نمی‌آیند چون از زندان می‌ترسند اما ترس زنان ما ریخته به این دلیل که به قدر کافی تحمل کرده‌اند و به این رسیده‌اند که چیزی برای باختن ندارند.

او در خصوص ادامه‌ی مبارزات زنان و تاثیر آن بر جامعه اظهار کرد: وقتی این روش زندگی شروع شود، بر بقیه تأثیر می‌گذارد و گسترش پیدا می‌کند. مثلا مبارزه با حجاب گسترش پیدا کرده و هر روز می‌بینم تعداد بیشتری بدون حجاب بیرون می‌آیند. آنها را می‌گیرند، زندان می‌کنند و خبر زندانی آنها را سایبری می‌کنند تا زنان را بترساند اما وقتی دختری در اکباتان جلوی بسیجی می‌ایستد و می‌گوید فیلم بگیر، جرات بیشتری در زنان ایجاد کرده است که بله ما می‌توانیم جلوی اینها بایستیم و دارند می‌ایستند. من مطمئنم که این جنبش با رهبریت زنان باید پیش برود وگرنه با شکست روبرو می‌شود.

 

«مرد، میهن، آبادی شعار ضد جنبشی و انحرافی است»

این کنشگر جنبش زنان، شعار «ژن ژیان ئازادی» را فراتر از یک شعار دانست و با اشاره به شعار مرد میهن آبادی به عنوان یک «شعار ضد جنبشی و انحرافی»، افزود: ما مبحثی در جامعه‌شناسی داریم، در جنبش‌ها و آن ضد جنبش است. بحث ضد جنبش همیشه مطرح است. یعنی در مقابل جنبش یک نیروی می‌ایستد و تلاش می‌کند فعالیت‌های این جنبش را خنثی بکند. متاسفانه در ایران آن را می‌بینیم و از طرف حاکمیت نیست. حاکمیت با جنبش «ژن ژیان ئازادی» مبارزه می‌کند اما نیروهایی داریم که خود را اوپوزیسیون می‌دانند و متاسفانه به عنوان یک نیروی ضد جنبش عمل می‌کنند و آنها یک سری از سلطنت طلب‌ها هستند. می‌بینیم فلایری بیرون داده‌اند به مناسبت ٢۵ شهریور که در یک طرف آن نوشته‌اند «زن زندگی آزادی» و در یک طرف آن نوشته‌اند مرد میهن آبادی. ما زنان ایران، به خصوص زنان کوردستان از روز اولی که این شعار به وجود آمد مدام گفته‌ایم که این شعار، یک شعار ضد جنبش است. این جنبش با محوریت زنان است و این شعار دقیقا یک شعار مردسالارانه است. میهن مذکر است و مطعلق به مردان است و وقتی از آبادی صحبت می‌کنیم یعنی شما تا مرحله‌ی آزادسازی ایران با ما هستید و آباد کردن آن کار مردان است و باید به خانه‌هایتان برگردید. این در تاریخ خاورمیانه مدام اتفاق افتاده، زن‌ها تا پای پیروزی هر انقلابی بوده‌اند و بلافاصله بعد از پیروزی به خانه‌ها رانده شده‌اند. ما فقط می‌گوییم این ضد جنبش را خنثی می‌کنیم. ما با صدای بلند می‌گوییم که شعار مرد میهن آبادی، یک شعار ضد جنبش و انحرافی است. امیدوارم که زنان ایران این آگاهی را داشته باشند که نباید به پای این نوع شعارها بیوفتیم که سمبل برابری است. این به هیچ وجه سمبل برابری نیست و سمبل مردسالاری است. مردان این شعار را مطرح کرده‌اند و صرفا به حاشیه راندن زنان هدف این شعار است. امیدوارم بتوانیم در مقابل این ضد جنبش مقاومت بکنیم و یکپارچگی جنبش را حفظ بکنیم و همچنین محوریت رهبریت زنان در این جنبش حفظ بشود.

وی در نهایت بر عدم موفقیت اقدامات ضد جنبش در مقابل جنبش «ژن ژیان ئازادی» تاکید داشت و خاطر نشان کرد: در این عرصه از تاریخ تصور نمی‌کنم ضد جنبش بتواند موفق عمل کند. اگر تفرقه‌ای که در گذشته در بین ملیت‌ها در ایران بود، یعنی فارس‌ها صدای بلند را داشتند و بقیه‌ی ملیت‌ها صدای پشت صحنه بودند، می‌توانست. خوشبختانه امروز می‌بینیم که یکپارچگی زنان ایران قوی و قوی‌تر می‌شود. زنان آگاهی وجود دارند که می‌دانند نباید تحت تاثیر این روش‌های ضد جنبشی قرار بگیرند و باید آن یکپارچگی را که با محوریت «زن زندگی آزادی» که بسیار عمیق‌تر از یک شعار است و به اعتقاد من یک فلسفه است و این شعار ریشه دارد که آنقدر گسترش پیدا کرده است، می‌توانند مقاومت بکنند. این امید را دارم که اینبار اسیر افکار مردان و زنانی که دیدگاه‌های مردسالارانه دارند، نمی‌شویم. تجربه‌ی چند ماه گذشته‌ام نشان می‌دهد که جناح سلطنت طلب‌ها با رفتاری که داشتند و حرف‌هایی که زدند و روش‌هایی که به پیش می‌برند و ضد جنبش است، پایگاه خود را از دست می‌دهند و ضعیف شده است. تا چند ماه گذشته خواهان قدرت گرفتن رضا پهلوی بودند و رهبریت ایشان را قبول داشتند، امروز یا بە شک افتاده‌اند یا کاملا ردش کرده‌اند. بنابراین تصور نمی‌کنم اینبار موفق شوند.