چرا مسافرت انفرادی زنان سیاهپوست یک عمل رادیکال است
سفر به تنهایی به من احساسی از خودم و جایگاهم در دنیا میدهد. پس از قرنها محدودیت، سفرهای زنان سیاهپوست قدرت حذف باورهای نادرست و بازگشت آنها را به دنبال دارد.
جورجینا لاتون
سفر به تنهایی به من احساسی از خودم و جایگاهم در دنیا میدهد. پس از قرنها محدودیت، سفرهای زنان سیاهپوست قدرت حذف باورهای نادرست و بازگشت آنها را به دنبال دارد.
سفر میتواند آزاد و ترمیمکننده باشد، فرصتی برای زدن دکمهی راهاندازی مجدد یا یک وقفه برای بازگشت دوبارهی شما بە خود.
شما با سفر کردن نه تنها با درک عمیقتری از یک مکان و مردم آن روبەرو هستید، بلکه از بیشتر از آنچه که خود را میشناسید به خانه برمیگردید و من به سبب تجربهام میدانم که ارزش آن چقدر است.
در ۲۱ سالگی، من لندن را ترک کردم تا بیش از یک سال در جهان تنها گشت بزنم. اخیراً با مرگ پدرم بخش عمدهای از هویتم را از دست داده بودم و سفر وسیلهای بود که ترجیح دادم خودم را ترمیم کنم. من به سمت سامبا در ریودوژانیرو حرکت کردم، غذاهای خیابانی در ویتنام و مکزیک خوردم، در کلانشهرهای باستانی چون مراکش گشتم و روزها و شبهایی را در برخوردهای عاشقانهی زودگذر به سبب تفاوت زبان از دست دادم.
من در جزایر گالاپاگوس با علاقه شنا کردم، در زیمبابوه با کرگدن سفید قدم زدم، در آفتاب سوختم (مطمئن نیستم چگونه این اتفاق افتاده باشد)، در نیکاراگوئه مسمومیت غذایی پیدا کردم که سبب ناتوانیم شد و در کوبا دستگیر شدم.
جورجینا در فاس، مراکش
صرف وقتم (و بیشتر پولم) برای یک دورهی طولانی مدت، مسافرت انفرادی بهترین تصمیمی بود که گرفته بودم. این به من کمک کرد تا قطعات خودم را دوباره بهم وصل کنم، از نوشتنم الهام گرفتم و جایگاهم در جهان را برای خویشتن یادآوری کردم.
من شنیدهام که بسیاری از زنان سیاهپوست اعتراض میکنند که چرا ما نباید به تنهایی سفر کنیم، چیزهای وحشتناکی که ممکن است برای ما اتفاق بیفتد، ممکن است با ترک خانههای خود با آن روبەرو شویم و من دچار تردید میشوم، مواقعی وجود دارد که در جاده احساس لغزش یا عدم استقبال میکنم، اما در بیشتر موارد، مسافرت انفرادی بسیار بیشتر از آنچه که از من گرفته است، به من هدیه داده است و همیشه قدرت مرا در جهانی یادآوری میکند که اغلب باعث میشود من، بهعنوان یک زن سیاهپوست، احساس حقارت و ناتوانی کنم.
مدت زیادی است که به زنان سیاهپوست گفته میشود که چگونه زندگی کنند. ما مجبور شدهایم در فضاهایی وجود داشته باشیم که با توجه به راحتی ما ساخته نشدهاند، و به همین ترتیب، با افکار و افسانههای مخرب خود را جذب آن کردهایم، به خود میگفتیم: "نه ، من نمیتوانم چنین کاری کنم" و به اینجا تعلق نداشته باشم. " ما از نویسندگی در داستانهای سفر خود محروم شدهایم و به ما گفته شده است که وقتی جرات کردیم بیشتر از اوقات فراغت خود مطالبه کنیم، به خانه برویم.''
اما اگر کلیشهها را نادیده بگیرید چه اتفاقی میافتد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر به جای انتظار برای اجازه یا اجازه دادن ترس برای تعیین تصمیمات خود به خود بگویید، "بله، وقت آن است که من بروم" من حاضر هستم شرط ببندم که با انتخاب شما زندگی خود را خواهید داشت.
جورجینا در سفر به جزایر گالاپاگوس
برای زنان سیاهپوست، سفر انفرادی معنای عمیقی دارد که ریشه در امر سیاسی و شخصی دارد. برای قرنها، سفر سیاهان به شدت کنترل شده است. در طول دورهی وحشیانهی گسترش استعمار، افراد سیاهپوست به زور از کشورهای آفریقا و کارائیب برداشته شده و برای پیشرفت اقتصادی ملتهای سفیدپوست اروپا به سراسر جهان منتقل شدند. بدن سیاه به سادگی ابزاری برای تولید سرمایهداری و وسیلهای برای رسیدن به هدف بود و به همین ترتیب، ما از دسترسی به سفر در اوقات فراغت محروم شدیم.
تحرک زنان سیاه به شدت تحت کنترل قرار گرفت (و هنوز هم وجود دارد). در زمان اسارت، ما استقامت میکردیم، اما نمیتوانستیم آزادانه یا برای لذت سفر کنیم. چنین مفهومی مستقیماً با قانون استعمار مغایرت دارد و حتی اگر این دوره مدتهاست که به پایان رسیده است، زنان سیاه پوست میراثی از فرضیات باریک و مغرضانه دربارهی خود را به ارث بردهاند که امروز بر ما تأثیر میگذارد.
سرمایهداری نئولیبرالی و تبعیض ساختاری بیش از بسیاری از گروههای دیگر همچنان بر دوش زنان سیاهپوست است. سیستمهایی که ما با آنها پیمایش میکنیم آلوده به برتری سفید هستند و هرگز برای کشف خود و لذت ما طراحی نشدهاند.
انصراف از این سیستم ظالمانه از طریق استراحت یا مسافرتهای تفریحی کاملاً شایسته و واقعاً انقلابی بزرگ است، بنابراین میتوان سفر زنان سیاه را اقدامی رادیکال، ابزاری برای عصیان، تمثیلی برای رهایی دانست که به ما امکان میدهد موقعیت خود را در جهان دوباره تعریف کنیم.
به وقت سیگار، در کوبا
زنان سیاهپوست که به راحتی و برای لذت بردن سفر میروند، مرزشکنی میکنند، جنبش سفر سیاه در سال ۲۰۱۳ و در حالی آغاز شد که یک مکالمه تحت هدایت رسانههای اجتماعی برای دید بیشتر ماجراجویانی که متناسب با قالب سنتی نیستند متمرکز شد. این از آن زمان راه اصلی خود را طی کرده است، مسافرت انفرادی برای اوقات فراغت امتیازی است که در سالهای اخیر تعداد بیشتری از زنان سیاهپوست توانستهاند از آن بهرهمند شوند.
ما برای فرار، هیجان و لذت افسار گسیخته، برای تفریح، آزادی و غذا سفر میکنیم. ما به این دلیل سفر میکنیم که به اندازهی کافی خوششانس هستیم که میتوانیم به مکانهایی برویم که والدین ما هرگز نتوانستهاند، رویاها و اهداف نیاکان خود را زندگی کرده و بخشی از نسلی باشند که در نهایت سفر آزاد برای آنها امکانپذیر است.
ما برای ساختن هویت شخصی خود سفر میکنیم، خصوصاً در فضاهایی که یک زن رنگینپوست و بیسرپرست تابو تلقی میشود. و ما بهتر از قبل، مسئولیت و آگاهی مربوط به حرکت خود را درک میکنیم. ما قبل از هر چیز برای خود سفر میکنیم، اما دلیل اصلی سفرهایمان این است که بتوانیم کلیشهها را مورد سرزنش قرار دهیم، قالبها را بشکنیم، ریشهها را ردیابی کنیم و راهحلها را گسترش دهیم. سفر میکنیم چون میتوانیم و این خود دلیل کافی برای رفتن است.
برگردان: خبرگزاری زن