ایران؛ چالشهایی کە زنان پس از طلاق با آن روبرو میشوند
زنان پس از هنگامی که خواهان فعالیت و مشارکت اجتماعی میشوند با سدی از بیاعتمادی و بدبینی افراد مواجهه خواهند شد که حضور آنان در بازار کار و پرداختن به هر نوع فعالیت خارج از منزل را دشوار خواهد کرد.
شبنم توکلی
تهران - ایران یکی از پر طلاقترین کشورها در سطح جهان است با این وجود در سراسر دنیا طلاق به عنوان یک مسئله جهانی شناخته شده که تهدیدی برای بنیاد خانواده میباشد. طلاق پیامدهادی اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمانی بسیاری دارد. خصوصا برای زنانی که فاقد پناهگاه و استقلالند این پیامدها دو چندان بوده و این زنان در معرض انواع آسیبها و انحرافات اجتماعی خواهند بود.
طلاق در ایران برخلاف دیگر کشورها که بیشتر مواقع در فضایی مسالمتآمیز صورت میگیرد تنش و استرس بسیاری برای طرفین و همچنین خانوادههایشان دربردارد پس از طلاق نیز زنان با بحران جدیدی روبهرو میشوند و آن بحران پس از جدایی است، از یاد بردن خاطرات و تجارب پیشین زندگی مشترک تجربه تنهایی مجدد از یکسو و تعامل با زندگی جدیدی که در آن نگرش مردم به زن تنها در نبود همسرش آزار دهنده است، سبب میشود وی به خانه روی آورد و از حضور در جمع بگریزد که زمینهساز افسردگی و ناامیدی وی خواهد شد.
گذشته از این امر که زنان کە تجربە شکست در زندگی مشترک داشتەاند در غالب موارد خود تا مدتها خواهان زندگی در تنهایی هستند اما در مواردی هم که خواهان فعالیت و مشارکت اجتماعی میشوند با سدی از بیاعتمادی و بدبینی افراد مواجهه خواهند شد که حضور آنان در بازار کار و پرداختن به هر نوع فعالیت خارج از منزل را دشوار خواهد کرد.
زنان در رویارویی با طلاق واکنشهای مختلفی دارند در مقابله با مشکلات پس از جدایی زنان گاهی به تقویت اعتقادات و باورهای معنوی در خود میپردازند و در این راستا در تلاشند که هویت جدیدی را برای خود بسازند تا با تکیه بر خود و رشد فردی در برابر مشکلات زندگی واقعی تاب بیاورند.
خانواده نقش مهمی در سازگاری زنان با زندگی پس از طلاق دارد در بسیاری از موارد که زن پس از طلاق به آغوش خانواده بازمیگردد، خانواده به عنوان یک منبع حامی و پشتیبان با تأمین نیازهای عاطفی و اقتصادی زن در دورهی بحرانی وی و همینطور با تأمین امنیت و آرامش او کمک میکند که زن رخداد طلاق را با سهولت بیشتری پذیرفته یا لااقل رفته رفته با آن کنار بیاید.
ناهید.م ٣٣ ساله فوق دیپلم حسابداری ٣ سال است که از همسر خود جدا شدە است. او میگوید با وجود یک فرزند خیلی سخت بود که از همسرم جدا شوم، اوضاع روحی خوبی نداشتم. از یک طرف تنشهای موجود در دادگاه و از طرف دیگر شنیدن حرف و حدیث مردم از درون ویرانم کرده بود حالا که یاد آن روزها میفتم فکر میکنم اگر پدر و مادرم نبودند هیچوقت نمیتوانستم دوباره سرپا شوم. تمام دوران دادگاهی حمایتهای عاطفی و مالی خانوادهام بود که به من دلگرمی میداد، بعد از طلاق هم این خانوادهام بود که کمک کرد دوباره به اجتماع و زندگی بازگردم.
ناهید کە پس از طلاق حضانت فرزندش را بە عهدە گرفتە است، میگوید: من هیچوقت تلاشهای خانودهام را برای گرفتن حضانت فرزندم نمیتوانم فراموش کنم چون با وابستگی شدیدی که به دخترم داشتم محال بود از دوری و دلتنگی او زنده بمانم.
حضور در اجتماع فرصتهایی را در اختیار زنانی کە تنها هستند قرار میدهد که بهتر میتوانند در جهت سازگاری خود با زندگی جدید بعد از طلاق گام برداشته و با آزادی عمل هرچه بیشتر و اتکای به خود اعتماد بنفس ازدست رفته خود را بازگردانند. عضویت در تشکلها و انجمنهای غیردولتی و بازگو کردن تجربیات شخصی خود در دوران طلاق، استفاده از خدمات روانشناختی و روانپزشکی، رویآوردن به بازار کار و بهبود وضعیت اقتقصادی از جمله این فرصتهاست.
پریا.د ٣۵ ساله لیسانس کامپیوتر از تجربه بعد از طلاق خود میگوید: شاید یکی از دلایل تابآوری من در دوره طلاق وجود انجمنهای خودیاری زنان بود، وقتی میدیدم که تنها من نیستم که چنین تجربه تلخی از سرگذراندم امیدم به زندگی بیشتر میشد، دیدن زنانی که خیلی خوب توانسته بودند رشد کنند و حتی موفقتر از قبل به زندگی ادامه دهند باعث میشد آینده خودم را در وجود آنها ببینم چون همهی ما شبیه هم بودیم و خیلی جاها از تجربیات آنها میتوانستم برای بهبود حال خودم بهره بگیرم.
او میگوید: گاه به دلیل باورها و ارزشهای غلطی که در یک فرهنگ یا اجتماع غالب است فرصت یک زندگی مستقل پس از طلاق به زن داده نمیشود در واقع بیشتر زنان در چنین شرایطی دچار نوعی طردشدگی اجتماعی خواهند شد و با واکنشهای تحقیرآمیز اجتماع روبهرو میشوند، در چنین مواردی زن نسبت به خود دچار احساسات منفی خواهد شد و حس میکند بیارزش است یا هیچگونه حرمتی ندارد.
پریا اینگونە سخنان خود را ادامە میدهد: وحشت از ازدواج مجدد و بدبینی نسبت به آن، اختلاف با خانواده و انزوا گزینی راهیست که زنان در چنین شرایطی برمیگزینند.
در نهایت باید گفت وجود شغل و داشتن درآمدی مناسب و امکان تحصیل و همچنین وجود خانواده حامی موقعیتی را برای زنان تنها فراهم میکند که سازگاری بهتری را از خود نشان دهد و در قیاس با سایر زنان خیلی زودتر بحران پس از جدایی را سپری کرده و کنترل بیشتری بر تنشهای ناشی از طلاق داشته باشد و به دیگر عبارت رخداد طلاق را با سهولت بیشتری بپذیرد.