آسیبهای اجتماعی: استفاده از نامطلوبترین راهکار برای رسیدن به شرایطی مطلوب
در قسمت دوم این گزارش به تحلیل فقر اقتصادی و دلیل رویآوردن به اعتیاد و فروختن مواد مخدر و ... اشاره شده است.
- با توجه به سنین ۳۵-١۵ سال در شهر سنندج، قضیهی اعتیاد کودکان و خیلی از آسیبهایی که مخصوص این ردههای سنی است مثل کودکان کار، کودکان بدسرپرست با توجه به تجربیاتی که دارید را چگونه تحلیل میکنید؟
- در حال حاضر من روی ایدز یک کار تحقیقاتی داشتم، پسربچه ۵ سالهای مورد آزار جنسی قرار میگرفت، به دلیل آنکه مواد مخدر پدر و مادرش را تامین کند روی تمام بدن این کودک جای سیگار بود و یکی از آزاردهندهترین تحقیقی بود که تا به حال داشتهام. آیا کسی که در ۵ سالگی مورد این آزارها قرار میگیرد، در ٢٠-١۵سالگی چگونه فردی در جامعه میباشد؟ زمانی که به این فرد در کودکی هیچ اهمیت ارزشی داده نشده، چه انتظاری میتوان از این فرد داشت که ارزشها را رعایت کند؟
- این کودکان در زیرمجموعهی کودکآزاری قرار میگیرند و بدسرپرست نیز هستند، آیا خانههای امنی برای این کودکان وجود دارد؟
- نه متاسفانه خیلی کماند و به آنها هم اطلاعرسانی نمیشود؟
- شما از خانههای امنی که در سطح استان وجود دارند، اطلاعی در دسترس دارید؟
- من از یکی دو تای آنها باخبرم، ولی به حقیقت این مکانها آنگونه که باید باشند نیستند و برای مردم هم جا نیافتاده که کودک بدسرپرست به نهادی مثل بهزیستی معرفی شود، بهزیستی میتواند نقش بزرگی داشته باشد و در این جریان مکان امنی داشته باشد که کودکان را تحت پوشش خود قرار دهد و خانمهایی را که دچار مشکلات و مسائلی هستند مورد حمایت قرار دهد و به آنها آموزش دهد. البته من چنین موردی سراغ نداشتهام. مورد جالبی که هست، همیشه فکر میکنیم که زنان و دختر بچهها، بیشتر مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، اما کودکآزاری پسران در استان ما خیلی بالاست، و این آزار توسط خانمها اتفاق میافتاد و اسمی از آن برده نمیشود.
متاسفانه شرایط و مسائل سیاسی جامعه به گونهای است، که اجازه داده نمیشود مطرح شود، راهکارهایی برای آن ارائه شود و طبق آن اماکنی تعیین شود که کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را تحت پوشش خود و امنیت خود قرار دهد.
- در همین راستا کودکان زیر ۱۸ سال که وادار به ازدواج میشوند و تحت عنوان کودکهمسری قرار میگیرند، یا به کار گماشته میشوند و تحت عنوان کودکان کار قرار میگیرند، آیا چنین پدیدهای موجود است، اگر هست جوانب اقتصادی و فرهنگی آن چگونه است؟
- بله چنین پدیدهای وجود دارد، ولی به نسبت شهرهای بزرگتر مثل تهران، شهر سنندج ماهیتی کوچک دارد، در تهران به دلیل باز بودن فضا افراد همدیگر را نمیشناسند و برایشان اهمیتی ندارد که کسی چه کاری بکند، اما در شهر سنندج به دلیل کوچک بودن و آشنایی، اگر هم خانوادهای اهل برنامههایی باشد به صورت پنهانی آن را انجام میدهد، در واقع کودکهمسری در ناحیهی سنندج کمتر است اما کودکان کار خیلی زیاد است.
مخصوصا در حاشیهی شهر، مثل ننله و نایسر کودکان از طریق فروش مواد درآمدزایی میکنند، یعنی خانوادهها از طریق کودکانشان مواد پخش میکنند و کودکان خود را در معرض آزار و اذیت قرار میدهند تا مواد آنها را تامین کنند.
- ما بیرون دیوارهای مدرسه، جامعهای داریم که بستری آنگونه برای بچهها فراهم میکند و بچهها دقیقا آسیبها را با خود به مدرسه میآورند و اولیا هم نمیتوانند بچههای خود را کنترل کنند و اگر از محیط بیرون و داخل مدرسه برای آنها مشکلی ایجاد شود به مدیر و ناظران اجازه دخالت هم نمیدهند. شما این قضیه را به آموزش و پرورش مرتبط دادید که انگار خود آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در این زمینه خیلی ضعیف کار میکند و آن را در قالبی به اسم آسیبهای فرهنگی شناسایی کردید، شما آسیبهای دیگر را چگونه سنخبندی میکنید؟
- علاوه بر فقر فرهنگی که سبب ایجاد اعتیاد و آسیبهای دیگری میشود شرایط سیاسی و اقتصادی است، واقعاً شرایط خیلی ناخوش است. به فرضا طرف کارمند است و با همهی وجود تلاش میکند اما به خرج خانواده نمیرسد، پس کارگر بدبختی که صبح تا شب کار میکند به کدام خرج میرسد؟ خرج درمان و دکتر، اجاره خانه، خوراک و نیازهای اولیه کدام یک؟ پس قطعاً دچار آسیبهایی میشود. خانوادهها با فقر روبرو هستند و فردا اگر بخواهد با آبرو هم زندگی کند، فرزندش خواستههایی دارد و برای به دست آوردنشان دست به هر کاری میزند، چون در جامعه دو قشر وجود دارد، دستهای که خیلی ثروتمند و فرزندان آنها با گوشی ۱۰ میلیونی از خانه بیرون میآیند، دستهای که خیلی فقیر هستند. پس وقتی این تفاوت اقتصادی وجود دارد، قطعا فرزندان آنها به هر قیمتی باشد میخواهند خود را به سطح بالایی برسانند. چون جوانان غرور و آرزوهایی دارند که میخواهند در سنین کم به آنها برسند، اما با این وضعیت اقتصادی، مسائل ناامنی برای آنها پیش میآید، در نتیجه هر کاری میکنند تا آن مسائل غیرامن را از وجود خود پاک کنند.
- شما به این اشاره کردید که در سطح شهر سنندج جوانان مثل هر جوان دیگری شرایطی دارند که این شرایط موجود، اسفناک و اسفبار است و میخواهند به شرایط مطلوبی برسند اما به لحاظ مادی شرایط لازم برای رسیدن به شرایط مطلوب را ندارند، پس به هر کاری تن میدهند مثل فروش مواد، هرزهنگاری و ... شما به عنوان کسی که در خانهی جوان حضور دارید و بیشتر دختر و پسران جوانان این شهر به اینجا رفت و آمد دارند و شما به شکل ملموس و عینی میبینید که جوانان با چه آسیبهایی مواجههاند و از چه آسیبهایی گذر میکنند، فکر کنم اگر در این محدوده آسیبها را سنخشناسی کنیم بهتر است.
- ما مورد اعتیاد داشتیم که با فراهم شدن شرایط در این جا و برگزاری کلاس و ایجاد فضایی که شخص خلوت و تنهاییهای خود را در اینجا پرکند و دچار فریب رفقای ناباب نشود، در نتیجه طرف از اعتیاد پاک شده است. آسیب دیگر اینکه، خیلی از پسران به دلیل آنکه شرایط اقتصادی و مالی مطلوبی ندارند به دام خانمهای از خود بزرگتر میافتند که به لحاظ مالی ثروتمندند. ما مورد داشتیم با خانمی که ۱۵ سال از خودش بزرگتر بوده ارتباط داشته، حتی مورد داشتیم که خود زن و بچه داشته اما از آنها گذشته، به دلیل آنکه خواسته با خانمی که خانه، ماشین و پول دارد باشد، تا دغدغهی اجاره خانه و سختیهای زندگی را نداشته باشد و زندگی راحتی داشته باشد. مورد آن گونه هم داشتیم که خوشبختانه آنها را از این کار منصرف کردهایم و راجع به موجودیت خود و اینکه یک جوان باید چه چیزهایی برایش ملاک باشد، با او گفتگو و بحثهایی انجام دادهایم و مثمرثمر هم بوده است.
- شایعترین آسیب اجتماعی خانوادهها با تاکید بر جوانان و خانوادههای جوان در شهرستان سنندج کدامند؟
خود قضیهی اعتیاد را در ده سال اخیر و تمام تفاوتهایی که در کل ایران و در استان کوردستان به طور خاص ایجاد شده آن را چگونه میبینید؟
- خیلی وحشتناک است، میگویند وقتی جامعه دچار فقر میشود به دنبال آن دچار گناه و مشکلات دیگر میشود. وقتی کسی در حالت فقر دارد، برای رسیدن به آرامش فکری و روحی به کشیدن مواد رو میآورد و متاسفانه با سیگار شروع میکند بعد از مدتی کل زندگی خود را از دست میدهد و اعتیاد به حقیقت بیداد میکند. مخصوصاً در دختران، اعتیاد در دختران شدید است و بیشتر گل مصرف میکنند و به صورت دستمال کاغذی هم استفاده میشود، یعنی به صورت حرفهای و طراحی شده به شکل دستمال کاغذی که آلوده به گل است در آمده بدون اینکه کسی متوجه شود آن را به بینی خود میزنند و استشمام میکنند و هیچ کس هم شک نمیکند. پس مسائلی چون اعتیاد، سیگار کشیدن و رابطههای جنسی، فوق العاده شایع است.