در راه حیاتی اشتباه و کریه، حیاتی صحیح ممکن نیست
ارتباطی ژرف با اساس (یا یک زندگی آزاد بوده یا نیست) از گهواره تا گور (از هنگام تولد تا هنگام مرگ) که تمام اینها با عشق و حرمت و زیبایی و اخلاق آزاد بەوجود میآید و اگر در میانهی اینها جایی برای زن نیز بیافرینم، بهجا خواهد بود. ما نسبت به زنانی که خود آنها و به شیوهایی آزادانه و پیرامون خویش حیاتی دوستانه و راستگویانهی زیبا را بنیاد بنهند، شک نداریم.
ارتباطی ژرف با اساس (یا یک زندگی آزاد بوده یا نیست) از گهواره تا گور (از هنگام تولد تا هنگام مرگ) که تمام اینها با عشق و حرمت و زیبایی و اخلاق آزاد بەوجود میآید و اگر در میانهی اینها جایی برای زن نیز بیافرینم، بهجا خواهد بود. ما نسبت به زنانی که خود آنها و به شیوهایی آزادانه و پیرامون خویش حیاتی دوستانه و راستگویانهی زیبا را بنیاد بنهند، شک نداریم.
بدون شک و بدون تبعیض در جامعهایی که بر اساس مردسالاری، اقتدار و آیین بنیاد نهاده شده باشد، ارزش و معنای بیشتری به مفهوم برابری برای زنان از نظر الهگی و اعتقاداتش میگذاریم. برای تضمین آن و از عشقمان برای آزادی زن فعالیت بیشتر و مبارزات بیشتری انجام دادیم و با دیدگاهی مالکیت به زن و انسانیت ننگریسته و به کسی اجازه ندادیم که با چنین دیدگاهی با زنان رفتار نماید. پیشرفت ما در این راستا و از جوانب رفتار و زیبایی برای شخصیت موردی طبیعی بوده و هیچگاه با آن سازش ننمودیم.
(حیات اشتباه را نمیتوان صحیح و درست زیست، و از طریق یک زندگی خراب نمیتوان به حیاتی سالم رسید) تحت نام زندگی رویدادهای بسیاری بیشتر از جنگ و ویرانی روی میدهد، این کشتارگاه باعث انحراف از درک حقیقت میشود. از طریق حیاتی ساختگی و جزئی تضمین شده از یک زندگی کامل به سمت زندگی بردهوارانه سوق داده میشود.
این راهها از خیلی وقتهاست که برایش نقشه کشیده شده است، راه زندگی غلط و اشتباه است، برای اینکه زندگی را به راه اساسی و صحیح آن بازگردانیم، انقلاب لازم است. از طریقهای همچون گفتار و عمل، فعالیتهای مدنی، مبارزه و مقاومت، بر اساس اخلاق و زیبایی، راه صحیح بنیاد نهادن راهکارهای علمیست و تحلیل ذهنیت و حاکمیت نیروی اراده، که بالاتر از تمام نیروهاست.
مشکلات اجتماعی، مشکلاتی مشترک هستند، مشکلات به هم مرتبطاند، برای همین مفهوم اخلاق و زیبایی بوجود آمدهاند. زن همچون عمل اساسی رفتاری و سیاسی برای جامعه از طریق آزادی، برابری، دموکراسی و نقش موثری در موارد رفتار و زیبایی دارد. بنابراین علم اخلاق و زیبایی جزئی از علم زن بوده و نمیتوان آن را از هم مجزا دانست. چون بار سنگین و وظایف زندگی بیشتر بر دوش زنان قرار دارد.
مطمئنا در آینده گشایش و تضمین توسعه و پیشرفت دربارەی موضوعات اخلاقی و زیباییشناسانه، هم در زمینهی فکر و عمل ممکن خواهد بود.
ارتباط زن با زندگی ژرفتر و پیشرفتهتر بوده همچون ارتباط مرد با زندگی، پیشرفت هوش عاطفی در زنان به این موضوع مرتبط است، برای همین زیبایی نزد زن موضوعی به تمامی مندرج (برجسته) همچون زیبایی زندگیست.
زیبایی رویدادی سوسیولوژیکی بوده، هیچ زنی در ظاهر زشت نیست، زیبایی در پشت پردهی اخلاق و تفکری خوب است، حتی آنهایی که احساس میکنند که مورد قبول نیستند، میتوانند زیبا باشند، اگر زیبایی را در پدیدهی بدن محدود و مختصر سازیم، صحیحی و بهجا نمیباشد. شاهد آنهایی هستیم که با زیبایی و مواد آرایشی میخواهند خود را تغییر دهند، در مدت سه ماه تغییر کرده و به شکل میمون در میآیند. اینها کسانی هستند که زیبایی را در چارچوب بدن محدود و حقیر میکنند. آنهایی که تنها سعی بر زیبایی و جذاب بودن بدنشان دارند، کسانی هستند که تنها برای مدتی مشخص و موقت خود را به نمایش میگذارند. تا همهی موجودیتهای زن را درک نکنی، زیباییایی که در شخصیت زن پنهان میباشد، فاش نخواهد شد. در موضوع اتیک – اخلاق نیز بگویید که من منم، به خودتان تعلق بیابید.
تئوری اخلاق، بەعنوان اساسیترین مشکلات فلسفه، در برابر مورد بازبینی قرار دادن اخلاق و دوباره بنیاد نهادن آن مسئول است، در مقابل رسیدن به نقش اساسی خویش مسئول است. اخلاق در حد نابودیست، بایستی اخلاق در جامعهی کنونی از نو رشد کند و بر اساس مبادی زندگی توسعه یابد و به مرکز زندگی وارد شود، و همچون مشکلات اساسی اجتماعی موقعیت و اهمیت خویش را بیابد.
مسئولیت زن از نظر اخلاقی بیشتر است و همچنین از نظر آموزش خوب و یا بد و تعریف ارزش زندگی و صلح، خرابی و ترس از جنگ و مرافعه، فکر، بحث و ارزیابی و تحلیل، تصمیم و مبادی عدالت، حق و حقوق بخصوص از نظر اخلاق و سیاست اجتماعی، تمامی اینها به برخوردی صحیح نیاز دارند و باید مسئولیتپذیر بود، که در طبیعت و سرشت زنان ضروریست. منظورمان زنانی نیستند که تبدیل به سایه و اسباببازی دست مرد شدهاند. بلکه زنانی که کروکی آزادی، برابری و دموکراسی را برجسته کردهاند.
میتوانیم ارتباط اخلاق – زیبایی را همچون ارتباط گل – خار در نظر گرفت، گل یعنی زیبایی و خارهایش نیز اخلاق آن میباشد. اگر زیبایی بدون اخلاق غیرممکن است، اخلاق نیز بدون زیبایی نمیتواند موجودیت یابد، و در صورت وجود بیارزش است. من در مورد اخلاق و زیباییشناسی سخن میگویم که از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین موارد مشابه بر اساس واقعیتی که خلق کورد در آن زندگی میکند، همچنین ما در مورد نتیجه کار میکنیم. در مورد مفهوم زیباییای که بجز نمایش معنای دیگری ندارد، زیبایی که مدرنیته آن را برجسته میکند، سخن نمیگویم.
به شیوهایی صحیح از نو میآفریند، تا زمانیکه واقعیات اجتماعی از نظر علمی، فلسفه و زیبایی بیشتر توسعه یابد، همزمان بیشتر زمینهساز جوانب سلامتی، زیبایی و خوبیهای زندگی است. اما اگر یک زندگی اجتماعی توامان با اخلاق، برابری، راستگویی سیاسی فراهم نشود، نمیتوان آن زندگی را زیست. بهطور کلی مدرنیته و بەخصوص سرمایهداری بەعنوان یک اقتدار ایدئولوژی و فشار و سرکوبهایش باعث بوجود آمدن یک زندگی اهلی بردهوارانه با تمام شیوههای غلط میشود. سخنان بیارزش و باطل خودپسندانهشان و تحمیل نمودن بر جامعه، باعث بوجود آمدن مجموعهی اتفاقاتی شده که به آن مشکلات اجتماعی در عرصه گفته میشود.
منبع: آکادمی ژنولوژی