حجاب اجباری و تبعیضهای جنسیتی در فروشگاههای وابستە بە سپاە
افزایش سختگیریها و محدودیت برای زنان شاغل به ویژه در فروشگاه اتکا سنه و تلاش برای اخراج زنها با هر بهانهی کوچک و بیاهمیتی نوعی خشونت علیه زنان و تبعیض جنسیتی در این فروشگاه به شمار میآید.
سایدا شیرزاد
مرکز خبر- جمهوری اسلامی که در ایجاد شکافهای اجتماعی و اقتصادی مهارت دارد، با مبنا قرار دادن پوشش اسلامی به عنوان پوشش برتر، عملاً زنانی را که با این نوع سبک پوشش موافق نیستند و نمیخواهند خود را مطابق میل حاکمان بیارایند، از فرصتهای سیاسی، علمی، اجتماعی و فرهنگی محروم ساخته است.
قانون حجاب اجباری و لایحههای مربوط به آن موجب تبعیض در موقعیتهای شغلی و ستم اقتصادی میشود و این مسئله از لایههای پنهانتر قانون حجاب و لایحههای پشتیبان آن به شمار میآید.
توجه و فشار بر حجاب در حالی است که مردم ایران با مشکلاتی با اهمیتتر از مسئلەی پوشش روبهرو هستند. تورم در اقتصاد ایران روز به روز وخیمتر میشود و مردم را با مشکلات بسیار زیادی مواجه کرده است. خشکسالی و بحران بیآبی در اثر راهکارهای ناکارآمد دولت، بیکاری، اعتیاد و بسیاری مشکلات دیگر گریبانگیر مردم هستند و حاکمان و دولت بدون کوچکترین تلاشی برای حل مشکلات، تمام تمرکزشان را بر حجاب و محدود کردن زنان معطوف کردهاند.
قوانین و دستورات ارسال شده به نهادهای وابسته به دولت، همه و همه در خصوص اجرای قانون حجاب اجباری پیش میرود. زنان شاغل در فروشگاه اتکا سنه(سنندج)، به ناچار به اجرای این قانون زنستیز تن دادهاند تا از کار بر کنار نشوند.
در گزارش پیشرو، با چند تن از زنان شاغل در فروشگاه اتکا سنه مصاحبه شده است، اسامی ذکر شده، مستعار میباشد. فروشگاەهای زنجیرەای اتکا وابستە بە سپاە پاسداران ایران هستند و در همەی شهرها از جملە سنندج نمایندگی دارند. براساس آنچە زنان شاغل در این فروشگاەها میگویند تبعیض جنسیتی در این فروشگاەها بیش از هر فروشگاە دیگری است.
«میگویند دخترانتان حجاب ندارند و مردها را تحریک میکنند»
هینا میگوید: در این دو، سه سالی که توی فروشگاه کار میکنم، سختگیریها بیشتر و بیشتر شدند. باید هرچیزی که میگویند را انجام بدهیم وگرنه مثل یکی از همکارانمان که فقط یه رُژ کمرنگ زده بود، اخراج میشویم. فروشگاههای دیگر، دخترانشان میتوانند مرتب بروند سرکار و به سرووضعشان برسند اما ما اجازه نداریم. یک بار گفتند که مشتریها از ما در اتاق رئیس شکایت کردهاند و گفتهاند زنان فروشگاه حجاب ندارند و مردها را تحریک میکنند که به آنها نگاه کنند.
«البته اوضاع مردهای فروشگاه هم جالب نیست، اما برای زنها بیشتر سختگیری میکنند»
رها، ٢٧ ساله که به خاطر شرایط خانوادگی و مریضی پدرش خرج خانه را به عهده دارد، میگوید: توی فروشگاه باید حتما مانتو و شلوار مشکی یا رنگ تیره بپوشیم. حتی اجازهی پوشیدن کفش رنگی نداریم و فقط از کفش اسپرت ساده باید استفاده کنیم. روسری کاملا ممنوع است، به همه چادر هم دادهاند که حتما باید توی گرمای تابستان هم استفاده کنیم. کسی هم نمیتواند مخالفت بکند چون اصلا اهمیت نمیدهند چند سال است کار میکنیم. میگویند اگر برایتان سخت است میتوانید نیایید سرکار. حسابی از ما کار میکشند و اصلا اجازهی مرخصی نمیدهند. البته اوضاع مردهای فروشگاه هم جالب نیست اما برای زنها بیشتر سختگیری میکنند.
«نباید حتی یک تار از موی سر زنان بیرون باشد»
ساناز در ادامه میگوید: اصلا اجازه نداریم ناخن داشته باشیم یا لاک بزنیم. حتی زنان متاهلی که موهایشان را رنگ کردهاند نباید حتی یک تار از موی سرشان بیرون باشد. اینها که چیزی نیست چون نمیگذارند حتی گوشی در دست بگیریم. پدر رها مریض است و گاهی او را به بیمارستان میبرند، بعضی وقتها دزدکی از سرویس بهداشتی برای تلفن زدن استفاده میکند تا حال پدرش را بپرسد. یک چیز دیگر اینکه، هر کدام از ما به عنوان نمایندهی یک شرکت وظیفه داریم محصولات شرکتمان را مرتب کنیم و بفروشیم، اما مسئولان فروشگاه کارهای نظافت فروشگاه را هم به ما که بیشترمان دختر هستیم میگویند که انجام بدهیم.
«مجبوریم آنچه میگویند انجام دهیم وگرنه مانند دوستمان اخراج میشویم»
نگین با اشاره به حرف رها در مورد اخراج همکارش گفت: آنقدر سختگیری میکنند و دخترها را در فشار قرار میدهند که همه خسته شدهایم و فقط چون مجبوریم آنجا میمونیم. چند وقت پیش یکی از دوستانمان که خیلی آرام و بیحاشیه هم بود را اخراج کردند. همکارم دختر خیلی سادهای بود و به کار هیچ کسی کاری نداشت و سرش توی لاک خودش بود. قرار بود از شرکت طرف قرار دادش برای بازدید سنه بیایند. او هم فقط یک رُژ کمرنگ زده بود که رنگ پریده نباشد. از بالا (اتاق رئیس فروشگاه) صدایش کردند، تا او را دیدند گفتند این چه وضعی است و اخراج. دوستم کارشناس ارشد بود. ما هم مجبوریم آنچه میگویند انجام دهیم وگرنه مانند دوستمان اخراج میشویم.
«نامه آمده است که به هیچ عنوان نیروی دختر جذب نکنیم و آنهایی را هم که هستند کم کم باید اخراج کنیم»
الناز، نگران اخراج و تعدیل نیروی زنهای فروشگاه بود و گفت: تا حالا چندین بار به ما گفتهاند مواظب رفتارتان باشید و کارتان را درست انجام بدهید. برای ما نامه آمده است که به هیچ عنوان نیروی دختر جذب نکنیم و آنهایی را هم که هستند کمکم باید اخراج کنیم. منم کلی قسط دارم باید پرداخت کنم اما اصلا درک نمیکنند. تازه هیچ وقت آن نامه را به ما نشان ندادهاند و فقط به آن اشاره کردهاند.
«بهانه میآورند تا اخراجمان کنند»
سارا، ٢۴ ساله که شرایط اقتصادی خوبی هم ندارد در خصوص بهانههای اخراج زنها چنین میگوید: شرکتهای طرف قرارداد با ما زنان، جدیدا دارند بهانه میآورند. به ما گفتهاند باید فروشتان را مثلا به ٢٠٠ میلیون تومان در ماه برسانید در غیر این صورت اخراج میشوید. حالا اگر خودمان را هم بکشیم به ١٧٠ میلیون تومان هم نمیرسد. فقط شرکتهای طرف قرارداد به زنان گیر میدهند. یعنی بهانه میآورند تا اخراجمان کنند.
سارا همچنین از تبعیض جنسیتی زیاد در فروشگاه شکایت میکرد: ما دو دستهایم، مشارکتی و شرکتی. شرکتیها مزایا و حقوقشان بیشتر است و جالب است که اصلا دخترها را شرکتی نمیکنند. ما زنان زیادی تو فروشگاه داریم که چند برابر مردان فعالیت میکنند، اما اجازه نمیدهند آنها شرکتی بشوند. میگویند آنها که شرکتی نباشند نمیتوانند پای صندوق بشینند، اما فروشگاه از زنان هم برای اینکار استفاده میکند با وجود اینکه شرکتی نیستند. در کادر اداری فروشگاه نیز حتی یک زن هم نیست و همه مرد هستند.