آیندهای مبهم برای جوانان ایران؛ چه کسی پاسخگوست؟
وضعیت بحرانی اقتصادی در ایران نهتنها زندگی روزمره جوانان را تحت تأثیر قرار داده، بلکه امید و انگیزه آنها برای ساختن آیندهای بهتر را نیز از بین برده است. آیا سیاستهای فعلی میتوانند راهحلی برای خروج از این بنبست باشند؟
فروزان احمدنیا
وضعیت اقتصادی سخت در ایران تأثیرات گستردهای بر جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی داشته است. بسیاری از فارغالتحصیلان با مشکل یافتن شغل مناسب مواجهاند، زیرا مهارتهای آنها با نیازهای بازار کار تطابق ندارد و بازار کار از فارغالتحصیلان اشباع شده است. حتی در صورت یافتن شغل، بسیاری از جوانان با حقوقهای پایین مواجهاند که کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد، به ویژه در شهرهای بزرگ که هزینههای زندگی بالاتر است.
علاوه بر این، بسیاری از جوانان در مشاغلی با فشار کاری زیاد و ساعات کاری طولانی مشغول به کار هستند که میتواند به فرسودگی شغلی و کاهش کیفیت زندگی منجر شود. تورم بالا و افزایش هزینههای زندگی، از جمله مسکن، مواد غذایی و خدمات، مشکلات اقتصادی جوانان را تشدید کرده است و باعث شده تا بسیاری از جوانان نتوانند به راحتی از پس هزینههای زندگی برآیند. همچنین، بسیاری از مشاغل موجود برای جوانان دارای امنیت شغلی پایین هستند که باعث نگرانی و استرس بیشتر در میان جوانان میشود.
برای بهبود این وضعیت، نیاز به سیاستهای اقتصادی و اجتماعی جامع و هماهنگ است که بتواند به ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، افزایش حقوقها و کاهش فشارهای اقتصادی کمک کند. این سیاستها میتوانند شامل برنامههای آموزشی و مهارتی برای تطابق بهتر مهارتهای فارغالتحصیلان با نیازهای بازار کار، حمایت از کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهای جدید، و همچنین کنترل تورم و کاهش هزینههای زندگی باشند.
افزایش تورم و هزینههای بالا در ایران تأثیرات گستردهای بر زندگی مردم بە خصوص جوانان داشته است. تورم بالا به معنای افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات است که قدرت خرید مردم را کاهش میدهد. این موضوع به ویژه برای دهکهای کمدرآمد جامعه مشکلساز است، زیرا بخش بزرگی از درآمد خود را صرف نیازهای اولیه مانند غذا و مسکن میکنند.
یکی از دلایل اصلی تورم در ایران، کسری بودجه دولت و تأمین آن از طریق استقراض از بانک مرکزی است که منجر به افزایش حجم نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم میشود. همچنین، تحریمهای اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی نیز نقش مهمی در افزایش تورم داشتهاند.
افزایش هزینههای زندگی نیز به دلیل تورم بالا و افزایش قیمت کالاهای اساسی و خدمات رخ داده است. به عنوان مثال، هزینههای مسکن، مواد غذایی و خدمات بهداشتی به طور قابل توجهی افزایش یافتهاند. این موضوع باعث شده تا بسیاری از خانوادهها نتوانند از پس هزینههای زندگی برآیند و به زیر خط فقر سقوط کنند.
افزایش تورم و هزینههای بالا در ایران تأثیرات روانی قابل توجهی بر جوانان دارد. این تأثیرات میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند:
١-افزایش استرس و اضطراب: یکی از مهمترین تأثیرات تورم و افزایش هزینهها، افزایش سطح استرس و اضطراب در میان جوانان است. نگرانی از تأمین هزینههای زندگی، پرداخت بدهیها و آینده مالی نامشخص میتواند منجر به اضطراب شدید شود.
٢-کاهش انگیزه و امید به آینده: بسیاری از جوانان به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب، امید و انگیزه خود را برای دستیابی به اهداف بلندمدت از دست میدهند. این موضوع میتواند به کاهش تلاش و پشتکار در زمینههای تحصیلی و حرفهای منجر شود.
۳-افسردگی: فشارهای اقتصادی و عدم توانایی در تأمین نیازهای اساسی میتواند به افسردگی منجر شود. احساس ناتوانی در مقابله با مشکلات مالی و عدم حمایت کافی از سوی جامعه و خانواده میتواند این وضعیت را تشدید کند.
۴-افزایش رفتارهای پرخطر: برخی از جوانان ممکن است به دلیل فشارهای اقتصادی به رفتارهای پرخطر مانند سوءمصرف مواد مخدر، اعمال جنسی ناایمن و دیگر رفتارهای ناهنجار روی آورند. این رفتارها میتواند پیامدهای منفی بلندمدتی برای فرد و جامعه داشته باشد.
۵-کاهش کیفیت زندگی: افزایش هزینههای زندگی و تورم بالا میتواند کیفیت زندگی جوانان را به شدت کاهش دهد. عدم توانایی در تأمین نیازهای اساسی مانند مسکن، غذا و خدمات بهداشتی میتواند به کاهش رضایت از زندگی منجر شود.
آمار خودکشی در ایران به ویژه در میان جوانان، دانشجویان و کارمندان نگرانکننده است. بر اساس گزارشها، میزان خودکشی در ایران به دو برابر میانگین جهانی رسیده است. در سال ۱۴۰۱، به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۷.۴ نفر اقدام به خودکشی کرده و فوت کردهاند که به معنای بیش از ۶۰۰۰ نفر در سال است. همچنین، به ازای هر خودکشی منجر به فوت، حدود ۲۰ تا ۳۰ برابر آن اقدام به خودکشی ثبت شده است.
این آمار نشان میدهد که خودکشی در میان جوانان و دانشجویان به دلیل فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی در حال افزایش است. بسیاری از این افراد به دلیل مشکلات مالی، بیکاری و عدم امنیت شغلی به این اقدام دست میزنند.
آمار خودکشی در ایران نشان میدهد که برخی مشاغل بیشتر در معرض این خطر قرار دارند. خودکشی در میان پرستاران و رزیدنتها نیز به دلیل فشارهای کاری شدید، شیفتهای طولانی، دستمزدهای پایین و عدم حمایتهای روانی و اجتماعی کافی، به شدت افزایش یافته است. در سالهای اخیر، چندین مورد خودکشی در میان رزیدنتها گزارش شده است که نشاندهنده وضعیت بحرانی این گروه از جامعه است.
علاوه بر این، کارگران نیز به دلیل شرایط سخت کاری و مشکلات معیشتی با خطر بالای خودکشی مواجه هستند. فشارهای اقتصادی و عدم امنیت شغلی از عوامل اصلی افزایش خودکشی در میان این گروهها محسوب میشود.
خودکشی در میان کارمندان نیز به دلیل فشارهای کاری و استرسهای ناشی از شرایط اقتصادی رو به افزایش است.
آمار خودکشی در میان پرستاران و رزیدنتها در ایران به شدت نگرانکننده است. بر اساس گزارشها، میزان خودکشی در جمعیت رزیدنتی بین ۳.۱ تا ۵ برابر بیشتر از سایر گروهها است. این افزایش به دلیل فشارهای کاری شدید، شیفتهای طولانی، دستمزدهای پایین و عدم حمایتهای روانی و اجتماعی کافی است.
در سه سال گذشته، سه موج خودکشی در میان پرستاران و دستیاران پزشکی گزارش شده است. به عنوان مثال، در نیمه دوم فروردین ۱۴۰۳، رسانهها از خودکشی یک پرستار در بیمارستان خمینی کرمانشاه خبر دادند. همچنین، در چهار ماه نخست سال ۱۴۰۳، نه نفر از رزیدنتها خودکشی کردهاند.
این آمارها نشان میدهد که مشکلات صنفی و معیشتی در جامعه پزشکی به شدت بر سلامت روانی این افراد تأثیر گذاشته است. بسیاری از رزیدنتها و پرستاران با افسردگی، اضطراب و استرس شدید مواجه هستند که این وضعیت را تشدید میکند.
با وجود اینکه دولت جمهوری اسلامی از جوانان میخواهد ازدواج کنند و برای جوانی جمعیت بچهدار شوند، هیچ حمایتی از جوانان و فارغالتحصیلان نمیکند. آمار بیکاری روز به روز بیشتر میشود، ساعت کار زیاد و فشار کاری و اقتصادی بیشتر میشود. بهترین و پرطرفدارترین رشتههای تحصیلی نیز همانند پزشکی با بحران شدیدی روبرو هستند به گونهای که آمار خودکشی رزیدنتها، پرستاران و دستیاران پزشک در ایران بالا میرود. این افراد بعد از گذراندن واحدهای سخت درسی با فضای کاری سختی مواجه هستند که ساعت کاری زیادی دارند و حقوق کمی دریافت میکنند.
این شرایط باعث شده تا بسیاری از جوانان به فکر مهاجرت و فرار مغزها بیفتند. ناامیدی و افسردگی در میان جوانان به یک مشکل جدی تبدیل شده است. این افسردگی ناشی از وضعیت بد اقتصادی و استبداد حکومتی است که جوانان را از همه لحاظ زیر فشار قرار دادهاند، از جمله فشارهای ایدئولوژیک و اقتصادی.
جوانان بعد سالیان تحصیل با فضایی در جامعە رو بەرو میشوند کە از همە لحاظ تحت فشار هستند. وقتی در وضعیت بد اقتصادی نیز بە سر کار می روند و با ساعت کاری زیاد و حقوق کم مواجە از طرفی هم توروم و گرانی در جامعە بیداد میکند مشخصا نسبت بە وضعیت ناامیدتر میشوند و مشخصا امار خودکشی، افسردگی و... بالا می رود. مشخصا مقصر اصلی حکومتی است کە جوانان را اینگونە در منگنا قرار دادە و وضعیتی را بە وجود آوردە کە جوانان باهوشی هم کە سالیان سال عمر خود را برای تحصیلی گذاشتەاند انقدر ناامید شدە باشند تا خودکشی کنند.
در واقع، بنابه اعتراض، کنش و واکنش هایی که از سوی جوانان و زنان علیه سیستم حکومتی و دولتی ایران اعمال میشود، میتوان سطح گستردگی مبارزه و ارائه راهکاری که برای گذار از این وضعیت جایگزین قرار میدهند را مشاهده نمود. زنان و جوانان اکنون سختترین و وطاقتفرساترین مرحله از زندگی را سپری میکنند تا آیندهای روشن و عاری از هرگونه ستم، بیعدالتی و جامعهای پربار از شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را داشته باشند.