«در بیشتر ضربالمثلها نگاه مردسالارانه حاکم است»
سمیه محمدی میگوید: ضربالمثلهایی که در ادبیات عامیانه و حتی فولکلور ما وجود دارد همگی یک ویژگی بارز دارند وآن هم کم شمردن زنان است و بسیاری از این ضربالمثلها، زنان را در دو طیف زن خوب و زن بد قرارداده است.
آگرین حسینی
دیواندره- ضربالمثلها جزئی از ادبیات شفاهی محسوب میشود در ضربالمثلهای جنسیتی ، مردان در جایگاه و موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به زنان ترسیم شدهاند. چنین القا میشود که مردان به نسبت زنان از تواناییهای عقلی و ذهنی بیشتری برخوردارند. در این ضربالمثلها، اصل و نسب، پدرتباری است. ضربالمثل هر جامعهای، بسیاری از واقعیتهای فرهنگی، باورهای اجتماعی و ذهنیت نهادینه شده آن جامعه را نمایان میکند که بیانگر باورهای نادرست جنسیتی در مورد زنان است. در ایران و روژهلات کوردستان نیز این بخش از ادبیات فولکلور کوردی و فارسی جنسیت زده است و بیشتر ضربالمثلها نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشههای مطلوب به جامعه مردسالار برای زنان نهادینه میشود. از آنجا که شکلگیری ضربالمثلها هیچ گونه پشتوانه منطقی و علمی ندارد، بنابراین هر چه افراد جامعه از مراحل رفتارهای سنتی و غیرمنطقی به سوی رفتارهای منطقی و حساب شدهتر متمایل میشوند از رواج امثال و حکم این ضربالمثلها کاسته میشود. در همین زمینە با سمیە محمدی دبیر زبان و ادبیات وفعال اجتماعی گفتوگویی داشتیم.
«ضربالمثلهای جنسیتی زنان را در دو طیف زن خوب و زن بد قرار داده است»
سمیە محمدی در ابتدای سخنان خود میگوید: ضربالمثلها جزئی از ادبیات شفاهی هستند که در هر زبان و فرهنگی وجود دارد، در زبان کوردی و در زبان فارسی که ما روزمره خیلی از این ضربالمثلها را میشنویم و به صورتی به شنیدن آنها عادت کردهایم بخصوص ضربالمثلهایی که در ادبیات عامیانه و حتی فولکلور ما وجود دارد همگی یک ویژگی بارز دارند و آن هم کم شمردن زنان است ضربالمثلهایی که پیرامون زنان گفته شده است زنان را در دو طیف زن خوب و زن بد قرارداده است.
زن خوب و شایسته در آینه ضربالمثلها خانهنشین، پوشیده از چشم غریبه، پاکدامن، حافظ کیان خانواده، زاینده، با وفا، زیبا، کم خور و مایه عشرت و شادی همسر خود باشد. در مقابل، زن بد به دوزخ و سوهان تشبیه شده و پیر کننده مرد، ناتوان، پرخور، زشت رو، نازا، شلخته، بی وفا و … است. بسیاری از این مثلها سوگیری جنسیتی دارند و به نوعی بازنمایی جنسیتی دست میزنند، مانند ضربالمثلهای زیر؛
«زن تا نزاید دلبر است، وقتی زاید، مادر است
زن جوان خوبی است، اما حیف که دخترزاست
با صد تا مرد به جهنم بروی، اما با یک زن به بهشت نروی
زن شیطان است
زن ناقصالعقل است
تمام بلاها زیر سر زنان است
اسب پوزه بند میخواهد، زن کتک
زن که رسید به بیست باید به حالش گریست
سايه یک مرد بهتر از سايه يک ديوار است. هنگام ملاقات با زن، شلاق را فراموش نكنيد.»
«در جوامع سنتى مردان با تحقير زنان به نوعى از ناتوانىهاى خود انتقام میگيرند»
سمیه محمدی درباره خشونتهای کلامی و ضرب المثلهای جنسیتی میگوید: خشونتهاى كلامى مبتنى بر تقسيمبندى جنيستى در ضرب المثلها، اشعار كلاسيک، ادبيات عامه، لطيفهها و پندهاى غالب جوامع حضور دارند، از مصاديق بارز خشونت در قبال زن هستند، هر چند استفاده از ضربالمثلهای جنسیتی در ادبیات روزمره ما در هر فرهنگ و فردی متفاوت است. در جوامع سنتى مردان با تحقير زنان به نوعى از ناتوانىهاى خود انتقام میگيرند، دشنامهاى مستهجن كه رايج است عموما حول مطرح كردن روابط جنسى نامتعارف دور ميزند و حريم عاطفى زن را زير ضربه ميگيرد. به نظر من خود زنان هم سهم قابل توجهى در بقاى اين تخريبهاى كلامى و فرهنگى دارند به دليل نفوذ فرهنگ پدر سالارانه و مرد سرورانه، بسيار زنان قدرت خود را باور ندارند. پس تنها راهى كه زنان میتوانند نگرش تحقيرآميز به خود را تخفيف دهند، توانمند شدن و كسب مهارت است.
«نگاه منصفانهای نسبت به زن در طول تاریخ وجود نداشته است»
سمیە محمدی در پایان صحبتهایش اشاره میکند: برخی از ضربالمثلهای فارسی را که مطالعه میکنیم، در مییابیم نگاه منصفانهای نسبت به زن در طول تاریخ وجود نداشته است. کلمات و یا جملاتی مانند «خالە زنک»، «ضعیفه»، «مثل دخترها گریه میکنه»، «قول مردانه»، «این زن برای خودش یک پا مرد است» و... از جمله کلیشههایی است که زنان از هنگام تولد آنها را شنیدهاند، کلیشههایی که مستقیما و بعضا غیر مستقیم تحقیر زنان و زنانگی را نشانه میدهد و به علت ناآگاهی از این تحقیر نامحسوس، سالیان سال در زبان و گفتوگو حتی از سوی خود زنان به کار برده و بازتولید شدهاند. متأسفانه در چنین جوامعی که آگاهی جنسیتی پایین است افراد سعی میکنند خود را با جنسیت معرفی کنند و مسئلهای که مورد غفلت قرار می گیرد انسان بودن است.